شهر مکانی است که در ان دیدار صورت میگیرد و به صورت جدا گانه شهر یک اثر هنری است، و خانه به عنوان یک نماد ذهنی است، برای طراحی مجتمع مسکونی شهری۲ مسئله اهمیت دارد:
۱_ خصوصی بودن مجتمع مسکونی در مقیاس کوچک.
۲_ عمومی بودن مجتمع مسکونی در مقیاس شهری. ( داشتن نما و کاربری متفاوت به شخصیت شهر و به عموم مردم کمک میکنه.)
با در نظر گرفتن خانه مکانی است که وقوع زندگی روزمره را در خود گرفته باید به صورت جداگانه به یک هویت متمایز فکر کنیم با بررسی نظریه ی مرز هابرماس اگر یک طیف صفر (عمومی) تا صد (خصوصی) در نظر بگیریم از لایه های ابتدادی که فضاهای عمومی رو شکل میدهد که در اختیار شهر و عموم مردم نیز قرار دارد تا آخرین لایه ها که فضاهای کاملا خصوصی مجتمع مسکونی است حرکت کردیم. و برای به وجود اوردن احساس امنیت، اطراف پروژه با دیوار محصور نشده و از یک مرز نفوذ پذیر که به دقت شکل گرفته است استفاده شده است، قسمتی که مربوط به فضای عمومی و شهر است امکان وارد شدن عموم وجود داره تا قسمتی که مخصوص به ساکنان است.
این رویکرد باعث به وجود امدن یک مکان کاملا خصوصی در عین عمومی بودن است.
و طبق بررسی نظریه ی گیدنذ هدف نهایی پروژه تعالی فرد است. و زمانی امکان رسیدن به این هدف وجود دارد که فرد با اجتماع در ارتباط باشد. به همین علت سعی بر این بوده با توجه به محدودیت های جامعه ونوع ساختار پروژه کاملا در شهر حل شود و باعث به وجود آمدن یک تحول شود .