سکانس 1 ) مقدمه :
شکل زندگی و سکونت در شیراز
در چند دهه اخیر حاصل اندرکنش و برآیند مولفه های غریبی چونان سیل جنگ زدگان، هجوم
روستاییان و شهرهای مجاور، سوداگری افراطی ساخت و ساز ( که گریبان گیر کل کشور است
) بوده.
زیستگاه های آرام و خوش نشین
به تدریج و در راستای سرطان تراکم و بلند مرتبه سازی تبدیل شدند به بافت های گل
پلنگی چاق و لاغر و سیلاب تجارت زدگی چون قانقاریا بافت های مهم شهری را خورده و
جویده تا حدی که به بافت های ارزشمند تاریخی و زیستگاه های ویلایی و راسته های
تجاری حمله کرده و همه را به یک چشم نگریسته آن هم چشم خریدار!
بررسی فرسودگی بافت های شهری
در هر دهه پشت هم ، نشان دهنده رشد شرق به غرب یا اصطلاحا فرار شمال شهر می باشد.
شمال شهری که برای ارائه فضای
آرمانی که در خاطره مردمان این شهر آرام آرام رنگ باخته مثل مادری داغ دار دائما
طفل مرده به دنیا آورده و پشت سرش قبرستانی از ساخت و سازهای عاری از زیرساخت و
امکانات عاقبت اندیشانه به جای مانده.
در دهه 1340 میدان مهم شهر ((میدان
مشیر))
در ابتدای خیابان لطفعلی خان زند بوده که در عرض یک دهه تا
دهانه خیابان عفیف آباد پیشروی کرده.
در دهه 1350 با ادامه خیابان قصردشت تا فلکه
قصردشت و اتصال شهر به روستای قصردشت بافت های اطراف معبر به تدریج خیابان کشی و
مسکونی شد و این قصه تا امروز که شهر به حریم روستای قلات هم دست انداخته ادامه
داشته و دارد...
در انتهای گوی آتشین تراکم که به سمت بالا حرکت
کرده نقطه سردی است که چون این عفریته دامن کشان می گذرد، پشت سر، از خود بافت های
سوخته و فرسوده به جای می گذارد.چرا که سرعت رشد و هیجان مردم علاقه مند به منفعت
ساختمان سازی ، مجال ترمیم و بازیابی را از بافت های پایین تر می گیرد و این خشک
شدن بافت از همان چهار راه مشیر تا نزدیک چهارراه ملاصدرا راه پیموده.
سکانس 2 ) رحمت آباد :
مکانی
محله رحمت آباد دقیقا از چهار راه ملاصدرا تا قبل از خیابان عفیف آباد و در راستای
سناریوی طولانی خیابان قصردشت واقع شده.
بافت اولیه آن مسکونی ویلایی با قطعات اغلب ریز
مقیاس بین 200 تا 300 متری و دارای تراکم پایین بوده است.راستای بر قصردشت در محله
رحمت آباد تجاری محله ای بوده و سفر درون شهری به مقصد آن انجام نمی شده.گذر
خیابان قصردشت اما به عنوان شاه راه شهری از میان آن می گذشته.
باغ ستایش که اکنون بخشی از آن به جای مانده و
تبدیل به پارک شده ریه این محله محسوب می شده و چندی از بناهای قدیمی آن که به سبک
آرت دکو ساخته شده نشان دهنده کیفیت بالای قشر ساکن آن بوده است.
جداره های سبز خیابان رحمت آباد با چنارهای بلند
و سایه دار و پیاده روهای عریض و امنیت بالا، سکونت را در آن جذاب می ساخته است.
سکانس 3 ) حمله :
در راستای توسعه بی لجام، بافت های تجاری جداره
خیابان قصردشت از محلیت خارج شدند. شرکت های خصوصی که از حضور در ترافیک و عرصه
گران خیابان زند و انشعابات آن خسته بودند به بناهای ویلایی رجوع کردند و مانعی
برای حضور خود در آنها نیافتند.
به تدریج تمامی بناهای لایه اول خیابان اشغال شد ولی
تقاضای حضور بیشتر کسب و کار در این مناطق ادامه داشت.تمامی کوچه ها پذیرای حضور
بافت کار شد و سکونت رنگ باخت : به سرعت!!
اما بافت جدید ، نسبت به کیفیت عملکردی بنا بی
تفاوت بود و رویکرد کاملا استثماری نسبت به فضای در تملک خود داشت.مراجعین پلاک ها
زیاد شدند و پارکینگ نایاب شد . ساختمان های جدید مجوز گرفتند و نقشه های مسکونی
آنها تبدیل به مطب و دفتر وکلا و مهندسین شد.
شاخه در زیر بار خمید.
سکانس 4 ) دفاع :
در چنین شرایطی معمولا بنا به این که مقابله با
عارضه های شهری ، نیازمند تمکن مالی و قدرت نفوذ تصمیم گیری می باشد، وظیفه این
امر بر عهده ارگان های دولتی ذیربط مثل شهرداری ها است.لیکن شکل و سویه فکری این
نهادها و تقدم و اولویت بندی مکان و نحوه هزینه کرد زمان ، نیرو و سرمایه، معمولا
شهرداری را از چنین کارزارهایی دور نگه می دارد. چرا که حفظ اصالت متن
بافت،نیازمند تولید دانه های ارزشمند و یا شوک شهری است که هردو مدیریت یکپارچه و
فعال می طلبد.
لیکن چاره چیست؟ چگونه می توان دانه های ارزشمند
را در دل بافت های مجروح نشا کرد و صاحبین فرصت سرمایه گذاری را به این امر تشویق
نمود؟
از محال فرضیات ممکن این است که مشاور معمار و
شهرساز، در چنین منطقه ای فرصت سرمایه گذاری داشته باشد و مدیریت ساخت پروژه خود
را هم در دست بگیرد. در چنین شرایطی بود که شرکت cda
ساختمان خود را طرح ریزی کرد و ساخت.
سکانس 5 ) ساختمان cda :
کارکرد جدیدی که منزل یکی از تجار قدیمی شیراز به
خود می پذیرفت ، با اندام کوچک و فرسوده بنا تطابق نداشت.لذا طرح جدیدی برای آن
تهیه شد.
ساختمان جدید cda می بایست در کنار جوابگویی به محتوای
درونی خود که مجموعه ای از 17 شرکت متفاوت
بود، از کیفیت معماری هیبریدی بهره می جست تا از یک سو همگام با معماری روز
جهان و از سوی دیگر منطبق با حافظه نوستالژیک جمع حرکت کند و تعامل و پیوند خود را
با جامعه اکثریت از بین نبرد و در عین حال استانداردهای تفکر معماری قرن بیست و
یکم را در خود جای دهد.
هموژنی آرت دکو که دیگر مثل لحاف چهل تکه هر چند
پلاک یکبار خود نمایی می کند با آمودهای سیمانی و سنگ های قواره بری و نرده های
فلزی طرح دار دیگر مثل کتاب شعری می ماند که موریانه های بساز بفروشی تا مغز آن را
خورده اند و از هر بیتی کلامی بیش نمانده ولو شاه بیت غزلی بوده باشد...
از سوی دیگر دگردیسی باغ به پارک و تبدیل کوچه بن
بست به گذار و جایگزینی عابران ساکن محل با سرمستان مسافر و غریب ، به معبر کوچه
آنچنان فشاری می آورد که پلاک ها به کوچه پشت کرده اند تا شاهد فتح آن به این شکل
نباشند.
دیگر از context چیز زیادی نمانده ، مگر آن را دوباره
تولید کنیم.
شاخصه های دیداری معماری گذشته شیراز ، طبیعت
کوچک حیاط ها، نقش روزانه حضور آب و آینه در پالایش روح، ترکیبات هیجان انگیز فرم
ها و رنگ ها، تفکر ساخت بنای ماندگار و سهولت کاربری از تصاویر نوستالژیک حافظه
جمع ساکنین شیراز برگرفته و با شعائر معماری امروز ترکیب شد.حاصل ترکیب آن یک بنای
با نمای هیبریدی ولی ساده و قابل فهم است. رنگ patina طبیعی آن به نوعی عنصر رادیکال exposure خارجی بنا می
باشد و ارجاعات تاریخی آن با آجرهای فیروزه ای نمای همکف خود را عرضه می نماید.
روابط پیچیده داخلی با بیان های بسیار ساده و
طراحی compartment های اداری پارادوکس طولانی در سکانس های کشف فضای معماری بنا
ایجاد می کند.رسیدن به لایه اول و پذیرش ساختمان تا عمق لایه های مدیریتی کلان، به
نحوی سکانس بندی شده و با مدیریت خاص فضایی انجام پذیرفته و مراجعین بنا را در یک
سناریوی معینی حرکت می دهد.
عناصر فرهنگی فعال بنا مثل کافه و پاویون همایش
ها، ارکان مختلف فضایی را رشته وار به هم وصل می کند و بنا در طول شبانه روز ، خود
را زنده و پویا حفظ می نماید.
دهانه های ورودی بنای دو فازه ی CDA، در نهایت دو
ساختار متفاوت اداری خرد و کلان را در کنار هم و بدون خلط سیرکولاسیون حفظ کرده
است.
حضور و همنشینی بتن اکسپوز و سنگ های صیقلی در
کنار هم، بنا را به یک فضای دوسویه تبدیل کرده و تجربه های مختلف احساسی را هم
زمان به مخاطب ارائه می کند.
شاید بتوان ساختمان C.D.A را یکی از نمونه های موفق معماری
هیبریدی معاصر دانست چندان که حاصل ترکیب حکمت معماری ایرانی و منطق معماری روز
جهان است.