ساختمان خورشید : شهرام امید

میثم عزیزی ( 1393/06/16 ) : سلام و عرض ادب و خسته نباشید
در کار شما ایرادات و تناقضات زیادی وجود دارد که با توجه به تو ضیحات شما متوجه شدم.
1.شما از یک طرف سعی در ستایش فرهنگ ایرانی دارید در حالی که از واژه ((باکس پله)) در جملتتان استفاده کردید
2.فرم سر برجی مریوط به قلعه هاست نه خانه ها حتی ارجاع شکلی معماری سنتی را هم نقض کردید
3.واژه ((تراس))به فضای نیمه باز میگویند که از سه طرف بسته و یک طرف باز هست شما در ایجاد سایه بدترین شکل را انتخاب کردید
4.احاطه کردن نام خدا با ایران از لحاظ بار معنوی ایراد دارد
در پایان باید گفت شما به گفته خودتان ((نا آگاهان)) را تشویق به کار بدشان کردید معماری ایرانی فقط شکل نیوده و نیست.

شهرام امید ( 1393/06/16 ) : میثم جان درود.سپاس برای نگاه ارجمندت.در پاسخت چند پاره ای را یادآورم می شوم.
1.به کارگیری واژه ی بیگانه "باکس پله" از سوی من نادرست است.(چون واژه ی ایرانی همسنگ دارد.)
2. .از بن مایه ی" خانه ی من قلعه ی من است" در کتاب "سیری در مبانی نظری معماری دکتر معماریان" کمک گرفتم.افزون بر آنکه به شوند اینکه کارفرما از بزرگان بختیاری است،خواستار این تهرنگ برای نمای خانه اش بود. میدانیم که گوناگونی جانپناه ها چه بر اساس کارکرد و چه بر اساس گونه بندی های دیگر،برای در دید دست گرفتن تنگناهای آب و هوایی(اقلیمی) یا پوشیدگی باشندگان و همچنین پناهی برای آنان بوده است.از دید کالبدی نیز رخبام ها یا سربرجی ها یا آسه بندی ها و کله گنجشکی ها و یا پرچین و پرسین و یا لانه کبوتری ها و... دارای کالبد و ضرباهنگ های گوناگونی بوده که در خانه ها ،یا دژها و ساختمان ها دیوانی بکار می رفته است.شوندی نیست که از نمونه ی کنگره ای (کیانی یا چغایی) در جانپناه خانه ها استفاده نشود.شاید بگویی این نمونه جای دیده بان و تیر دان و کمانکش است.درست.ولی مگر نه اینکه رازیگری نمایندگی فرهنگ مردم یک زیست بوم است؟ و چه گناهی است اگر یک ایرانی بخواهد خانه اش به چم دژ برداشت و دیده گردد؟
3.باز هم واژه ی بیگانه و باز هم نادرستی استفاده از آنها ازمن، به شوند بودن واژه های ایرانی همسنگ.ولی سایه افکنی بر بازشوهای این بنا که خورند چرخش سوی نمای ساختمان به شمال خاوری (30"NE) است و همچنین آب و هوای بسیار سخت و گرم خوزستان ، شوند بکارگیری چفد کندبا اندکی خواب به بیرون برای پوشش دهانه است(کمی بر رعنایی خیز و دهانه چشم پوشی شده).نیز در خوزستان کمینه روزی 9(ساعت) با تابش آفتاب سوزان و گرمای 55(درجه) روبروییم که به شوند سوی ساختمان -که برشمردیم- و چشم انداز باشندگان،به جای بهره گیری از کرکره ها و تیغک ها ویا پنجره های باریک و ایستاده ی همراستا ،از این نمونه بکار گیری شد. گرما و تابش ناخواسته از شمال خاوری و بازخورد تابش داغ و خیره کننده باختری (از گوشه ها ) بر پوشیدگی بازشو با چفد خوابیده و افتاده نیز افزود.
4.در برگرفته شدن واژه ی ایمانی خدا با واژهی دیگر ایمانی یعنی ایران چه ناراستی دارد؟از واژه ی "بار معنوی " بهره گرفتید.از دید کدام ایمان در برگرفته شدن و یا در هم تنیده شدن نام خداوند و میهن ایراد دارد ؟ واینکه پیامبر فرموده اند:حب الوطن من الایمان، به چم دوست داشتن میهن نشانه ی دین باوری است. دیدگاه شما را از این ناراست دیدن "همنشینی خدا و ایران" نگرفتم!
در پایان من نمیدانم چگونه از دید شما من نا آگاهان را "تشویق به کار بد"کرده ام؟!!!!!!!!!!! و با شما هم دیدگاهم که رازیگری ایرانی تنها کالبد و نگاره و پوسته نیست.

محمد رضا صمدپور ( 1393/06/23 ) : کولاژ بدون فکر....

شهرام امید ( 1393/06/23 ) : سپاس از اینکه نظر دادید.