|
|
زندگی به شوق شهر؛ دیوید هاروی و حوزه عمومی
|
|
(شهر سازي - جغرافياي انساني
)
|
بسیاری از نویسندگان، به نقش معماری در کنترل فضای عمومی اشاره کرده اند. مایک دیویس این مطلب را به بحث می نشیند که چگونه شهرها نیمکت های عمومی ای، طراحی شده برای خوابی رقت انگیز و برای حتی حصارکشی، در پارک های عمومی نصب می کنند. معمار؛ ایال وِیزمن ، مطالعاتی در مورد ماهیت کنترل ضمنی در طراحیِ شهرها، سکونت گاه ها، و بزرگراه های کشور داشته است. این نوشتار همین مسئله را بر تمرکز بر ایده های دیوید هاروی در کتاب شهرهای شورشی پی می گیرد.
|
|
|
|
از زبان تا خانه؛ مروری بر چهار خانه طراحی شده توسط پیتر ایزنمن
|
|
(مفاهيم و نظريات معماري - زيبايي شناسي
)
|
آیزنمن ایده ای مهم از یک گرامر تولید کننده یا تغییر شکل دهنده را معرفی می کند که در آن، زبان بیشتر به عنوان فعالیتی تولید کننده دیده می شود تا توجیهی برای رابطه های معنایی و ترکیبی. از دید زبان، قواعد ترکیبی یک معنی جدید می گیرند، هر جا که پایه ی ترکیب خود به عنوان تولید کننده ی زبان دیده شود. انچه در این مجال مد نظر امده تلاش آیزنمن برای ترکیب زبان است با معماری در چهر اثر متقدمش.
|
|
|
|
ایا می توان به امریکای فارغ از اتومبیل اندیشید؟
|
|
(شهر سازي - جغرافياي انساني
)
|
مقاله این هفته ی نیویورک تایمز شرح تلاش هایی است در راستای عاری کردن منطقه ی ووبان(Vauban)،آلمان، حومه ی فرایبورگ، از اتومبیل. این قصه، مبادرت هایی در همین راستا را در جوامع آمریکایی روایت می کند. در حالیکه حوزه های پیاده در پانزده سال اخیر، در تمام ایالات متحده گسترش یافته اند، روی هم رفته حذف کردن اتومیل نیز چالشی دیگر است. آیا این موضوع در فرهنگی اتومبیل محور مانند فرهنگ ما، هدفی واقع بینانه است؟ ما نظر برخی از برنامه ریزان شهری، شهر سازان و دیگر کارشناسان در این مورد جویا شدیم.
|
|
|
|
هنر گفت و گو ـ ویلیام مِنکینگ و وولفگانگ فورِستِرـ میزگردی با موضوع مسکن سازی در ویِن
|
|
(شهر سازي - معماري پايدار
)
|
هر ساله شهر ویِنا، در حدود 5000 واحد مسکن انبوه می سازد. این فرآیند خانه سازی، بسیار شبیه چیزی که در ایالات متحده انجام پذیرفت؛ با صفت "مقرون به صرفه" توصیف می شود، با این حال کیفیت معمارانه این پروژه ها بی همتاست.
صحبت های ویلیام مِنکینگ(William Menking) به همراه وولفگانگ فورِستِر(Wolfgang Foerster)،مقام ارشد در دپارتمان مسکن سازی ویِنا، و [کارشناس] توسعه ی نیویورک اَبی هَملین(Abby Hamlin)،موفقیت های خارق العاده ی پنج سال اخیر این شهرِ اتریش در زمینه مذکور بررسی می کنند. آندرس استادلِر(Andreas Stadler)، مدیر انجمن فرهنگی اتریش، چند تن از نیویورکی هایی که به خوبی درگیر مسکن سازی هستند را به یک میزگرد با حضور فورِستِر؛ با موضوع رابطه ی مسکن سازی در وین و پروژه های نیویورک دعوت کرد. مسکن سازیِ ویِنا در سال های 2013 و 2014 به ایالات متحده سفر خواهد کرد.
|
|
|
|
اکسپوی المپیک لندن 2012، مروری مختصر
|
|
(تكنولوژي ساخت - معماري پايدار
)
|
از دوران باستان که مردم به تماشای نبرد گلادیاتورها اشتیاق نشان می دادند تا به حال، روحیه رقابت و لذت تماشای آن در بین افراد کم که نمی شود هیچ؛ روز به روز با کمک رسانه¬ها بیشتر هم می شود. المپیک میعادگاهی است که هر چهار سال یک بار گلادیاتورهای متمدن را از هر کجای این کره¬ی خاکی به نقطه¬ای فرا می خواند و بستری را برای رقابت در رشته¬های مختلف فراهم می آورد. کشور میزبان تمام تلاش خود را می کند تا جذابیت¬ها و تسهیلات این اتفاق هیجان انگیز را برای میهمانان- چه ورزشکاران و چه تماشاگران- چندین برابر کند. حضور سازه-های منحصر به فرد در المپیک، این رویداد را به یک اکسپو شبیه می کند، اکسپویی که تنها میزبان المپیک می تواند در آن عرض اندام کند و معماری خود را به رخ تمام دنیا بکشد و باز هم رسانه¬ها هستند که در این میان، رقابت در حوزه¬ای دیگر را پوشش می دهند. شهر لندن میزبان این دوره¬ی المپیک است، شهری که خود دارای جاذبه¬های فراوانی است، اما باز هم تمام پتانسیل خود را بکار گرفته تا در این عرصه قدرتمند ظاهر شود.
|
|
|
|
ونگ شو و پیرتزکر پرایز؛ بومی گراییِ ضدِ شهری
|
|
(مفاهيم و نظريات معماري - جغرافياي انساني
)
|
هیئت ژوری در تقدیر رسمی خود چنین اظهار داشت:" برای فرآیند اخیر شهرنشینی در چین، موضوع رابطه¬ی مناسبِ حال و گذشته به طور باریک بینانه¬ای مناسب است؛ و دعوت به بحث وتبادل نظر می کند که آیا کشتیِ معماری باید لنگرش را در سنت بیاندازد یا باید تنها به سوی آینده پیش برود... آثار ونگ شو توانسته است از این مباحث پا را فراتر گذارد، تولید یک معماری که زمان خدشه¬ای به جذابیت آن وارد نمی کند و عمیقا ریشه در زمینه5 دارد و در عین حال جامعیت دارد."
سنگ بنای این جایزه در سال 1979 توسط جی. ای. پریتزکر6 و همسرش سیندی7، برای احترام به معماران حاضر و در قید حیات، گذاشته شد و شامل صد هزار دلار و یک مدال برنز می باشد که امسال در مراسمی در بِیژینگ8 در 25 می اهدا خواهد شد.
|
|
|
|
هنر گفت و گو ـ محمد کیانی منش با روزبه تابنده
|
|
(مفاهيم و نظريات معماري - شهر سازي
)
|
چندی پیش موسسه ی Arquitectum نام چهار ایرانی را که رتبه ی اول مسابقه ی طراحی یک گورستان عمودی را به دست آورده بودند، در سایت خود ثبت کرد. پروژه با چهار لایه ی کانسپت معرفی شده بود که همه تحت لوای کانسپت اصلی یعنی مرگ تدقیق شده بودند: شوخی با مرگ، رو در رو بودن با مرگ، مرگ و زندگی دو روی یک سکه وبهداشت و تصفیه. مواجهه با فرهنگی متفاوت و تلاش برای ارتباط با آن، مسلما حاصل یک فرایند مطالعاتی - تحقیقاتی و نیازمند اندیشه ای ژرف بود، چه رسد به این که این پروژه مقام نخست را نیز کسب کند. برای بررسی جامع تر این پروژه با آقای روزبه تابنده قرار ملاقاتی گذاشتم. او متولد بهار 1359 و دانش آموخته مقطع کارشناسی ارشد معماری دانشگاه آزاد شیراز است. وی فعالیت حرفه ای خود را در زمینه ی معماری از سال های قبل از دانشکده در زمینه ی ترسیم فنی و مدل سازی سه بعدی آغاز کرد. هم زمان با تحصیل معماری نیز به طراحی و اجرای پروژه های معماری و کسب تجربه ی اجرایی پرداخت. او دفتر خصوصی معماری خود را با همکاری هاله ودادی نژاد و غزل تابنده (هر دو کارشناس ارشد معماری) از سال 1383 تاسیس کرد و از همان زمان به اتفاق دیگر اعضای گروه، به شرکت در مسابقه های معماری داخلی و بین المللی پرداخت. همچنین فرخ تابنده نیز از سال 1386 در زمینه مدل سازی سه بعدی همکاری خود را با این گروه آغاز کرد. متن گفتگوی انجام شده را در زیر می خوانید:
|
|
|
|
مواجهه با نمای ساختمان ها در شهرهای مختلف
|
|
(شهر سازي - زيبايي شناسي
)
|
هارالد دایلمان(H.Deilmann)، توقعاتی را که از نمای ساختمان متصور است؛ ذکر می کند:الف- حفاظت. ب- ایجاد ارتباط. ج- معرفی. د- جزیی از یک فضای شهری. مورد الف؛ نقش نما را در محافظت ساکنان از تهدیدهای خارجی نمایان می کند. مورد ب؛ ارتباط بین فضای داخلی و خارجی، بوسیله ی روزنه ها – درها و پنجره ها- ذکر می کند، منظور مورد ج؛ معرفی شخصیت و اعتبار مالک و طراح است و سرانجام مورد د؛ عدم تکروی و قبول مسئولیت در عضویت واحد بزرگتری بنام فضای شهری است. این فرایند عضویت در واحد بزرگترِ فضای شهری- مانند هر عضویت دیگری- ملزم به رعایت تعهداتی است که پذیرفتن آن موجب هماهنگی با سایر عناصر آن مکان و نشانه ی توجه طراح و مالک به ایجاد عنصری همگن با یک جامعه ی وحدت یافته می باشد و عدم پذیرش این تعهد؛ موجب اغتشاشی در چهره ی شهر و نمود بارز فقدان مسئولیت پذیری در این حوزه است. دسترسی به مصالح متنوع و وجود سبک های مختلف باعث شد تا انقلاب صنعتی اغتشاش در نماهای ساختمان را در پی داشته باشد و نیز پس از آن، افراط در توجه به عملکرد بنا و در نظر نگرفتن فضای شهری توسط معماران و طراحان به بحرانی در جداره های شهری منجر شد. پس از این دوران شهرهایی در تلاش برای حل این بحران برآمدند و بر آن شدند تا نما یا facadeکه به راحتی کیفیت فضای شهری را دستخوش تغییر قرار می دهد را تحت کنترل قرار داده، بر آن نظارت کنند و با ایجاد فرایندی ضابطه مند در طراحی نماهای ساختمان ها حس مکان را احیا کنند.
|
|
|
|
پاویون سِرپنتین از پیتر زمتور؛ زیبایی شناسی تاریکی
|
|
(زيبايي شناسي - مفاهيم و نظريات معماري
)
|
این پاویون یک جعبه ی سیاه است همراه با بام شیبدار یکطرفه که باران را به سمت یک مستطیلِ زیبای سبز در فضای مرکزی که گیاهان در آن کاشته شده و رو به آسمان باز است،هدایت می کند.خیلی از مردم این ساختمان را گیج کننده می یابند، و شاید هم مغشوش.دیوارهای چوبی چندلا با آسترهای زخیم سیاهی پوشانده شده که به صورت تیپیکال در کیف های سیلاژ استفاده می شود؛ اینجا و آنجا، شن در بین سطح و پارچه ی زیر پا پخش شده است.
|
|
|
|
پیتر زُمتُر؛ در جست و جوی کمال
|
|
(مفاهيم و نظريات معماري - زيبايي شناسي
)
|
برای آنکه پیتر زمتر را یک فرد تارک دنیا بدانید، نیازی به هوش بالا نیست.او ممکن است با ریش سفید، لباس تیره پوشیده باشد و امکان دارد دفتر او، در نقطه ای دنج در خارج از شهر چِر3 واقع در سوییس، صومعه ای بدور یک باغ باشد.او دراستدیوی خود دستیاران جوانی را جمع کرده، که با تشابهات ظاهری که به یکدیگر دارند،مانند یک فرقه شده اند.او فردی است که با احترام راجع به کارش صحبت می کند و مورد تکریم مضاعف دیگر معماران نیز هست. وقتی او صحبت می کند یا زمانی که دیگران در مورد او صحبت می کنند و همچنین در آثارش،حسی آرامش بخش را می توان دریافت کرد.گاهی اوقات ممکن است ساعت چهار صبح بیدار شود و کارش را دنبال کند.امکان دارد در آثارش، چند کلیسا، بناهای یادبود و دیگر فضاهای رویایی نیز داشته باشد و علاقه دارد در مورد چیزهایی که راز مواد می نامد،صحبت کند.اما در یک کلام ممکن است اومردی فرا دنیایی باشد که در حال تشدید شخصیت خود است.
|
|
|
|
چندیگار و برازیلیا؛ یک پارادایم دو رویکرد: از مدرنیسم توتال تا مدرنیسم بومی
|
|
(شهر سازي - مفاهيم و نظريات معماري
)
|
نیمه ی دوم قرن بیستم دوره ایست که در آن به موازات تمام پیشرفت ها در عرصه ی علم و صنعت، شاهد طراحی و ساخت شهر های مختلف از جمله دو شهر با پیش زمینه ی تئوریک مشابه هستیم، پایتخت هایی که به طور سفارشی ساخته می شوند و اغلب با این انگیزه شکل می گیرند که به نماد کشور یا ایالت مربوطه تبدیل شوند. چنین نیازی بخصوص هنگامی با قوت بیشتری احساس و به نمایش گذاشته می شود که طراحی بخش های دولتی نیز مطرح باشد.( لنگ، جان- 1386 : 201) چندیگار(1965-1950)، حاصل تلاش لوکوربوزیه(1965- 1887) در محقق کردن اندیشه ها و تخیلات خود در عرصه ی شهر سازی و برازیلیا(1960) که با همکاری دو معمار بومی، لوچیو کوستا1(1998 -1902) به عنوان طراح پلان جامع و اسکار نیمه یر(تولد:1907) که وظیفه ی طراحی بناهای اصلی و بسیاری از بناهای فرعی را به عهده داشت، از این جمله اند.
شارل ادوارد ژانره، که بعد ها نام لوکوربوزیه را برای خود برگزید، در شهری در شمال غربی سوئیس در نزدیکی مرز فرانسه به دنیا آمد. او که علاقه ی زیادی به هنرهای بصری داشت نزد معلم مدرسه هنر، به تحصیل مبانی هنری پرداخت.لوکربوزیه در سال 1907 به پاریس رفت و در آنجا در دفتر دو تن از معروفترین معماران آن دوره، آگوست پره2(1954- 1874) و پیتر بهرنز3(1940- 1868) به مدت چند سال کار کرد.سپس سفرهای خود را به نقاط مختلف از جمله یونان و رُم آغاز کرد و تجربیات بسیاری را بدست آورد. پس از آن بود که پروژه ها و نظریه های جسورانه ای را که تاثیری عمیق بر دنیای معماری داشت، ارائه کرد.
اسکار نیمه یر در سال 1907 در شهر ریودو ژانیرو زاده شد. در همان شهر در سال 1934 از مدرسه هنرهای زیبا درجه مهندسی معماری دریافت کرد. او در سالهای 1942 و 1943 در پامپولها برای پروژه کلیسا، کازینو و باشگاه دریایی شهرت جهانی کسب کرد و در 1945 عضو حزب کمونیست برزیل شد. و پس از آن در 1947 با طرح بنای سازمان ملل به اوج شهرت رسید. او در طراحی این آثار به ساده سازی آگاهانه ی گنجینه ی فرم های راسیونالیست پرداخت و در جایگزینی و تعدیل تضادهای ساختاری پیچیده ی لوکوربوزیه، معدودی موتیف های ساده، استوار و فاصله دار به کار برد.
|
|
|
|
استرلینگ پرایز برای ماکسی حدید؛ فروپاشی سترونیسم بریتانیا در مواجه با امر نو یا یک سو تفاهم زودگذر
|
|
(تاريخ معماري - مفاهيم و نظريات معماري
)
|
موزه ماکسی زاحا حدید ، یک موزه هنر قرن بیست و یکم در رم است که جایزه استرلینگ سال 2010 همراه با 20.000 پوند پاداش نقدی را به خود اختصاص داد استرلینگ پرایز سالیانه مختص بهترین ساختمان طراحی شده توسط یک معمار بریتانیایی که ظرف مدت یک سال اخیر تکمیل شده،می باشد.موزه ماکسی حدید برای دستیابی به این موقعیت با موزه احیا شده نُویز3 در برلین توسط دیوید چیپرفیلد4 و همچنین موزه اشمولین5 در آکسفورد که توسط ریک مَتِر6 اخیراً توسعه یافته بود،رقابت داشت.
اگر چه دیگر رقابت کنندگان از نظر گونه ساختمانی،ارزش یا جاه طلبی با سه مورد ذکر شده که اساساً پروژه های هنری هستند به هیچ وجه قابل مقایسه نیستند اما دو مدرسه در جنوب شرقی انگلستان در گیلد فورد7 و کلا پام8 و نیز یک بلوک آپارتمانی در قسمت ای سی 2 لندن در این رقابت شرکت داشتند.با تمام این اوصاف آرای عمومی به سمت اشمولِین بود.
|
|
|
|
هنر گفت و گو ـ ماسیمیلیانو فوکسِس
|
|
(مفاهيم و نظريات معماري - زيبايي شناسي
)
|
ماسیمیلیانو فوکسس لیتوانیایی تبار در سال 1944 در رم بدنیا آمد.او در سال 1969 در رشته معماری دانشگاه لا-ساپیِنزا در رم فارغ التحصیل شد. در سال 1967 قبل ازا ینکه حتی فارغ التحصیل شود،اولین تمرین معمارانه خود را افتتاح کرده است. از سال 1958 تا به حال او با همسرش دوریانا مندرلی که مثل او در رم بدنیا آمده و در رشته تاریخ هنر در سال 1979 از همان دانشگاه فارغ التحصیل شده،شراکت می کند.
آنها سه دفتر در سال های 1989و 1993و 2002 به ترتیب در پاریس ، وینا و فرانکفورت به راه انداختند جایی که هم زندگی و هم کارمی کردند از 1998 تا 2000 ماسیمیلیانو فوکسس به عنوان مدیر هفتمین دو سالانه معماری ونیز با موضوع "زیبایی کمتر و غنای بیشتر5" منصوب شد.
|
|
|
|
ساختمان متعادل ام وی ار دی وی؛ گفت و گوی مسالمت امیز امر نو و امر کهنه
|
|
(معماري محيط - طراحي منظر
)
|
ساختمان تعادل یک طرح مسکونی معلق مختص روزهای تعطیل و اوقات فراغت است که با سازه های امروزی در نزدیکی روستای تورینگنون در سافلک قرار دارد.که در محدوده ای زیبا با یک دریاچه کوچک در محیط انگلیسی اصیل در حومه شهر قرار دارد. لیوینگ آرکیتکچر این مکان را در روزهای تعطیل به طور اجاره ای در اختیار عموم می گذارد.این ساختمان با معماری و مهندسی خاص خود و با 30 متر طول و 15 متری که بالای شیب معلق است به طور جسورانه ای داخل محیط غوطه ورشده و به زمینه طبیعی محیط پاسخ می دهد و با لفاف های فلزی انعکاس دهنده و شبیه بامهای شیبداردوطرفه،به سمت شکلهای انبارهای سنتی که مرجع آنها ساختمان بومی است برمی گردد،به همین دلیل این مکان را بالانسینگ بَرن نام گذاری کردند
|
|
|
|
هنر گفت و گوـ ریک مَتِر با تحریریه آرکیتکچرال جورنال
|
|
(طراحي داخلي - تكنولوژي ساخت
)
|
موزه اشمولیِن1 اکسفورد بوسیله معماران ریک مَتِر2 تعمییر و بازسازی شد.از ساختمان اصلی قرن هفدهم موزه هنر و باستان شناسی اشمولین در دیکشنری جهانی انگلیسی3 به عنوان ساختمانی ، مرتب و منظم در شهر اکسفورد یاد شده است. ریک مَتِر به عنوان یک مدرنیست دقیق و منظم ، با نمایش یک طرح خوش قریحه و هنر شناسانه که در آن یک نوع معماری مشابه بازی جِنگا 4، خلق یک شبکه متوازن دقیق از فضای پروخالی ، پیشنهاد داده شده ، جاه طلبی خود را نشان داد . چند روز قبل از اینکه موزه اشمولین بازگشایی شود اندور همیلتون که به تازگی به عنوان معاونت دانشگاه آکسفورد منصوب شده بود،گفت :" من انتظار داشتم با مکانی مواجه شوم که درآن مکان گذشته مرا احاطه کرده با شد.اما در واقع چیزی که من مشاهده کردم،مکانی بود که با کشش به سمت آینده مصادف بود."گفتگویی با ریک مَتِر،به عنوان مدیر معماران ریک مَتِر:
|
|
|
|
هنر گفت و گوـ آماندا لوت و تحریریه دیزاین بوم
|
|
(مفاهيم و نظريات معماري - تاريخ معماري
)
|
جان کاپلیسکی65 ساله و آماندا لِوِت47 ساله ، فیوچرسیستمز جان کاپلیکی در دسامبر 1968 زادگاه خود پراگ۴ را به سمت لندن ترک کرد . او آرام آرام خود را به عنوان نظریه پرداز اثبات کرد اما قدری در معماری مشکل داشت . جان با ارنستو راجرز۵ و سِر نورمن فاستر۶ همکاری کرد و سپس در سال 1979 به اتفاق دیوید نیکسون۷ فیوچرسیستمز را راه اندازی کرد.در سال 1987 آماندا لِوِت به فیوچرسیستمز ملحق شد و پس از آن،روند فیوچرسیستمز تکامل یافت و با پروژه های شگفت انگیز و اندیشه مند و همچنین با ورود به رقابت ها ،تمامی توجهات را به سمت خود معطوف کرد.را که دفتر آن در مرکز لندن قرار دارد را اداره می کنند و به پیش می برند . فیوچرسیستمز بخاطر تعصبات سنتی و جالش برانگیز درمورد فضا و نمایش آن ،درسرتا سر جها ن به رسمیت شناخته شده است .
|
|
|
|
سیکامور هاوس معماران آیکوسیس؛ بازـ زایی آوای درختی که دیگر نبود
|
|
(مفاهيم و نظريات معماري - زيبايي شناسي
)
|
خانه چنار در لنارک شایر ، یک خانه مدرن است با خطهای ساده اما اجرا و اتمام آن بسیار پیچیده بود .نام خانه چنار می تواند تداعی کننده تصاویر پربرگ با شکوه باشد اما برای یک زوج این خانه نماد یک سیر توام با خودسازی بوده است که به هیچ وجه اسان محقق نشده.
|
|
|