هدف از طراحی، ایجاد مکانی برای شکل گیری فعالیت هایی در
قالب تعاملات فرهنگی بود. نام شیخ بهائی، حکیم عالی قدر که با معماری نیز گره
خورده و نزدیکی سایت به بافت سنتی شهر باعث شد به سوال سنت یا تجدد برخورد کنم.
رویکرد معماری سنتی یا بومی می تواند در شکل های مختلفی خود را به نمایش بگذارد
ولی برای من بیش از رویکرد فرمی، رویکرد محتوایی معماری سنتی مطرح بود. معماری
سنتی ما به شدت کمینه گراست، به نحوی که بیشتر فضای خالی مطرح است تا فضای طراحی
شده، یعنی معماری سنتی ایران به جای خود نشان دادن سعی بر ایجاد حسی درون انسان می
کند. این حس با خالی بودن، بازتاب آسمان در حوض میانی، فضاهای باز و نیمه باز و
رویکردی کمینه گرایی سعی بر تداعی آن شده است. استفاده از تناسبات در پلان و نما
نیز بسیار حائظ اهمیت بود.
معماری ایرانی بسیار منعطف است، به نحوی که می توان در آن
کاربردهای مختلفی را با تغییراتی اندک در شرایط گوناگون از یک فضا به دست آورد.
استفاده از بتن و آجر به عنوان مصالح بوم آورد مصالح اصلی بنا می باشد. همچنین به
امد، پلانی نقص دار انتخاب شده تا بتوان چالش زمین نقص دار را با هندسه ی ایرانی
به فرصت تبدیل کرد.
اهمیت اقلیم، مقاومت در برابر زلزله و عدم امکان مرتفع سازی
بنا به قوانین شهرداری با ایده از معماری ایرانی طبقه ای در زمین قرار گرفته، غالب
فضاهای بنا باز و نیمه باز می باشند. فضاهای باز و نیمه باز با قابلیت انعطاف
پذیری بسیار بالا چون مسقف کردن با سازه های سبک و چادری، پارتیشن بندی موقت و ...
امید به پاسخگو بودن بنا به نیازهای مختلف فرهنگی در سطحی وسیع چونان شخصیت شیخ
بهائی را بسیار قوی می کند.