پس زمینه
چگونه
میتوان با فعال سازی ظرفیتهای معماری در مقیاس یک دانه کوچک شهری و پردازش ِ حد
و نوع عاملیت آن، اثر معماری را در رابطه با میدان بزرگتری از نیروها تعریف نمود و
نفشی پر رنگ، همچون بازیگری فعال در بستر، بر عهدهاش نهاد؟
اکستریم لانگ شات
افزایش
تراکم ساخت و تغییر رابطه توده و خالی متاثر از عوامل در هم تنیده اقتصادی،
اجتماعی و فرهنگی در سالهای گذشته، بافت اجتماعی و کالبدی خطه شمال را دستخوش
تغییرات اساسی نموده است. (عکس شماره یک)
لانگ شات
بستر
پروژه بخش از زمینهای وسیع کشاورزی بوده که در پروسه تغییر کاربری به پلاکهایی
کوچک و منظم تقسیم شده است. هر یک از این پلاکها دیر یا زود قسمت بیشترشان توسط تودهای
ساختمانی اشغال خواهد شد و به باقیمانده بی قوراه شان حیاط خواهند گفت. مجموعه این
ترکیب نامتوازن تحت عنوان ویلا و ساکنین مختلف آن بافت کالبدی و اجتماعی آینده این
محدوده را باز تعریف خواهند کرد. (دیاگرام شماره یک)
مدیوم شات
سایت
پروژه قطعه زمینی شرقی – غربی با ابعاد حدودی 22*12 و مساحت 266 متر مربع میباشد که از سمت غرب متصل
به راه عبوری ۱۲ متری است که به عنوان تنها راه دسترسی آن به شمار میآید. (دیاگرام
شماره دو)
ساخت فضایی برای زندگی یک خانواده سه نفره
(مادر و دو فرزند) برنامه پروژه را شکل میدهد. در چگونگی تحقق این برنامه از طرف
کارفرما بر سه نکته تاکید شد:
·
برنامه ریزی جهت کاهش هزینه
ساخت.
·
اختصاص یک فضای پذیرایی
برای دوره همیهای خانوادگی و سه فضای خواب و استراحت خصوصی.
·
حیاطی تا حد امکان
"دلباز" در ارتباطی نزدیک و صمیمی با فضای داخلی.
کلوز آپ
در جستجوی
راه حلی ارزان برای دستیابی به حداکثر فضا در کمترین سطح اشغال ممکن و در واکنشی
انتقادی در برابرِ شهوت ِ ساخت، اولویت طراحی به فضای خالی داده شد. در بررسیهای
بعدی موضوعی که نظرمان را جلب کرد شباهت دیاگرام ساده، اقتصادی و تعمیم پذیر خانه
دومینو و دیاگرام خانههای بومی شمال ایران بود. در حالت ساده شده هر دو متشکل از
اسلبهای افقی هستند که توسط تعداد اندکی از ستونهای لاغر نگه داشته و از طریق
پلکانی ساده به هم مرتبط میشوند. (عکسهای شماره دو و سه)
در
معماری خانههای شمال اما، پلکان همیشه در معرض دید و در ایوان خانه قرار
میگیرد و در نتیجه فضای مفید داخلی را کاهش نمیدهد. با آگاهی از این شباهت و
تفاوت تصمیم گرفته شد بر خلاف امر رایج ، با لغزاندن پلکان از هسته مرکزی فضا به
سمت نما و سپس خارج کردنش از فضای داخلی علاوه بر تبدیل آن به یک عنصر بصری شاخص، فضای
داخلی نیز برای انواع سازماندهی فضایی آزاد گردد. این فرآیند را میتوان تلاش برای
" دوباره آزاد سازی پلان " با عطف به دیاگرام معماری خانههای شمال
ایران نامید. در امتداد این استراتژی با قرار دادن سیرکولاسیون ارتباطی مجاور پله
و مسیر دسترسی فضاهای داخلی طبقه اول در جداره ساختمان و در پس نمایی با پنجرههای
قدی، شخصیت یک فضای نیمه باز در مجاور پلهای عریان و شاخص به بیننده و کاربر القا
میشود. فضای نیمه بازی که همیشه پلکان خانههای شمال را در بر میگرفته .(دیاگرام
شماره سه)
در نتیجه این استراتژی
توانستیم عرض بنا را کاهش داده تا علاوه بر حیاطی در جلوی ساختمان حیاطی هم در پشت
آن ایجاد کنیم و سپس با قرار دادان پنجرههای قدی در دو طرف پلان همکف، فضای داخلی
را با حیاطهای جلویی و پشتی یکسره کنیم تا به زعم کارفرما حیاطی
"دلباز" باشد. به موجب این کیفیت در زمانهای مناسب با کنار زدن پردهها
و یا گشودن پنجرهها و الحاق فضای پذیرایی همکف با حیاطهای جلویی و پشتی عملکرد
آن به صورت نَرم به یک آلاچیق در میان حیاط
تغییر کاربری خواهد داد. در نهایت با قرار دادن سقفی با شیب یک طرفه بر
فراز جرم معماری سعی شد علاوه بر ایجاد پوششی ارزان، بر رابطهی آشنای سقف و خانه نیز اشاره شود و همچنین با ایجاد جلو آمدگیاش سایهبان
و نقابی برای نما باشد.
مدیوم کلوز آپ
در
اثر این استراتژی:
·
با توجه به موقعیت قرارگیری
راه پله و پنجرههای وسیع آن، رفتن
از یک طبقه به طبقه دیگر همچون سفری کوتاه با تجربههای متفاوتی از درون و بیرون
خواهد بود و شخص علی رغم حضور در فضای داخلی ناگزیر است گردشی کوتاه در حیاط داشته
باشد.
·
فضای زیر پلکان داخلی در واقع یک فضای مسقف در فضای بیرونی است که روی
ورودی ساختمان را نیز میپوشاند.
·
آزاد شدن فضا کمک کرد تا با
تعبیه یک وید علاوه برایجاد پیوستگی فضایی در ارتفاع بر کیفیت آن نیز افروده گردد.
·
فضای انباری داخل حیاط نیز
جهت کمترین اشغال فضا بصورت کمدهایی روی دیوار با قفسه بندیهای مختلف و دربهایی
ریلی ایجاد شد و امتداد سقف آن پوششی شد برای درب پارکینگ و پیاده.
اکستریم کلوز آپ
از
آنجا که تمام این نتایج از طریق جابجایی پله حادث شد پس در رندرینگ نهایی فضا و
جدارهها تصمیم گرفتیم رد و مسیر حرکت پله از داخل به سمت بیرون را با چوبهایی به
رنگ ماهاگونی کاملا پر رنگ و شاخص نمایش دهیم. همچون برشی از یک پیتزا که از محل
خود برداشته میشود اما هنوز بواسطه پنیرهای کش آمده با دیگر تکهها متصل است!
(دیاگرام شماره چهار)
پایان