خط مشی سیاسی لوکوربوزیه موجبات تفرقه در میان معماران را فراهم اورده، چرا که اگرچه اثار او ـ چه به ان ها نگاهی مثبت داشته باشیم و چه نگاهی انتقادی ـ همچنان بی نهایت تاثیر گذارند، اما واقعیت ان است که دیدگاه های سیاسی لوکوربوزیه در تضاد عمیق با ارزش های دمکراتیک معاصر غربی قرار دارند. اینکه صرفا با توجه به همدلی لوکوربوزیه با حزب نازی ایا باید او را در زمره سرامدان معماری قرن بیستم قرار داد یا نه به نظر ساده دلانه می اید، چنین جستارهایِ غالبا اخلاقی ای نافی کلیت کیفیت مواجه ما با جایگاه لوکوربوزیه در یک بستر تاریخی است.
بی گمان بهتر است هر دوی این ها؛ گرایش ها و تمایلات سیاسی لوکوربوزیه و مواجه تحلیلی با اثارش در قامت معمار، شهرساز و طراح را برای یافت منزلت تاریخی او مد نظر اورد. تمام این پیش گزاره ها امد تا به روایت اصلی برسیم. بانک سوییسی یو بی اس در سپتامبر 2010 به حذف پستر تبلیغاتی ای متعلق به معماری زاده نیوچتل فرانسه از کارْزار تبلیغاتی اش اشاره می کند که طرفدار نازی ها بوده است، پی ایند این خبر بردلی اس کلپر، از اسوشیتد پرس در مقاله ای با عنوان"ستایش نازی ها و لزوم تجدید نظر سوییسی ها در نگاهشان به لوکوربوزیه" با اشاره به نامه ای که لوکوربوزیه در سال 1940 به مادرش نگاشته وی را شیقته هیتلر می خواند و اشاره می کند اگرچه لوکوربوزیه پیش از ان هیتلر را یک هیولا خوانده بود، اما خود لوکوربوزیه نیز می دانسته که تنها هیتلر است که می تواند او را با مهمترین پروژه اش به شکوه و جلال برساند: بازسازی اروپا.
نیکلاس فاکس وبر در کتاب بیوگرافیکالش به نام "لوکوربوزیه: یک زندگی" که به سال 2008 به چاپ رسید، ترجمه این نامه را اورده است: حکومت فرانسه با یک مشکل بزرگ دست و پنجه نرم می کند، ما در دستان یک فاتح گرفتار امده ایم، فاتحه ای که منشش می تواند تخریب گر باشد، امااین وضعیت روی دیگری نیز دارد اگر هیتلر بر قراری که تعهد می دهد پایند باشد می تواند زندگی اش را با یک مخلوق منکوب کننده؛ اروپای نو به اوج برساند. این قماری است که می تواند او را وسوسه کند، به جای انکه او را بر روند یک انتقام بی پایان حرکت دهد. . .شخصا فکر می کنم نتیجه جذاب خواهد بود . . . (Weber, Nicholas F. Le Corbusier: A Life. New York: Knopf, 2008. 487). همان گونه که کلپر در مقاله اش اشاره می کند، چنین تمایل فاشیستی ای برای ان هایی که لوکوربوزیه را می شناسند چندان عجیب نیست"چرا که او از مدت ها پیش، در دهه 30، با جریان راست افراطی فرانسه هم اوا بوده و حتی سمت طراح شهرِ حکومت ویشی را که بر فرانسه زمان اشغال حکومت می کرده و طی جنگ جهانی دوم با نازی ها همکاری داشته را نیز می پذیرد".
پستر تبیلغاتی ای که بانک یو بی اس آن را به واسطه فشار گروه های ذی نفوذ از چرخه تبلیغاتی اش حذف کرده است منقوش به دو عبارت از لوکوربوزیه بوده است: "ما می خواهیم با گذشته تصفیه حساب کنیم و به اینده اعتماد" و "ما خط و خطوطی شفاف و سرراست ترسیم کرده ایم"، ان ها بعدا در بیانیه ای اعلام کردند دلیل حذف پستر از کارْزار تبلیغاتی شان میل بانک به انتقال صریح پیغام و تمرکز بانک بر حفظ تمام مشتریان بوده است. انچه از پیام بانک بر می اید قضاوت در مورد لوکوربوزیه نیست، هر چند تا کنون در نگاشت های تاریخی متبادر بر او نیز بیشتر بر جنبه های معمارانه او تاکید شده است تا علقه های سیاسی اش. البته می توان بر این نکته اذعان داشت که جهت گیری های سیاسی لوکوربوزیه کمتر به اندازه نبوغ معمارانه اش بوده است و البته باید به خاطر داشت معماری شکل دادن به فضاست و بیش از هر چیزی پویشی زیبایی شناسانه است.
اگر به کتاب "لوکوربوزیه یک زندگی" نگاشته ی ناتان فاکس وبر دقت کنیم، کتابی که تاکنون مهمترین بیوگرافی لوکوربوزیه بوده است، با انسانی مواجه ایم که بیش از انکه ادم باشد معمار است، اگر بر لوکوربوزیه در قامت یک چهره تاریخی دقیق شویم باز هم انچه خواهیم دید و انچه او برای ما به جای گذاشته است نبوغ است، نبوغ در معنای روح و شخصیتی جهت دهنده و البته این به هیچ وجه ارزش کارهای معمارانه او را نفی نمی کند. البته هستند کسانی که لوکوربوزیه شهرساز را با پروژه هایی همچون شهر شعاعی و مزارع شعاعی اش گرویده به سندیکالیست های دست راستی دهه 30 و 40 تعبیر نمایند اما هر دوی این پروژه ها را نیز می تواند در یک بستر غیر سیاسی نیز تحلیل نمود. به هر رو کم و بیش بی انصافی است اگر محدودیت های زمان و مکان را حذف کرده و کلیت تصورات سیاسی لوکوربوزیه را بی ربط بدانیم اما انچه برای معماری باقی مانده است با او گره خورده نیت های زیبایی شناسانه ای بوده است که تبدیل به یک سنت ستبر تاریخی گردیده و همچنان محل بحث نزاع اند.
اثار لوکوربوزیه همچنان به بقای خود ادامه می دهند، چرا که به تکرار در گستره وسیعی بدان ها رجوع می شود و به گمان من صرفا به همین دلیل است کع منش سیاسی لوکوربوزیه واجد اهمیت است. به هر رو چه لوکوربوزیه را یک فاشیست ضد اومانیسم بدانیم و چه به لحاظ استفاده از نور، مصالح و بیان شخصی در اثارش او را عمیقا درگیر براورد نیازهای طبیعی انسان بدانیم و چه دامن زدن به ای مباحث را محصول نوعی چشم و هم چشمی حرفه ای بخوانیم، نبوغ معماری لوکوربوزیه امکان گذر او از مرزهای معماری و تداخلش با دیگر حوزه های معرفت از جمله سیاست را غیر ممکن کرده است و تا زمانی که کلام بر او اثارش جاری است او بخشی لاینفک و غیر قابل حذف از گفتمان مدرنیته خواهد ماند.
در این مقاله لوکوربوزیه؛ شهر در قامت ماشین کنترل سرمایه داری و [باز] شکست [پروژه ی ] مدرنیته در مواجه با شرق تاثیر تعلقات سیاسی لوکوربوزیه بر طراحی اش مد نظر امده است