به سوی
یک زیبایی شناسی سبز
یک
معماری سبز چیزی بیش از یک ساختمان منفرد را در طرحش می گنجاند؛ این معماری باید
فرمی پایدار از محیط شهری را در خود بگنجاند. محیطی که به شکل مجموعه ای از نظام های
تعاملی برای زندگی، کار و تفریح متبلور شده اند. با بررسی چنین نظامی می توان به
چهره شهر فردا رسید. از این رو پروژه مورد نظر با یک چهارچوب فضایی دقیق می خواهد
شرایطی را خلق کند که ممکن است تحت تاثیر آن ها، مشخصه های فضایی متمایزی به ظهور
برسند. در این چهارچوب مرز بین فضای طبیعی و مصنوعی دائما در حال تغییر است.
درواقع می توان بنا را همچون یک نظام باز در نظر گرفت که عملکرد آن به عنوان
فیلتری محیطی، مورد توجه است. این فیلتر به مثابه یک صافی عمل می کند که تغییرات
انتخابی بین اقلیم بیرونی و فضاهای درونی را ممکن می سازد تا بتوان یه جای ایجاد
طبیعت به مثابه یک نیروی نمایشی بی آزار، متابولیستی جدید پیشنهاد نمود و به یک
ساختار درونی رضایت بخش رسید. از این رو فاکتورهای محیطی موجود علاوه بر مزایای
اکولوژیک کاملا آشکار، فرصت های جدیدی را نیز در ارتباط با فرم بنا در اختیار ما
قرار داده اند که بر مبنای آن سعی شده است از معماری بومی در قالب بیانی جدید استفاده گردد؛ بدین صورت که با در نظرگرفتن حیاط های میانی در طبقات و
همچنین تراس هایی دور تا دور بنا و ارتباط آن ها با یکدیگر، سعی در ایجاد سنتزی
نوین در بنا شده است تا بتواند نسبت به تغییرات درون محیطش واکنش نشان دهد و خود
را به یک ثبات ارگانیک برساند.