در میانِ آنان که دغدغهی شهر، هنر و هنرِ شهری دارند، اخیراً طرحِ "نگارخانهای به وسعت یک شهر" جایِ خود را به وضوح باز کرده است. این پدیده که برای اولینبار در یک کلانشهر و در چنین مقیاسی به وقوع پیوسته، زمینهی بحث و گفتوگوی میانرشتهای را باز کرده و به مثابه یک شیء در قالب کلاژ/نمایشگاه/رویداد/پیشامد نظراتِ متنوعی را در حوزههای مختلفـ از تجسمی گرفته تا جامعهشناسی و آسیبشناسیـ برانگیخته است. در این رابطه نشستیدر تالارِ استاد شهناز واقع در خانهی هنرمندان برگزار شد که در آن ناصر فکوهی، فرزان سجودی، بهنام کامرانی، احمد نادعلیان، شادمهر راستین و جمال کامیاب از زوایای مختلف به نقد و بررسی موضوع پرداختند.اتووود در پنج قسمتِ جداگانه نظرات و نقدهای مطرح شده در این جلسه را مکتوب کرده است.
از زبانِ احمد نادعلیان؛ نقاش و هنرمندِ محیطی
من به دلیل ماهیتِ زیست و رفتارم تا به امروز تعدادِ اندکی از بیلبوردهای مذکور را دیدهام، در نتیجه آنچه مطرح میکنم از منظرِ یک جزیرهنشین خواهد بود. در مرحلهی اول اگر با هر هنرمندی در رابطه با این اتفاق صحبت شود، او خیلی ساده میتواند نکات مثبت و منفی آنرا ذکر کند. از این جهت من به اختصار به کلیاتی اشاره میکنم. اگر از منظری متفاوت با دیدگاه جنابِ سجودی به قضیه نگاه کنیم، باید گفت زمانی که در شهر بیلبوردهایی در مقیاسِ بزرگ و اغلب در بزرگراهها نصب میشوند، خوانش بایستی با بیشترین سرعت انجام بگیرد. در تجزیه و تحلیلِ آثارِ هنری همواره ذکر شده "صراحتی" كه گاهی اوقات در آثارِ نقاشان و گرافیستها دیده میشود معمولاً از "تأملی" که لازمهی "دیدنِ" یک نقاشی است، فاصله دارد. در واقع با تأملهای چندباره به یک اثرِ قرارگرفته در موزه میتوان به فضای آن و روابطِ موجود در چنين فضايی پی برد.
"قایق کشانِ وُلگا" را مثال میزنم که آنرا در مسیرِ فرودگاه، در ساعاتِ اولیهی صبح و با سرعت دیدم. فرض را بر این بگیریم که من بهعنوانِ مخاطبِ ناآشنا، ایلیا رپین را نمیشناسم. در چنین شرایطی دریافتِ من از روابطِ حاکم بر این نقاشی چه میتواند باشد؟ مهم است که ما بدانیم در سطحِ شهر چه اثری را در چه مقیاسی، با چه سرعتی و چگونه ببینیم. بنابراین میتوان یک نتیجهگیری ساده کرد. اگر من، خود را یک نخبهی آشنا به وجوهِ هنری بدانم از مواجهه با این اتفاق به وجد میآیم چونکه "بالاخره یک هفته نوبتِ آن شده تا جایگاهِ اغتشاشِ بصری و تمامیتخواهیِ کالاهایِ سرمایهداری، سهمِ فرهنگ شود." در شرایطی که بهترین نقاطِ شهرها و جادهها در انحصارِ شرکتهای تبلیغاتی درآمده، این سؤال پیش میآید که چه کسی به خود اجازه داده تا بخشی از فضای عمومی را معامله کند و درآمدِ ناشی از آنرا جایی ناشناخته ببرد؟ اینجاست که ممکن است من فکر کنم گول خوردهام چون در نهایت متوجه میشوم چه چیزی را از دست دادهام و چه چیزی تحویل گرفتهام. اینجاست که باید قدری بر این سؤال تأمل کنیم: "آیا سکویِ ویژهی کالاهای مصرفی، مناسبِ کالاهای هنری و فرهنگیِ تأملبرانگیز هستند یا خیر؟" اما همانطور که گفتم در کل برای یک نخبه این اتفاق در مرحلهی اول "وجد" به دنبال دارد، همانطور که بسیاری از افراد از این منظر با این پدیده برخورد کردند. اما از دیدگاه يك شهروند نامطلع، برخورد با دیوانِ امیرخسروی دهلوی (در فرصتِ نهچندانی که با اثر برخورد میکند) احتمالاً تفاوتی با تبلیغِ یک همایشِ ادبی ندارد. فقط در بهترین شکل میتوان به این امید داشت که افردی کنجکاو شوند و دنبال بیشتر دانستن بروند.
اما در رابطه با "اصل بودن" یا "اصل نبودن" لازم است به "رسانهگراییِ هنر" و نقشِ رسانهها اشاره کنیم که امروزه با حضورِ آنها صرفِ یک تصویر دلالت بر مؤلفِ آن دارد. بنابراین منِ مخاطب زیاد به اصل بودن یا تقلبی بودن اثر توجهی نمیکنم. اما لازم است که بر مکانیابی و موقعیتسنجی این آثار، بهخصوص در مکانهای "تأمل"، بیشتر دقت شود. به هر حال "نگارخانهای به وسعتِ یک شهر" یک شوک بوده و عدمِ دقت در مکانیابی آثار در آينده این خطر را به دنبال دارد که ديگر همین شوک هم به وجود نیاید.
اما آیا مالکیتِ مادی یا معنوی این آثار لحاظ شده یا نه؟ ممکن است به دلیلِ وضعیتِ "کپی رایت" در ایران بتوان از زیرِ بارِ این مسئولیت شانه خالی کرد، اما اگر یک بیگانه با چنین شکل و شمایلی از مشاهیرِ وطنش در سطحِ شهرِ تهران مواجه شود، چه گزارهای در ذهنش متبادر میشود؟ و سازمانِ زیباسازی چه فکری میکند؟ سوال اینجاست که چه کسی باید از چه کسی تشکر کند؟ آیا هنرمند باید بهخاطرِ نمایشِ اثرش از زیباسازی تشکر کند یا بالعکس؟ من فکر میکنم اگر با مالکِ مادی و معنوی اثر مکاتبه شود، رفتاری شایستهی اهلِ فرهنگ رخ داده است. در غیر این صورت طبقِ الگوی "تهران-شهرستان" ممکن است این پدیده تبعاتی به دنبال داشته باشد، مانندِ اجرایِ بیكيفيتی از این اتفاق در شهرستانها.
در کل میتوان گفت که این رویدادِ خوبی است از این نظر که ما توانایی هزینه کردن برای چنین اتفاقی را داریم، اما چگونگی ادامه دادنِ آن بسیار اهمیت دارد و حرکت نیاز به اصلاح دارد تا ایراداتِ کمتری به آن وارد باشد.
اتووود پیش از این در این خبر به معرفی این طرح، در این خبر به اهمیت برخورد با اثر هنری از روزنامه ی شرق و در چهار خبر به جلسه ی نقد آن از زبان ناصر فکوهی، بهنام کامرانی، فرزان سجودی و شادمهر راستین پرداخته است.