جان راچمن: "کوچک، متوسط، بزرگ، خیلی بزرگ" کتابی تاریخ نگارانه و زمانْ مبنا نیست و کتابی هم نیست که بر قوام گونه شناسی بنا یا تقسیم ان ها به بناهای شخصی و عمومی تدقیق شده باشد، بلکه بر قرار ابعاد تنظیم شده است. ایده ابعاد، اما، در میانه کتاب و در بخشی تحت عنوان "بزرگی یا معضل بزرگی" تدقیق می شود، همین امسال بود که یکی از منتقدان یاداوری کرد "نظریه بزرگی" پیش از این در نیویرک مهذون نیز طرح شده است. اما واقعا از چه زمانی و چگونه این نظریه روی در واقعیت کشید، از چه زمانی و چگونه تبدیل به عمده هدف مانیفست شما گردید و قواعدی را رقم زد که بر قرارشان می توان کارهای شما را درک کرد؟
رم کولهاس: این ایده خیلی ارام نضج گرفت و دمید، حتی مطمئن نیستم که بتوانم فرایند شکل گیری اش را برایتان خیلی خوب توضیح دهم. اما به هر رو ارام ارام به منصه ظهور رسید و خیلی ارام تبدیل به بارزه ای تصمیم ساز گردید، اما انچه باید حتما بدان اشاره کنم این است که این نظریه از دل خود معماری و با پروژه هایی همچون پروژه هایی که در شهرهای زی براگا، کارلسروهه و لیل اجرا شدند اشکار شدند، تمام پروژه های ذکر شده بزرگ مقیاس بودن، ان ها نه تنها تعریفی بودند از یک برنامه در مقیاس کلان بلکه از لایه های بی نهایت متنوعی نیز تشکیل شده بودند، جز این ها وجه سیاسی کارها که که نهایتا بروز عینی داشتند و شرایط را عملا تغییر می دادند. تمام این نیروهای خارجی غالبا فائق بر ذات طرح ما را مجبور می ساخت ان چه بر طرح می رود را عیان ســــــــــــازیم.
"نیویرک مهذون" هم مشکلاتی مشابه را توصیف می کند، اما تحت لوای جنبشی که مرده بود؛ مدرنیسم. من از بازگشت این جریان متعجب بودم. بگذریم بزرگی برای من کانسپتی است که لایه ها، گستره ها و شاخه هایی از مسائل مبتلا به هر طرح را می انباند، ترکیبی از ان مسائلی که برای معماری و احتمالا برای دیگر حوزه ها رهایی بخش اند.
بزرگی پایانی است بر وسواس های برامده از محدودیت هایی همچون تاریخ و بافت. بزرگی حتی نقش شخص در طرح را کم کرده و عملا شخص را به موجودی در گروه گروه تبدیل می کند. بزرگی کانسپتی است که علی رغم تمسک و اویزان شدن و دقیق شدن بر مدرنیزاسیون، مشکلات مبتلا به مدرنیته را نمی گشاید.
بزرگی همچنین این اجازه را به ما می دهد تا دیکانستراکتیویست ها را تحت شمول پیچیدگی و ویژه بودگی واقعی به چالش کشیم. بزرگی ما را قادر می سازد تا به تعریفی نو از مشترک بودگی دست یابیم، فهمی که به دنبال مرگ حوزه عمومی، پدیده ای برامده از یورش رسانه، فضای مجازی، شخصی سازی های چندگانه و پایان خیابان، میدان و . . . سختْ یاب شده است.
بزرگی ما را از تعهد نسبت به امر عمومی نیز رها می سازد، عنصری که تمسک بدان بزرگترین نقطه ضعف مدرنیسم بود ـ چرا که مدرنیسم به هیچ وجه نمی توانست امر خاص، معین و ویژه را تئوریزه نماید. البته خود بزرگی هم مانیفستی محدود و بعضا ضعیف است؛ بزرگی یک نسخه تجویزی تمام و کمال نیست اما به هر حال امکاناتی را نیز تدوین می کند. بزرگی همچنین مانیفست یا نقشه راهی شد برای "کوچک، متوسط، بزرگ، خیلی بزرگ" کتابی که به نوبه خود انباشت یا مجموعه است از ویژگیهای متقابلا متضاد/ روشنْ گر/ محدودکننده.
برای اشنایی با نگره کلی رم کولهاس نسبت به معماری و شهر ببینید نوشتار رم کولهاس؛ لیبدویِ معاصر بودن با شهر نوشته رافائل مونئو با برگردانی از ایمان رئیسی و حسام عشقی صنعتی
برای اشنایی با مفاهیم پایه ای گفتمان کولهاس می توانید مشاهده فرمایید نوشته رِم کولهاس؛ آیکـُـن[سندرم]امپراتوری
محمد رضا هل فروش در نوشتار رم کولهاس؛ بازْتدقیق تمدنیِ فضا و زمان رویکرد کولهاس در طراحی را متناسب با مفاهیم پایه ای معماری تدقیق نموده و تاثیر کولهاس بر بازنگری در این مفاهیم را مد نظر می اورد
انتونیو نگری در نوشتار رم کولهاس و زیست پس ماندی شهرـ نشین عمیقا تلاش می کند مفاهیمی همچون فضای پس ماند و بزرگی را در گفتمان کولهاس واکاوی نماید
مازیار مظلومی در نوشتار رم کولهاس و نبوغ معمارانه در دو اثر مکتوب تغییر نگره کولهاس حین نگارش دو اثر مهمش را مد نظر اورده است
رم کولهاس در درسْ گفتار جهان مسطحِ مابعد امریکایی بر مفاهیمی همچون جهانی شدن، شرق شناسی و تاثیر ان ها بر الگوواره هایی همچون اسمان خراش ها می پردازد
برای مشاهده نوع نگاه رم کولهاس به مدرنیته، نحوه کارکرد ان در معماری، میزان انحراف از اصالتش، ظهور مجدد جریان های نومدرن و چگونگی اوج و فرود ان می توانید ببینید نوشتار رم کولهاس و پروژه اتمام مدرنیته را به قلم محسن نطنج و همچنین نوشتار رم کولهاس و هستی شناسی معماری؛ پاردایم بازگشت و بازخوانی مدرنیسم متقدم