زمانی که هند در سال 1947 از دل استعمار و در قامت یک کشور مستقل دوباره ظهور کرد، لاهور پایتخت قدیمی اش در بخش پنجاب کشورِ تازه تاسیس پاکستان قرار گرفت، جواهرلعل نهرو تصمیم گرفت چاندیگار؛ پایتخت جدید پنجاب را به عنوان نمادی از باور یک ملت به اینده و پرداختی در برابر سنت های گذشته پایه گذاری نماید. ساخت پایتخت جدید همه نگاه ها را معطوف خود ساخت و لوکوربوزیه ایکن معماری مدرنیستی اروپا برای بازسازی پایتخت ایده ال هندی ها دعوت به کار شد.
لوکوربوزیه در سال 1950 وارد هند شد، در گرگ و میش دوره فعالیت حرفه ای اش، او در یک حالت یکی به نعل و یکی به میخ توانست مناسبات خود با شهرسازان هندی و نهرو را حفظ کند و نهایتا موفق شد طراحی بخش مختصری از مجموعه شامل مجموعه کپیتول و چند ساختمان در مجموعه ی موزه شهر و هم چنین نماد ماندگار صلح؛ دست باز را طراحی نماید.
ویکرامادیتیا پراکاش، در کتابش "لوکوربوزیه و چاندیگارـ چالش مدرنیته با هند پس از استعمار" داستان پس طراحی چاندیگار را نقل می کند. داستانی که بر دانش عمیق او نسبت به شهر قوام گرفته، شهری که او به عنوان پسر یک معماری غیر هندیِ مشغول به کار در پروژه چاندیگار در ان بزرگ شد، پراکاش روایت های پنهان مانده چالش های دولتمردان، طراحان شهر و معماران که بر شکاف میان هند مستعمراتی و هند اینده شکل می گرفتند را بیان می کند، درگیری های برامده از فقدان درک متقابل شرق و غرب نسبت به یکدیگر و مفاهیم کاملا متفارق مدرنیته و تمدن هندی و این واقعیت که معماری و زیبایی شناسی هیچگاه نمی توانند فارغ از رویکردهای ایده ئلژیک و منازعات سیاسی عمل نمایند از جمله مسائلی اند که در کتاب خیلی واضح رخ نشان می دهند.
پراکاش با مهارت تمام از یک سو لایه های پیچیده ی نمادپردازی کپیتول را بن می گشاید و از سوی دیگر پی گیرِ پیش انگاشت ها و تاثیراتی است که فهم لوکوربوزیه از هند را بسط می دهند و پیش می رانند و ارمان ها، امیال و وسوسه هایش را نیز تحریک می کنند، چاندیگار لوکوربوزیه به قرار انچه در کتاب می اید روایت ساختن معماری مدرن هندی است در وضعیتی متناقض نما؛ هم در قامت وجهی از فرهنگ هند پس از استعمار و هم موتور محرک این فرهنگ.
برای مشاهده ی درک لوکوربوزیه از شهر در مقیاسی کلان ببینید لوکوربوزیه و شهر؛ اتوپیا ونقصان هایش نوشته امین حشمتی را
برای مشاهده نوع مواجه خرد مقیاس تر لوکوربوزیه با شهر و عناصر شهری ببنید دستهای لوکوربوزیه؛ منش بوطیقایی یک معمار را نوشته محمد مهدی معیت
برای تحریر چگونگی برخورد لوکوربوزیه با شرق و گونه شناسی کنش او در مقابل سیاست ببنید لوکوربوزیه؛ شهر در قامت ماشین کنترل سرمایه داری و [باز] شکست [پروژه ی ] مدرنیته در مواجه با شرق
برای تدقیق تاریخ نگاری چندیگار و تعیین جای گاه شهر در مجموعه اثار لوکوربوزیه ببنید شاندیگار و برازیلیا؛ مواجه رمانتیسم شخصی با رمانتیسم مینیمال یا تبلور خردگرایی شبه رمانتیک نوشته محسن قائدشرف
و
چندیگار و برازیلیا؛ یک پارادایم دو رویکرد: از مدرنیسم توتال تا مدرنیسم بومی نوشته محمد کیانی منش را