کاتدرال سنت ماری در توکیو یکی از بهترین نمونه های معماری مدرن ژاپن است که توسط کنزو تانکه (اولین معمار ژاپنی که جایزه پریتزکر را دریافت کرد) طراحی و ساخته شده است. طرح این پروژه ، طرحی بین مدرنیسم و متابولیسم ، آبستره و سمبلیک، نمای صاف –براق و فضای داخلی خشن و تاریک و به زبان سا ده تر طرحی بین شرق و غرب قلمداد میشود. به جرات میتوان گفت که این کاتدرال یکی از نمونه هائی است که به زمان خاصی تعلق ندارد. پیش زمینه : اولین کاتدرال توکیو در دوران نئوکلاسیک (سال ۱۸۹۹)از چوب ساخته شد، (هنوز تعدادی از این نمونه کلیساها در ژاپن است مانند کلیساهای شهر ناگاساکی یا میجی مورا ). این کلیساها قبل از سال ۱۹۲۰ که تبدیل به یک کاتدرال شوند ، در واقع شبیه کلیساهای کوچک رستنگاههای مبا لغ مذهبی فرانسوی بودند. در آن زمان عبادت کنندگان برای از ورود به کلیسا باید کفش های خود را در میآوردند (مانند وقتی که میخواستند وارد معبد بودا شوند). در جنگ جهانی دوم در سال ۱۹۴۵ این کاتدرال به کلی ویران شد.
در سال ۱۹۶۶ مسابقه ای برای طراحی کاتدرالی جدید پایه گذاری شد که نهایتا طرح کنزو تانکه کهشامل مشخصه های کلیساهای قرون وسطی اروپائی را در بر میگرفت ، برنده شد. کنزو تانکه میگوید: "بعد ازآنکه کلیساها(کلیساهای اروپائی ) فضاهای با عظمت و برخواسته بر فراز آسمان را در نمای بیرونی و همزمان با آن با فضای رمز آلود و جادویی را در داخل دارا بودند ؛ من سعی کردم در این کلیسا فضای جدیدی را بوجود آوردم که همه ی مشخصه های اینگونه کلیسا ها ،ازعظمت شکوهشان با کشیدگی به سوی آسمان گرفته تا فضای رمز آلود داخلی را ، دارا باشد.که نهایتا این کاتدرال ، ۱۵،۰۹۸ مترمربعی و با گنجایش ۶۰۰ صندلی در سال ۱۹۶۳-۶۴ ساخته شد. موقعیت :یکی از مواردی است که در مورد کلیسا مرا مجذوب میکند کاراکتر "منزوی کلیسا" است. مخصوصا در مقایسه با کاتدرال های دیگر کاتولیک در اروپا، آمریکای لاتین و خود آسیا (منظورم فیلیپین است) ، و برخلاف سنت مرسوم غربی، در مقابل ورودی کاتدرال، میدان یا فضای عمومی باز وجود ندارد.
کلیسا در کنار یک بزرگراه و در پشت ساختمان های دیگر واقع شده است که فقط میتوان سایز و مقیاس فوق العاده اش را از پل پیاده مجاورش مشاهده کرد. شاید بتوان گفت که این کاراکتر برگرفته از کاراکترمنزویِ بسیاری از معابد ژاپنی و شاید اندک رابطه ای با نقش کلیساهای کریستین در زندگی روزانه ژاپنی ها داشته باشد(چون فقط ۱% از کل جمیعت ژاپن کریستین هستند). پروژه: این کلیسا مانند بسیاری از کلیساهای قدیمی کاتولیک پلان صلیبی شکل دارد. بازو های این صلیب به ترتیب ۵۵.۵ و ۴۰ متر هستند. در تضاد با آنچه که در غرب میبینیم، تانکه شیب بازوهای صلیبی این کلیسا را تا ارتفاع ۳۴.۴ متر بالا برده است. طرح بندی پلان این کلیسا ، الماس گون است که گوشه های آن به رئوس صلیب که دارای ۸ منحنی (که مخروط هایپربولیک نام دارد)است، متصل میشوند. در این مرحله ، تلاش معمار برای تبدیلِ ساختمان به ساختمانی یادمانی با بکار بردن از بتن و سازه فولادی برای این منحنی ها به وضوح قابل درک است.( مشابه استادیم ورزشی المپیک توکیو در سال ۱۹۶۴ که تقریبا همزمان با ساخت این کاتدرال بود). در واقع این تکنیک قبلا در ساختمان های لوکوربوزیه مانند "مجمع قانونگذاری چاندیگار " بکار بسته شده بود.
در حالیکه نمای خارجی فلزی این ساختمان مخصوصا در روزهای آفتابی تابستانی چشم ها را به خود جلب میکند ، فضای داخلی با بافت و رنگ بتن اکسپوز خشن خودنمائی میکند. این شیوه که مشابه کانسپت ژاپنی "وبی سابی" است که حس رضایت و نهایت زیبائی مربوط به چیزهای اکسپوزد را بیان میکند در کار بسیاری از معماران دیگر مانند موزه نور تادو آندو دیده میشود. بتن اکسپوز ، سمبل کانسپت مذهبی است. در این ساختمان معمار سعی کرده که قدرت ماورائی را در لوای فرم تندیسگونه ای به تصویر بکشد. دیوارهای بتنی در محل تلاقی اشان نمایش درماتیکی از نوری که از پنجره های بالاترین نقطه کلیسا واز اطراف پلان صلیبی شکل به درون می تابد را به نمایش میگذراند . (مانند استفاده مشابه از نور توسط رافائل مونیو در کاتدرال لس آنجلس). زیباترین جذابیت کلیسا، فضایی تندیسوارانه و به یادماندنی آن است. دربعضی از مراسم ها ، نورپردازی و شوی موزیک به فضای جذاب داخلی کلیسا اضافه میشود که زیارت کنندگان تجربه ای استثنائی را تجربه میکنند.
اتووود پیش از این نوشتاری تحت عنوان "جنبش متابولیسم و زایش تکنوتوپیا؛ از اپیستمه تا تعرض یا چگونه تکنولوژی از خود عبور کرد" را در سه بخش ـ [بخش اول]، [بخش دوم] و [بخش سوم] ـ به چاپ رسانده و سعی کرده است روایتی فشرده و تحلیلی از چگونگی شکل گیری و بسط جنبش متابولیسم و رویکردهایش در حوزه طراحی ارائه دهد.