"تهران برای ۱۰ روز تبدیل به بزرگترین نگارخانهی دنیا میشود" جملهای است که این روزها زیاد شنیده میشود و اغلب رسانههای دنیا به آن پرداختهاند. یک "ترین" به داشتههای کلانشهر تهران اضافه شده است. در این مدت بیلبوردهای شهر تهران خالی از تبلیغات شده و بالغ بر ۷۰۰ اثر از هنرمندان سرشناس داخلی و خارجی را نمایش خواهند داد. اطلاعات بیشتر در این زمینه را از زبان مدیرعامل سازمان زیباسازی تهران و در اینجا ببینید.
شرق این موضوع را یک "اتفاق خیلی خوب برای شهر" خوانده؛ شهری که بیلبوردها و تابلوهای تبلیغاتیاش مدام در حال گوشزد قوانین شهرنشینی یا نمایش آگهیهای حوصلهسربر تبلیغاتی است. مسعود کوثری، دانشیار ارتباطات اجتماعی دانشگاه تهران در نوشتهای این پدیده را "جشن بزرگ خط و حرکت" خوانده که عموم مردم را دعوت به تماشای آثار هنری میکند. وی با تمسک به ایدهای از "ژاک رانسیر" از سه کارکرد مهم هنر یاد میکند: کارکرد ارتباطی، کارکرد انتقادی و کارکرد زیباییشناختی- آگاهیبخشی. در نهایت نیز با ادای جملهای احساسی و پرشور، نوشتهی شرق به پایان میرسد:
غرقِ غرق زندگی روزمره و همه کسالتها و تکرارهایش شدهایم و این دعوت بزرگ برای پیوستن به ریتم نامعمول زندگی، برای چترها را فروگذاشتن و زیر باران قدمزدن، برای یک شب را بیرونزدن، یک عصر را قدمزدن، بدون چشمگرداندن برای خرید چیزی، یک روز خود را رهاکردن است. به این ریتم پرتپش زندگی بپیوندیم.
محور اصلی نوشتهی نیویورک تایمز در این رابطه شهردار تهران است که او را "پشتیبان [ناگهانی] هنر" میخواند. گاردین نیز در بخشی از گزارشی که به این موضوع پرداخته، نوشته:
امروز در بزرگراه مدرس- که نام یک روحانی معروف را بر خود دارد- شاهکار "ادوارد مونک" یعنی"جیغ" نمایش داده شده است. خیابانی دیگر میزبان "پسر انسان" اثر "رنه مگریت" سورئالیست بلژیکی است، البته در کنار اثری از هنرمند و شاعر معروف ایرانی"سهراب سپهری".
واکنشها به این اقدام متفاوت بوده است. سرشناسانی چون لیلی گلستان و حسین محجوبی این اقدام را ستودهاند و آنرا گامی در راستای ارتقای فرهنگی پایتخت دانستند. در مقابل نیز افرادی به مخالفت و نکوهش این طرح برخاستهاند.
از ۱۵ تا ۲۶ اردیبهشت، تهران تبدیل به چیزی میشود که رسانهها از آن با عنوان "نگارخانهای به وسعت یک شهر" نام بردهاند. اقدامی که تلاش دارد با ترکیب عجیب و غریبی از آثار هنری، فضای عمومی شهر را بک "نگارخانه" بخواند و نوع دیگری از برخورد با اثر هنری را نمایش میدهد. اثری که [احتمالاً] با نقض حقوق مؤلف در ابعاد بیلبوردهای تهران تعریف شده و داعیهی ارتقای سلیقهی بصری شهروندان تهرانی را دارد؛ لذت بصری با سرعت ۷۰ کیلومتر بر ساعت.