اگر فضای جریان ها به راستی شکل مکانی مسلط جانعه شبکه ای باشد، ممکن است در سال های اینده معماری از نظر فرم، کارکرد، فرایند و ارزش دوباره تعریف شوند. درواقع به نظر من در سرتاسر تاریخ، معماری"بازی ناموفق" جامعه ، و تجلی گرایش های عمیق تری در جامعه بوده است که امکان بیان اشکار ان ها وجود نداشته و با این حال، ان قدر قدرت داشتند که بتوان ان ها را در سنگ، بتن، فولاد و ادراک بصری انسانهایی تجسم بخشید که باید در چنین فرم هایی سکنی می گزیدند، معامله می کردند یا به نیایش مشغول می شدند.
نظر پانوفسکی درباره کلیساهای جامع گوتیک، دیدگاه مانفردو تافوری درباره اسمانخراش های امریکایی، رای رابرت ونتوری درباره شهر امریکایی که به گونه ایی شگفت انگیز پرزرق و برق و بی محتواست، نگاه کوین لینچ در مورد تصویر شهرها، تحلیل دیوید هاروی در خصوص پست مدرنیسم به عنوان تجلی تراکم زمان ـ مکان توسط سرمایه داری، برخی از بهترین نمونه های سنت روشنفکری هستند که از فرم های محیط مصنوعِ ساخته شده به عنوان یکی از اگاهی بخش ترین رمزها برای درک ساختارهای بنیادین ارزش های اجتماعی مسلط استفاده کرده اند.
بدون شک هیچ تفسیر ساده و دقیقی از تجلی هندسی ارزش های اجتماعی وجود ندارد. ولی همان طور که پژوهش های دانشمندان نشان می دهد و همان طور که از اثار معماران بر می اید، هم واره میان ان چه جامعه گفته و ان چه معماران در پی بیان ان بوده اند پیوندی محکم و نیمه اگاه وجود داشته است.
نوشتار زاها حدید چیست؟ تلاش دارد تاثیرات سرمایه داری نئولیبرال بر معماری را تدقیق نماید
کتاب سیمای شهر کوین لینچ اینجا در مقاله ای به قلم سجاد مشیری معرفی شده است
نوشتار کوین لینچ و بازتدقیق مواجه با شهر به قلم سعید طاهری نیز می تواند نگاهی عمیفق تر به مواجه با این شهرساز انسان گرای معاصر باشد
برای اشنایی با نوع نگاه دیوید هاروی به شهر نیز می توانید مطالعه فرمایید اینجا را
مصاحبه رابرت ونتوری با داراب دیبا را نیز می توانید در ستون هنر گفت و گو مشاهده فرمایید