تمامي عناصر موثر در طراحي فضاهاي داخلي در مورد فضا هاي خارجي نيز صدق مي كند با اين تفاوت كه در فضا هاي خارجيطراحي در مقياس وسيع تري صورت مي پذيرد و عامه ي مردم كاربران آن را تشكيل مي دهند .
براي روشن شدن اين مساله به بيان چند نمونه اکتفا مي کنيم :
مبلمان : درطراحي فضا هاي داخلي مبلمان در تعيين ويژگي هاي ظاهري محيط هاي داخلي نقش دارد . فرم ، رنگ ، ظاهر، اندازه و نحوه ي چيدمان آن در فضا نقش مهمي در تثبيت ويژگي يكاتاق دارد . در فضا هاي عمومي نيز مبلمان ( جدول ، كفپوش ، نيمكت ، كيوسك تلفن و ... ) در ساماندهي فضايي ، كاركرد و وضعيت ظاهري نقش موثري ايفا مي كند .
بهعنوان مثال در يك خيابان شهري به وسيله ي جدول كشي و به كار بردن نوع خاصي از كفپوشمسير حركت عابر پياده و خودرو ها از هم تفكيك مي شود .
تجهيزات : منظور ازتجهيزات عناصري است كه فضا را تزئين كرده ، آن را از لحاظ زيبايي شناختي مي آرايد واز لحاظ ديداري براي چشمان ما لذت بخش ، از لحاظ بافت براي قوه ي لامسه ي ما جالبيا محركي براي ذهن مي باشد . استفاده از تجهيزات در فضا ها موجب غناي محيط وسرزندگي آن مي شود .
اين تجهيزات در مقياس فضا هاي داخلي مي تواند شامل مجسمهها ، گلدان هاي گل و يا وسايل تزئيني باشد . اما زماني كه وارد مقياس فضا هاي خارجيو عمومي مي شود ، شامل فضا هاي سبز ، گلدان ها ، ياد مان هاي شهري و... مي باشد .
فرم : از نمو نه هاي كاربرد فرم در فضا هاي خارجي مي توان به استفاده از فرمدايره در ميادين شهري اشاره كرد . چرا كه نقطه و فرم هاي پديد آمده از آن ماننددايره و كره قادر به سازمان دهي عناصر اطراف خود مي باشند و داراي كيفيت خود گراييمي باشند . نقطه هنگامي كه در مركز دايره قرار مي گيرد بين خود و ميدانش ، كششيبصري ايجاد مي كند .
نمونه ي ديگر استفاده از فرم استوانه در ياد بود ها است . چرا كه به خاطر مركزيت داراي قداست بوده و به نوعي ، مفهوم عروج را القا مي كند .
نور پردازي : كيفيت نورپردازي در فضا هاي خارجي مي تواند تعريف كننده ي عملكردآن فضا باشد . به عنوان مثال استفاده از نورپردازي در قسمت هاي شاخص فضاهاي خارجيكه بايد به لحاظ بصري بارز تر باشند ، هم چون نشانه هاي شهري ، موجب خوانا تر شدنفضا هاي شهري مي شود . در اين بين ، استفاده از نورپردازي صحيح و مناسب ، مي تواندسبب افزايش نظارت اجتماعي و در نتيجه افزايش امنيت اجتمايي شود .
رنگ: رنگ ها ميتوانند به فضا عمق دهند وحتي فضارا خلق کنند. رنگ ها مي توانند بنا را قابل فهم وخوانا نمايند و عملکرد آن ها را نشان دهند. رنگ ها مي تواند براي ايجاد حس وحدت،هويت، تداوم و نظم به طراح کمک کنند. از رنگ مي توان براي مشخص نمودن بنا هاي مهم ونشانه هاي شهري استفاده کرد. مي توان مسير ها، ميادين و ميعادگاه هاي معروف وخيابان هاي مهم را با کد هاي رنگي خوانا کرد. از سوي ديگر به کمک رنگ مي توان يکالگوي وحدت بخش براي کل شهر تعيين و تعريف نمود.
مقياس: از مهم ترين اصولدستيابي به محيط هاي انسان گرا، رعايت مقياس انساني در طراحي و خلق اين نوعفضاهاست. در راستاي خلق اين نوع فضاها طراحي در فاصله ي كم و هم تراز چشم -نزديك بهرهگذر در حال حركت- از اهميت ويژه اي برخوردار است.
براي دستيابي به مقياسانساني بايد تا حد ممکن از ساختن ساختمان هاي بلند مرتبه جلوگيري کرد و تنهاساختمان هايي كه به خاطر ماهيت كاربري يا فرم، مي توانند به صورت عنصري مثبت در خطآسمان حضور يابند (نشانه شهري) را از اين قاعده مستثنا دانست.