مقدمه:
بیگانه، نا آشنا ولی آشنا. رشت شهریست با تنوعی حیرت انگیز. ساختمان هایی در این شهر وجود دارند که ویژگی سنتی معماری را یدک می کشند در حالی که ساختمان های دیگری نیز وجود دارند که به شکلی کاملا سطحی و ساده لوحانه ویژگی های معماری مدرن و معاصر را در خود دارند و سبب ایجاد الگویی کپی شده از معماری مدرن در شهر می شوند.
معماری معاصر در این شهر بیشتر به یک ماسک شباهت دارد و وقتی رهگذری محیط اطراف خود را مشاهده و بررسی می کند، این مهم که از هویت معماری شهر چه چیزی باقی مانده است برایش به سوالی بزرگ تبدیل خواهد شد. و شاید هویت معماری این شهر را تنها سقف های شیبدار تصور کند.
ساختمان های جدید در رشت دیگر فقط محیطی برای زندگی نیستند و کالبد ساختمان بهانه و وسیله ای است برای نشان دادن عقده برتری و رفتار کیچ انسان های کیچ منش ساکن این ساختمان ها است.
در مقابل، مناطقی -معمولا در نواحی قدیمی تر و محروم تر- نیز در شهر وجود دارند که مطابق با الگو ها و ویژگی های محیط اطراف و همچنین هویت معماری منطقه طراحی شده و شکل گرفته اند.
در اینجا این سوال مطرح است که هویت معماری این شهر چیست؟ این الگو های قدیمی و
فراموش شده دیگر نشان دهنده معماری اصیل منطقه نیستند. در اصل هویت شهر منطقه گم شده و معماری تصادفی و سطحی ای جایگزین آن شده که با قرار گیری این بافت بی هویت در شهر اینبار معماری سنتی است که بیگانه و فضایی به نظر می آید.
سایت پروژه در کنار یکی از مهم ترین جاذبه های طبیعی این شهر قرار گرفته است. زرجوب
یکی از آلوده ترین رودخانه های استان به شمار می رود. و این سبب رها شدگی آن و تبدیل آن به محیطی برای تخلیه فاضلاب در سطح شهر شده. رودخانه با این چینین پتانسیل و ویژگی که میتواند با تبدی شدن به مسیری آبی و جاذبه ای توریستی شود اینگونه بدون کاربرد رها شده و تاثیرات خود را به شکلی پنهان در سیاست های منطقه، روابط اجتماعی مردم و از همه مهم تر بر بافت شهری رشت بر جای می گزارد.
با این که عده زیادی از مردم این رود خانه را نادیده میگیرد گویی که اصلا وجود خارجی ندارد، اما برای عده ای این رود یاداور خاطرات بچگی انهاست و این رویا در ذهنشان که بتوانند بار دیگر در این رود غوطه ور شوند را به وجود می آورد.
زرجوب که در حال حاظر به یک مرزی پنهان تبدیل شده، به صورت ضمنی بافت شهری منطقه را دست خوش تغییر می کند. این مرز فیزیک و قابل لمس اما غیر قابل درک فضایی خالی ای " Void " را ایجاد میکند به نحوی که فاصله ای کوتاه سبب ایجاد تاثیرات قابل توجه ای بر بافت منطقه می شود. یکی از نتایج قابل لمس آن وجود دو منطقه با موقعیت جغرافیایی و دسترسی همانند است که دارای بافتی کاملا متضاد هستند.
رود خانه زرجوب این منطقه را به دو نیم خوب و بد تقسیم کرده به نحوی که یک سمت رودخانه جایگاه ساختمان هایی با معماری شبهه مدرن و به سبک نئو کلاسیک، پر از کافه ها و رستوران های گران و لاکچری و پوشیده از پارک های مجلل و زمین های بهره برداری شده است، حال آنکه آن سمت رود پوشیده شده با ساختمان های پراکنده با معماری سنتی، زمین های بایر، قبرستان و امکانات شهری کمتر است.
چیزی که واضح است این است که رودخانه دیگر یک جاذبه طبیعی نیست و تبدیل به یک مرز فیزیکی و دیواری پنهان شده و بهانه برای نابرابری های اجتماعی سیاسی و اقتصادی منطقه است.
فرایند طراحی و ایده ای اصلی پروژه:
استراتژی طراحی این پروژه در همگرایی و ارتباط دو بافت شهری است.
حال این سوال مطرح است که ساختمان چه ویژگی معماری را باید داشته باشد که سبب همگرایی دو منطقه با بافت متفاوت شود؟ و الگو های کدام بخش را در خود داشته باشد تا علاوه بر همگرایی دو بخش خود تبدیل به بیگانه ای برای یک سمت نشود؟
جواب این سوال این است که ساختمان باید از لحاظ فرمی خنثی ولی آکونیک و مانیومنتال باشد. باید شکلی کلی و ساده و نا آشنا برای دو طرف اما کالبدی آشنا در توجه ای دوباره داشته باشد. این پارادوکس در طراحی سبب ایجاد نقطه ای اتصال دهنده همانند یک پورت می شود. اصولا این سایت که در کنار جداکنده دو بافت شهری قرار گرفته است سبب تقسیم این تقسیم کننده می شود.
در این ساختمان گذر و مسیر ناظرین به دقت خاصی به سمت یک سیستم گردشی هدایت شده با طراحی مسیری مداوم یا به اصطلاح " Architectural Promenade ". این داستان مبهم و نا مشخص که از بیرون مشخص نیست وقتی که ناظر رفته رفته به ساختمان نفوذ کرده و نزدیک میشود آشکار می شود. این تداوم و سلسله تصاویر و تغییر محیط سبب ایجاد محیطی روان و در امتداد یکدیگر میشود. این مسیر توسط ایجاد و تداوم کاربری ها و رویداد های مختلف معماری سبب ایجاد " Continuity " در فضاهای داخلی ساختمان می شود.
به طور کلی حجم اصلی تشکیل شده از دو استوانه است که به کاربری های مختلف اختصاص داده شده اند. در طبقات پایین تر کاربری های عمومی از قبیل فروشگاه ها در طبقه زیر زمین، فضاهای خالی عمومی یا پلازا های شهری و کتابخانه و فود کورت قرا دارند و در قسمت فوقانی که با پلازای ای که حیاط مرکزی را تشکیل می دهد شروع شده و کاربری هایی از قبیل فضاهای اداری و مسکونی را در خود جای می دهد.
همانطور که قابل مشاهده است فضاهای خالی و وید های عمودی و افقی به نحوی تعبیه شده اند تا امکان سایه اندازی و نور طبیعی فراهم شود از طرفی این فضا ها باعث تنوعی بصری و عدم یکنواختی در کلیت طرح و می شوند.