برای
ما پروژه با دو سؤال اصلی شروع شد:
- با
توجه به محدودیت اقتصادی پروژه،چگونه میتوان امکان بهرهبرداری تدریجی از پروژه
را میسر کرد؟
- با
عنایت به کاربری بنا، چگونه میتوان مرز بین ساختمان و شهر را کمرنگ کرد تا
ساختمان بتواند بهعنوان یک فضای شهری در بستر خود ایفای نقش کند؟
برای
رسیدن به پاسخ این پرسشها،ابتدا یک محور اقتصادی از غرب به شرق سایت تعریف شد؛در
امتداد این محور لایههایی در نظر گرفته شد تا ساختمان بتواند در توسعهی آتی،بهصورت
خودجوش نقش ایفا کند. هر یک از این لایهها،پاکتهای فضایی را در خود جای میدهند
که درواقع برای محقق شدن لایهی بعدی کار میکنند.
این
لایهلایه شدن پروژه کمک میکند تا پروژه بهعنوان یک گذر شهری بین گذر شمال و
جنوبی سایت عمل کند. همچنین برای کمرگ تر شدن مرز بین شهر و ساختمان، پروژه در
ترازهای پایینتر توسعه پیدا کرد و سعی شد تا با نرم کردن مرز مالکیت، امکان تعریف
فضاهایی،جهت برگزاری رویدادهای شهری چون اجرای موسیقی محلی، تئاترهای شهری و
شاهنامهخوانی فراهم آید.