تصور نمی کردم که روزی بخواهم به مناسبت درگذشت یکی از محبوبترين و قوی ترین زنان جهان بنویسم؛ ابرانسانی که در طول زندگی کوتاه خود، آثار بی شمار و ارزشمندی را به جا گذاشت.
تا چند روز پیش در لیست برنامه هایم wish list آرزويي داشتم که دیگر هرگز عملي نخواهد شد و آن، گفتگوی رو در رو با شخصیت بزرگ و مگاستارکیتکت Megastarchitect جهان "زاها حدید" بود.
بحث من ابراز سلیقه شخصی درباره سبک طراحی و یا تحلیل و مقایسه پروژه های حدید و بازگو نمودن آن ها نیست، چرا که مجموعه آثار او با تمام مشخصات آن بارها منتشر شده و در دسترس عموم قرار دارد. آنچه در اینجا اهمیت دارد، "تأثیرگذار بودن" است و اینکه چگونه زاها توانسته معماری زمانه را تحت نفوذ و تسلط خود در آورد و با شکستن کلیشه ها، الگویی جدید بیافریند، آن را جا بیندازد و گسترش دهد. حدید برای معاصر بودنش به دنبال انکار نبود بلکه با کنجکاوی تمام خطر کرد و زمینه ساز هنرمندان و معمارانی شد که او را دنبال می کنند؛ همانگونه که خود، مسیرش را با دنبال کردن آثار ماله ویچ آغاز نمود و در نهایت توانست جهان معماری را به ماقبل خود و مابعد آن تقسیم نمايد؛ ویژگی ای که مختص انسان های تأثیرگذار و جاودانه است!
اما چه دغدغه ای او را اینچنین خستگی ناپذیر به تلاش و ادامه مسیر ترغیب می نمود؟
کودکی زاها در خانواده ای آزاد اندیش، به گفته خود، دموکرات و متمول سپری شد. شاید عامل موثر در شکوفایی نبوغ او همین فقدان انباشت های مخرب ذهنی و القائات تحمیلی و نادرست بیرونی بوده است که موجب شده انرژی سازنده اش به جای پاکسازی، بیشتر به درک و دریافت معنای جهان معطوف گردد.
حس رهایی مشهود در کارهای او که با به چالش کشیدن جاذبه زمین ـ متأثر از ماله ویج ـ از بتن سخت و سنگین احساس سبکی را استخراج می کند، ریشه در آزادی درونی وی دارد نه اینکه صرفاً یک آرزو یا یک خواست سرکوب شده اي باشد، و در اين راستا هر محدودیتی را به مبارزه ای برای ایجاد فرصت ها تبدیل می نمود.
ایده حذف اشکال از پیش تعریف شده توسط حدید زمانیکه ساختار شکنی، خود به یک چهارچوب، در قالب "باید ها و نباید ها" تبدیل شده بود کمک کرد زاها با ادغام نرم فیگورها و القای حس حرکت، فضاها را به نوعي دگرتر تجربه کند ـ در تصویر زير روند شكل گيري و تغيير آثار زاها حدید به صورت دیاگرام ارائه گرديده است.
این منش شاید اشاره ایست به باوري كه در آن برای معاصر بودن، نيازي به "نفی" نیست، چرا که نفی خود به یک آیین تبدیل خواهد شد. این روحیه در اثار زاها حدید نشان داد كه می تواند وراي رد پيشينه خود، با به چالش کشاندن مخاطب، بیان معمارانه مبتنی بر آزادسازی را در تمام لایه های دستاوردهايش پی گیری نمايد.
در بخشی از یک فیلم، معاینه مصدومی که وضعیت هوشیاری مشخصی نداشت با سه سوال آغاز شد؛ به نظرم سوالات بسیار مهم و کلیدی هستند که در دنیای معاصر، احتمالاً هر انسان متفکری از خود می پرسد:
• می دانید که هستید؟ ? Do you know who you are
• می دانید کجا هستید؟ ? Do you know where you are
• می دانید چه اتفاقی افتاده؟ ? Do you know what has happened
با بررسی زندگی و آثار زاها حدید می توان حدس زد که او می دانست...
انگشت شمارند افرادی که در مسیر زندگی خود آثار و خاطری جاودانه باقی بگذارند.
یادش گرامی