حالا 20 سال از عمر ایستگاه اتش نشانی ویترا، اولین اثر مهم زاها حدید می گذرد، این ترکیب بندی برامده از خطوط بزرگ نمایی شده و احجام بتنی، تا امروز همچنان صف شکن باقی مانده و عملا به بخشی از گفتمان معماری معاصر تبدیل شده است.
تخریب این ایستگاه که پس از اتش سوزی 20 ام جولای 1981 تقریبا بخش عظیمی از امکانات و تاسیسات خود را از دست داده بود، این امکان را فراهم اورد تا مجموعه ای پویا و به لحاظ بیان معماری قوی حاصل اید که از نظر سبکی هم در مرزهای بسط ایده های معماری قرار گیرد و البته این موقعیت نیز به سبب انتخاب حدید که به پیش گرفتن پیچیدگی های ساختاری در بیان معماری شناخته می شد تقویت گردید.
ایستگاه که همچون انفجاری منجمد از صفحات به نظر می اید، به واسطه فقدان زوایای راست گوشه همچنان در تاریخ معماری معاصر شاخص است و به نوعی تدوینی است از دینامیسم حجمی و بیان فرمی سختْ محقق. ساختمان به دو بخش تقسیم شده است و نهایتا به یک تیپولوژی خطی منتهی گردیده که پلان باز ان را با خطوط داخلی گره زده است و رفتار حجمی ساختمان را به واسطه لایه های درونی اش توجیه می کند.
تاثیر کلی احجام بتنیِ در هم درگیر حسی از جنبشی پرانرژی را تداعی می کند که بیانی تکتونیکی یافته است. توده ساختمانی کاملا معلق است، این بارزه را می توان در پله های معلق داخلی و سقف بیرون زده مشاهده نمود. اگر چه تمام خطوط در مرکز فضا و ورودی مجموعه به هم می رسند، به نظر می رسد هر دو تراز نسبت به هم پس و پیش شده اند، این سیاق پیکره بندی در سالن غذاخوری هم رخ می نمایاند، سالنی که با خط افق مجموعه در تعارض است.
ایستگاه اتش نشانی ویترا نقطه عطفی برای زاها حدید است و عملا مجالی است برای حدوث اتفاقی باورنکردنی در معماری، اتفاقی که با محوریت تمرکز بر فضا، امکان تجسد فرم مصنوع را بعدی پیش بینی نشده می دهد.
اینجا می توانید مقاله ای را مشاهده فرمایید با تمرکز بر ایستگاه اتش نشانی ویترا به قلم عاطفه ناصری
اینجا نیز می توانید پروژه ای را مشاهده فرمایید که به معرفی این اثر پرداخته است
:برای اشنایی بیشتر با زاها حدید می توانید ببینید
نوشتار
زاها حدید، بدویت عظیم و تمدن شکسته را به قلم سم جیکب
و نوشتار
پارادایم جدید در معماری و تاثیر زاها حدید بر ان را به قلم محمدرضا هل فروش
و همچنین
یادداشت زاها حدید چیست؟ را