در نگاه اول فضا نه با حركت ارتباطي دارد و نه با زمان. اما در زبان انگليسي، طبق فرهنگ آكسفورد، واژه فضا دست كم از سال 1300 ميلادي به اين طرف، هر دو معني زماني و مكاني را باهم داشته است. تا پيش از آغاز اين قرن، فضا و زمان همواره دو مفهوم مجزا به شمار ميآمدند. اما از زمان شكلگيري نظريههاي نسبيت خاص و عام، مفاهيم مجزاي فضا و زمان روز به روز به مفهوم تركيبي فضا ـ زمان نزديكتر شدهاند. به گفته هرمان مينكوسكي كه در سال 1908 اين مفهوم را مطرح كرد، فضا ـ زمان يك پيوستگي چهاربعدي است كه سه بعد فضا را با بعد زمان تركيب ميكند. بنابراين هر شيء نه تنها بايد طول، عرض و ارتفاع داشته باشد كه بايد تداوم زماني نيز داشته باشد
پس بعد چهارم (زمان)میباشد
روشي كه ميتوانيم بعد چهارم (زمان) را به شكلي معنادار به فضا وارد كنيم، اين است كه توجه خود را به فرايند تكامل و تحول فضا معطوف كنيم. دنبال كردن خط سير ساخته شدن و دگرگون شدن فضا به ما اجازه ميدهد كه چهارمين بعد را به درك فضايي خود بيفزاييم.(امیدوارم راهنمایی خوبی کرده باشم)م