|
تأثیرپذیری ابعاد حس مکان از ادراکات ذهنی در محله های مسکونی شهری
|
|
(جغرافياي انساني - شهر سازي
)
|
عملکردگرایی دیدگاههای مدرنیستی توسعه، انسان و شهر ومعماری را از معنا بیگانه و از حس تهی ساخته، و با تولید انبوه فضاهای بی هویت و بی معنا انسان را در بی مکانی و بی هویتی رها کرده اند. الگوهای توسعه شهری پایدار ، از یک زاویه پاسخی به بی تفاوتی های خسارت بار نسبت به هویت و تاریخ و حس و روح در دیدگاه های مدرنیستی توسعه نیز تلقی می شوند. هدف پژوهش های مکان محور در بافتهای شهری، فرا تر از راستی آزمایی فرضیات دانش روابط انسان و محیط در زمینه و بستری ایده آل، از حیث فراهم بودن تعاملات روزمره انسان و اجتماع و کالبد و معنا، مطالعاتی مستقر بر روابط وثیق حس مکان و رفتارهای مشارکت جویانه شهروندان در فرآیندهای توسعه شهری پایدار بوده است.
این مقاله، برگرفته از پژوهشی مبنایی و تبیینی در بعد پذیری حس مکان و تطبیق مدلهای نگرشی ارزیابی و سنجش حس مکان با ویژگی های محیط و بافت محله های مسکونی شهری می باشد.مطالعه پیش رو در تحلیل ساختار سنجش و ارزیابی آن ابعاد در چنان زمینه و بافتی نیز کوشش داشته است.
این پژوهش، همچنین با مطالعه تأثیرپذیری ابعاد حس مکان از ادراکات ذهنی، به ارائه شاخص ها ومعیارهای ارزیابی کیفیت ادراکات و تصورات ذهنی شهروندان و نیز ارائه مدل تحلیلی تأثیرسنجی ابعاد مؤلفه های حس مکان از عوامل ذهنی در محیط محله های مسکونی شهری نیز پرداخته است.
|
|
|
|
|
|
|
رم کولهاس و نبوغ معمارانه در دو اثر مکتوب
|
|
(مفاهيم و نظريات معماري - تاريخ معماري
)
|
با این که نمی توان اذعان نکرد که سبب عمده اقبال به آثار مکتوب کولهاس هویت معمار و طراح او ست؛ در کنار این هویت، شهرت رم کولهاس را تا حد قابل توجهی مرهون تالیفات او نیز دانسته اند. تنها برای نمونه پیتر آیزنمن -معمار برجسته- بیان می دارد که تالیفات کولهاس آثار و نتایج ماناتری حتی در قیاس با همه تجربیات معمارانه او خواهند داشت. lمتن پیش رو نگاهی است تطبیقی به آن دو اثر.
|
|
|
|
ونتوری و پردازش زمینه گرای مکان
|
|
(مفاهيم و نظريات معماري - زيبايي شناسي
)
|
نقطه عزیمت معماری ونتوری فهم این واقعیت است که چگونه افراد برای ایجاد و تقویت حس مکان در پی تطابق مفاهیم سمبولیک از سویی و فرم و شکل محیطهای انسان ساخته و حتی شمایل توپوگرافی یک محیط طبیعی بر اساس نظامات ارزشی گوناگون هستند. این گونه است که مساله اساسی در معماری پسامدرنِ-به تعبیر ونتوری- عملکرد، ساختمان و یا سبک نیست؛ بلکه برپایی و استقرار معمارانه یک مکان انسانی مستقر برکانتکست و البته بر پایه عملکرد، ساختمان و سبک است.
|
|
|
|
میشل فوکو و معماری؛ ژئوپلیتیک نگاه، سراسربینی و مناسبات قدرت
|
|
(مفاهيم و نظريات معماري - جغرافياي انساني
)
|
هر بحثی در نسبت معماری و قدرت ورود به حوزه جهدهای تئوریک و کوششهای فلسفی میشل فوکو (1926-1984) متفکر فرا ساختارگرای فرانسوی است. جایی که با طرح بحثهای نظام عمومی پیدا و پنهان به طور مشخص به یکی از مهمترین و چالش برانگیزترین بحث های مرتبط با پایگاههای اعمال قدرت یعنی حوزه کنترل، رصد ومراقبت وارد شده است ...
|
|
|
|
لوکوربوزیه و شرق شناسی: معماری های فارغ از آکادمی
|
|
(مفاهيم و نظريات معماري - تاريخ معماري
)
|
دیدگاههای حرفه ای لوکوربوزیه (1965-1887) به ظاهر، مشتمل بر تنوعی از رویکردها به معماری بوده اند. تا جایی که گاهی بین معمار ویلا ساوا و مبدع "خانه ماشینی برای زندگی" از سویی و طراح کلیسای رونشان وجوه افتراق، پررنگ تر از پیوندها و شباهتها به چشم می آید. بر خلاف اغلب مطالعات که به وسعت کم نظیری به شرح مجزای آثار معمارانه و نقد ایده های شهرسازانه او پرداخته اند، این سطور به تاثیرات معماری های بومی(Vernacular architecture) در آنچه سفر شرقیش (Journey to the east) نامیده است، برشکل گیری ایده ها و مفاهیم اساسی تر معماری او متمرکز است: نیاز جوامع انسانی به اتصال دوباره به دنیای طبیعت؛ و نیاز به نوع بدیعی از تجربه معنوی در دنیای غرب صنعتی( معاصر او).
|
|
|