برش های انتقادی که می توان آن را شکاف های
بحرانی، تقلیل های وخیم و... نیز خواند، شامل ترسیم ها و تصویرسازی هایی با ضمیمه
واژگان کوتاه هستند برآمده از ذهنیتی سیال میان واقعیت، تخیل و معماری آزاد از قید
برنامه؛ به عنوان روشی تجربی برای فهم معماری که با مستند کردن ادراکات زمانمند
خود از فضا، می کوشد تا نسبت به تغییرات و دگردیسی مفاهیم و دریافت خود از آنها آگاه
باشد. تصاویر گاهاً حاصل تحلیل ذهنی بر روی یک مسئله در معماری بوده و گاهی برآمده
از یک خوانش فوری و بدون پیش زمینه از یک رویداد/اتمسفر در فضاست. آنها بسته به
محتوای کانونی خود، بین سطح و عمق شناورند و از این رو از چارچوب ثابتی تبعیت نمی
کنند؛ اما همگی در چند مشخصه مشترکند. در همه آنها تمایلی به ایجاد نظمی ساده در
عین چندمعنایی بودن و میل به تفسیرپذیری از نگاه دیگری، برای شناخت خود وجود دارد.
وابستگی به زمینه مکانی و زمانی در همه آنها وجود دارد و در نهایت همه برآمده از
نوعی بازی/فعالیت زبانی بین تصویر و
واژگان هستند. تصویرها یک برداشت از نمایشی است که عناصر معماری بازیگران آنند و
واژگان ممکن است از هر دیسیپلین دیگر و یا گفتارهای عرفی وارد شده باشند. آنچه مهم
است این است که چه احتمالاتی برای نحوۀ جذب آنها در معماری وجود دارد و این فرایند
جذب چقدر آنها را به محتوای پیشین خود نزدیکتر یا از آن دورتر میسازد. در این بازی
نشانه شناسی هم اجزای تصویر و هم تک واژه های ضمیمه شده حکم دال هایی را دارند که
سعی می کنند از پذیرفتن مدلولاتی که برخی گفتمان های رایج و متصلب به آنها الصاق
می کنند سرپیچی کنند، اما از آنجا که خود از میان همین گفتمان ها سر برآورده اند
این تلاش گاهی مضحک جلوه میکند و خود تصویر به جای قرارگیری در جایگاه منتقد در
جایگاه ابژه مورد نقد می نشیند. آنها بیشتر پرسشگر هستند حتی اگر این پرسش در
پوستۀ یک پیشنهاد یا تجویز مطرح شود!