لکُربُزیه طراحی این پروژه خانه سازی را بین سال های 1914 ـ1915 انجام داد که دوستش ، مَکس دو بویس تشویقش کرده بود . این طراحی یک سیستم استانداردِ ساخت و ساز با به کارگیری بتن مسلح بود که اساس سازه ای بیشتر خانه هایش را تا میانه سال های 1930 فراهم کرد . این پروژه ، خانه های پیش ساخته دومینو با اسکلت های مستقل بود که اسکلتی کاملا مستقل از پلان های طبقات خانه ها بود . پروژه ای که برگرفته از اسکلت های هِنِبیک و شامل شش ستون باریک بتنی بود که به سادگی دو سطح افقی را در غالب طبقات حمل می کردند و ستون ها و اسلب ها را پلکان ها به هم متصل می کردند . به جز این هسته سازه ای خانه ها، هیچ چیز دیگر ثابت نیست که همین ویژگی انعطاف پذیری بسیاری را به منظور برطرف کردن نیازهای اساسی همچون زیبایی شناسی، اقلیم، ترکیب فضایی یا چشم انداز مهیا می سازد . همچنین پلان طبقات هم بسیار انعطاف پذیر بود اگرچه پارتیشن های داخلی مستقل از این شبکه بندی بودند . این روش " پلان آزاد " با طراحی واضح و ساده اش، کاملا دیوارهای باربر را از میان برداشت و همچنین میله های حمایت کننده برای اسلب های سقفی هم حذف شدند . حمایت کننده (ساپروت) های عمودی با در نظر گرفتن دیوارهای خارجی کمی عقب تر قرار گرفتند و این گونه فرصتی فراهم شد تاهر نما آزادانه و مستقل بایستاد و پنجره ها به راحتی دور تا دور گوشه های ساختمان تغییر مکان دهند . این خانه ها از عناصر استاندارشده ای به منظور دست یابی آسان به یکدیگر ـ در طیف وسیعی از ترکیب ها ـ ساخته شده بودند که امکان دسترسی های بسیاری برای گروه بندی این خانه ها ایجاد کرد . این طراحی تنها یک ایده خلاقانه فوق العاده از نظر تکنیکی نبود بلکه روش کاملا جدید ساخت و ساز بود که مسکن جمعی اقتصادی و سریعی را تضمین می کرد .
در این دوره، بتن مسلح هنوز، مصالحی کاربردی در ساخت و ساز محسوب نمی شد . بعد از تونی گارنیه و آگوست پِرِت، لُکُربُزیه یکی از اولین مدافعان کاربرد این مصالح در ساختمان سازی بود . برای خانه های دومینو، چینشی خاص بر سایت مجموعه در جهت نمایش بتن خالص فراهم شد که اسکلت بتن و حتی اسلب های طبقات را کاملا صاف اجرا شود و یک پیمان کار بتواند اسکلت ها را بسازد و دیگر پیمان کاران مصالح ساختمان ساخته شده جمعی را بر اساس سفارش معمار بنا یا کارفرما تهیه کنند و بعد از این مرحله، پنجره ها و در ها آماده م شوند و دیوارهای خارجی هم ساخته شوند .
این سیستم در جهت پاسخی برای مشکلات دوباره سازی ساختمان ها بعد از جنگ جهانی اول طرح شده بود . در این زمان، گزارش خرابی جنگ در فلاندر، عمده ترینِ خبرها بود . خانه های دومینو آگاهی لُکُربُزیه از طراحی مسکن، نه تنها در غالب مسئله ای اجنماعی و معمارانه را به تصویر می کشید بلکه نشان دهنده روندی صنعتی هم بود . ساخت و ساز می توانست به راه اندازی علمی فعالتی کلان ـ مقیاس تبدیل شود .
نام " دومینو " سطوح تفسیری بسیاری را با خود به همراه دارد . " دومینو " به دوموس، معادل لاتین " خانه " باز می گردد و در غالب یک برچسب صنعتی هم، کلمه دومینو یک نقش مناسب برای خانه ای استاندارد شده را ایفا می کند . در پلان، شش نقطه کمکی شبیه لایه های یک دومینوی مستطیل شکل بودند . همچنین فرم فیزیکی خانه ها توانست تفسیرهایی در زمینه دومینو های حقیقی باشد و در این میان، با ستون هایی به عنوان نقاط دومینو و الگوی زیک زاکی گروهی از این خانه به عنوان فرم دومینو ها درک می شوند . لُکُربُزیه دومینو را هم به شکل محصول فرم و هم حالت متفاوتی از اُبژه های صنعتی تکامل یافته می دید . تجربه پروتوتایپ دومینو و خانه کیتروهِن بین سال های 1922 ـ 1920 بر پایه این باور بود که گونه شناسی کمال یافته طراحی مسکن می تواند فرموله شود . او این باور خود را در جمله مشهورش " خانه ماشینی برای زندگی " در مجله روح نو در سال 1921 بیان کرد .
اگر بخواهیم این جمله را کاملا اشتباه تفسیر کنیم که تنها پایه ای کارکرد گرا دارد، می توان نتیجه گرفت که یک خانه فقط می تواند در غالب محصولی منطقی همچون دیگر گونه های اشیا تلقی شود . در مجله به سوی معماری لُکُربُزیه در جواب می نویسد " اگر ما مفیاهیم سفت و سخت خانه را از قلب هایمان پاک کنیم و به این پرسش از نقطه نظری انتقادی و عینی بنگریم، به ناچار به " خانه ـ ابزار " می رسیم که محصول مسکن جمعی با دسترسی همگانی، سالم تر از این کهنگی (حتی اخلاقی) و تاثیر پذیری از زیبایی شناسی ابزارهای کاربردی زندگی روزانه مان است " . این ماشین خانه سازی جهانی می خواست هم زیبایی شناسی خوشایند و هم سودمندی کارکردی و محیط پیرامونی سالمی را فراهم کند .
خانه های دومینو در طی جنگ در فلاندر ساخته نشد و به کارگیری اصولش در غالب خانه سازی اقتصادی در سال 1928 در فرانسه با پروژه روچه لا آغاز شد که هدفش ساخت یونیت های مسکن ارزان قیمت با متراژکل 200،000 متر مربعی بود . در ضمن، اصول خانه سازی دومینو، برای ویلای زیبای اسووب در لا چائوس ـ دی ـ فوندز در سوئیس (1916) هم به کارگرفته شد که به شکلی موفق پتانسیل اسکلت های هِنِبیک و عناصر سبکی ترسیم شده در نقاط دیگر طراحی را ترکیب کرده بود . این یکی از اولین ویلاهای اسکلت بتنی در اروپا است . خانه سازی دومینو، پیش از این در طراحی خانه کیتروهن هم استفاده شده بود که در گالری آتِمن دی در سال 1922 به نمایش گذاشته شد . خانه کیتروهن به شکلی پیچیده تر از خانه سازی دومینو طراحی شده بود و برای اولین بار یک طراحی دوبلکس به همراه فضای زندگی با ارتفاعی دو برابر، یک نیم طبقه و اتاق های بچه ها در پشت بام را ارائه کرد . این موضوع پیشرفت پایه ای یکی از رویکردهای خاص لُکُربُزیه را نشان می دهد که همان پیوستار فضاهای گوناگون، به تناسب ارتفاعشان است . این دوبلکس های اضافه شده با تبدیل دو به یک فضای داخلی، پلکان های مارپیچی و بام باغ ها توانست زمینه قابل ارجاع بسیار قوی باشد و همچنین به شکل بلوک های ویلایی شهری معاصری برای سه میلیون سکنه (1922) هم به کار آید . این گونه شناسی از هنرمندی آکادمیک، در قرن 19 و مِگارون در معماری مدیترانه ای الهام گرفته بود .
خانه های لُکُربُزیه تا سال 1935 از سازه خانه سازی دومینو و خانه کیتروهِن بهره برد که شامل ستون های مستقل و اسلب های معلق طبقات بود . همچنین بیشترین خانه کیوبی شکل ، خانه کوک (1962) بوده و یکی از قابل توجه ترین پروژه های این دوره بود که تناسبات مکانیکی و زیبایی شناسی نقاشی های پیوریست را با هم ترکیب کرده بود . ویلا استین (1927) در گارچِز با فضای بیرونی بی همتایی طراحی شد که نیمی برون و نیمی درون بود و پتانسیل اسکلت دومینو را به منظور تبدیل شدن به چینش متفاوت لایه هایی اضافی یا روی هم آمده در خانه کاملا بر هم زد و همچنین، پلان اوربوس (1932) از خانه دومینو کوچکی برای اتاق کار تشکیل شده بود . لُکُربُزیه فرمول خودش از فرم های اساسی شامل ستون و اسلب خالص را همواره در غالب مفاهیم اصلی زندگی حرفه ای اش در نظر داشت .