کدام معماری و
رفتار با “زمین”ی “دارای عوارض طبیعی”، “قرار گرفته در محدوده فرهنگی شیراز”، با
کاربری “مرکز اجتماعی” در یک “شهر در
حال گسترش” مناسب
است؟
برای رسیدن به
پاسخ، پرسش مطرح شده از سوی کارفرما را کمی تغییر دادیم و آن را به چهار پرسش فرعی
تقسیم کردیم:
- چه میزان از ساخت و ساز در سایت مناسب است؟پروژه در
میان دو طیف “ایجاد توده و ساختمان سازی” و “نساختن یا مخفی کردن ظاهر ساخت و
ساز” در کجا باید بایستد؟
- آیا کاربری مجموعه عاملی تعیین کننده در “شخصیت”
معماری پروژه است؟
- چه نحوه ای از ساماندهی سایت، با عوارض طبیعی موجود
سازگارتر است؟ آیا الگوی قابل استفاده در معماری منطقه جهت ساماندهی زمین
وجود دارد؟
- آیا اتصال و گسترش شرقی- غربی شهر تاثیری در زبان
معماری پروژه خواهد داشت؟
در پاسخ به
پرسشهای 1و2 ، به دلیل لزوم “عمومی بودن” و “سر راست بودن” مرکزاجتماعی، از برخورد
“ارگانیک” یا “پنهان کردن ظواهر ساخت”، چنانکه در موزهها یا فضاهای لنداسکیپی
معمول بکار می رود، پرهیز گردید. همچنین به خاطر خصلت باغ شهری شهر صدرا، از
ساختمان سازی و ایجاد تودههای زیاد در سایت دوری شد. نتیجتاٌ این دو عامل سبب
ایجاد ایده “فضایی
مرزی و موضعی میانه در دوگانه ساختن- نساختن یا وضوح-ابهام” شد. معماری
ای که “هم” واضح است و “هم“ مبهم، نه کاملا
آشکار و نه کاملا پنهان در بستر.
در تفکیک
کاربریها به دلیل اینکه عملکرد اقامتی در تضاد با بقیه عملکردها قرار داشت،
ساماندهی سایت با هدف جداسازی این بخش از بقیه کاربریهای عمومی صورت گرفت. در پاسخ
به پرسش شماره 3، با نگاهی به تاریخ معماری منطقه، معماران از طریق دو الگوی “صفه” و “باغ تخت” زمینهای “مسطح و
شیبدار” را ساماندهی میکردند. در الگوی باغ تخت، زمین جهت ایجاد سطوح صاف و کاشت
درختان استحصال میشده، ولی امکان استحصال فضا، مورد توجه قرار نمیگرفت. در این
پروژه با خوانشی مجدد از باغ تخت، امکان استحصال فضا علاوه بر سطح مورد توجه قرار
گرفت و فضاهای عملکردی در زیر اختلاف سطح حاصله گنجانده شد. چهار حیاط متناسب با
چهار کاربری عمومی، دو محور شمالی- جنوبی و شرقی- غربی، سایت را میسازند که در
محور شمالی-جنوبی علاوه بر اتصال پروژه به زمینه اطراف، مردم را به نظرگاهی عمومی
میرساند. در پاسخ به پرسش شماره 4، کشیدگی شرقی- غربی مدولهای تشکیل دهنده باغ
تخت هماهنگ با راستای گسترش شهر و عامل اتصال دهنده طرفین سایت هستند و امکان
گسترش بنا را در آینده فراهم مینماید. در مقیاس متوسط، “تیوبهایی” عمود بر صفحه،
فضاهای زیر زمین را به روی سطح متصل میکنند و شیارهایی افقی و عمودی، سطح سبز و
نفوذ نور به داخل را فضا فراهم میآورند. و در نهایت با افزودن محورهای آب و
درختان بومی مانند سروناز، پروژه، تصویری آشنا از باغهای ایرانی را در خاطره جمعی
تداعی می کند.
پس از برگزاری مرحله اول مسابقه ، در جلسه مشترک با هیات داوران طرح
پیشنهادی مورد نقد و بررسی قرار گرفت. در میان نکات مطرح شده، لزوم سایه اندازی،
امکان ایجاد فضای جمعی، اتصال با جبهه شمالی ( منطقه مسکونی مهر) و تعریف مشخص صفه
طراحی شده، مواردی بودند که برای ارتقا و تکمیل طرح در مرحله دوم پیشنهاد شدند.
طراحان به منظور پیشبرد طرح در جستجوی راه حلی برآمدند که همزمان علاوه بر
پاسخ گویی به نکات مورد نظر داوران، میزان نفوذپذیری پروژه را افزایش داده و به
طرح انسجام بخشد. در میان الگوهای فضایی معماری گذشته، الگوی بازار به عنوان عنصر
سامان دهنده با چندین کارکرد، مورد بررسی قرار گرفت. راسته بازار به عنوان ستون
فقرات شهرهای گذشته جریانی پویا و زنده است که با فراهم آوردن مسیری واضح، مجموعه
های چند منظوره افقی را ساماندهی می کند و این امکان را ایجاد می کند تا دیگر
کاربریها از آن منشعب شده و در کنار آن رشد کنند. همچنین بازار به عنوان محوری
اقتصادی منجر به ارتقا اقتصاد محلی-عشایری می گردد و توجیه اقتصادی احداث پروژه را
افزایش می دهد. از سویی دیگر با ترکیب بازار و باغ و مسقف کردن و بالا بردن درجه
محصوریت می توان به مسایل اقلیمی ( به خصوص سایه اندازی) در مجموعه پاسخ گفت.
بر این مبنا، دو محور ساماندهی در مرحله اول ( شمالی-جنوبی و شرقی-غربی )
به عنوان دو راسته تجاری-کارگاهی در نظر گرفته شدند. این دو محور صفه را به 4 بخش
تقسیم نمودند، 4 بخشی که می بایست به اجزا کارکردی مجموعه اختصاص یابد و در عین
حال امکان فازبندی آن را فراهم آورد. محور شمالی-جنوبی تا شمال سایت مجموعه امتداد
پیدا کرد تا امکان اتصال مجموعه به مجتمع های مسکونی مهر فراهم شود. درادامه، صفه
در جهت محور شمالی-جنوبی شکافته شد تا امکان ایجاد بازار-باغ در سطح زیرین آن
فراهم شود.
از سویی دیگر دو حیاط شرقی و غربی که در طرح مرحله اول در نظر گرفته شده
بودند، این بار در داخل صفه فرو رفته و محصوریت آنها افزایش پیدا کرد. در عین حال
اتصال آنها به هر دو محور و سقف پلکانی صفه فراهم شد. در نهایت اجزا مختلف مجموعه
از طریق درگاهی هایی با احجام شاخص به محورهای تجاری متصل شدند تا مجموعه به عنوان
تفسیری معاصر و ترکیبی جدید از الگوی بازار، حیاط و باغ تخت باشد و در عین تامین
وضوح و خوانایی مورد نیاز یک مرکز اجتماعی شهر معاصر در مقیاس کلان پروژه، امکان
کشف و شهود فضاها را در مقیاس خردتر فراهم آورد.