موضوع
ساختمان سفارتخانهها این است که باید فضایی باشه که هم با کشور میزبان همگام و
هم نشانههایی از کشور مهمان رو داشته باشه. به همین منظور شروع کردیم به شناسایی
موضوعهای مشترک یا تضادها یا ایجاد ترکیبی جدید از عناصر شناسایی شده. شهر امان
روی تپه ماهورهایی ایجاد شده بود که همیشه نسیمهای مدیترانهای در اون جریان داشت
و در تمام طول سال آب و هوا مثل بهار بود. به همین منظور ساختمونها به صورت تودهی
فشرده نبودند و همگی تراس داشتند تا هوا بین اونها در جریان باشه. زمین سفارت که
زمین شیبداری بود روی خط الرأس یکی از این تپهها در همسایگی با کاخ-باغ ملکهی
مادرشاه اردن قرار داشت.
ایدهی
ارائه شده فضایی رو ایجاد کرد که کاربران با پیمودن رامپ دعوت کنندهای که
دیوارهایی از سنگهای رایج در شهر امان داره شروع میشه و هر چه بیشتر به داخل بنا
نفوذ میکنه دیوراها بلندتر و فضاها محصورتر میشند و در انتهای این رامپ با یک
حیاط مرکزی با دیوارهایی از سنگ مرمر که کاملاً ایرانی هستند مواجه میشند تا
احساس کنند وارد ایران شدند. ایجاد حس کنجکاوی و کشف فضا از مشخصات اصلی معماری
ایرانی هست که با کاربری خاص این بنا هم سازگاره. داخل این حیاط مرکزی ساختمونهایی
جدا از هم با ارتفاعهای مختلف سازماندهی شدهاند که با کمک حرکت بادهای مدیترانهای،
همیشه فضایی مطبوع و همگام با اقلیم منطقه رو به وجود میاره. این بناها با کاشیهایی
به رنگهای اصیل ایرانی پوشیده شدند. یک طرف این حیاط بناهای مربوط به سفارت قرار
گرفتند و در سمت دیگر حیاط بناهای مربوط به کنسولگری، طوری که انگار سفارت و
کنسولگری در دو طرف حیاط روبروی هم نشستند. در محوطهی کنار خیابان اصلی به جای
حصار، سکویی ساخته شد که از نظر امنیتی مسلط به اطراف باشه و ساختمان رو گشادهرو
نشان بده. برای فضای زیر سکو پیشنهاد شد کاربریای به کاربریهای پیچیده و تخصصی
سفارتخانهها اضافه بشه، مانند یک گالری که برای عموم آزاد باشه و از فرهنگ و
تمدن و هنر ایرانی گرفته تا پتانسیلهای علمی و توانایی کشورمون رو در آنجا به
نمایش بگذاریم و بسیار دعوتکننده باشیم.