کلاهبرداری مشارکت در ساخت چگونه صورت می گیرد؟
چگونه مانع تدلیس در قرارداد مشارکت در ساخت شویم؟
ضرر و زیان ناشی از کلاهبرداری و یا تدلیس مشارکت در ساخت چگونه جبران می شود؟
این ها سؤالات بسیار مهمی هستند که در بسیاری از مشاوره های حضوری و یا حتی هنگام تنظیم قرارداد مشارکت در ساخت، افراد از بنده می پرسند.
تعریف کلاهبرداری در قرارداد مشارکت در ساخت
معمولاً در بخش غیرحقوقی جامعه، به رفتاری که دراثنای قرارداد یا در انتهای قرارداد از طرف یکی از طرفین یا هر دو طرف ارائه می شود که با صحبت های ابتدایی در هنگام تنظیم قرارداد تعارض یا تضاد دارد، تحت عنوان کلاهبرداری یاد می کنند.
تذکر: هر رفتار غیر صادقانه همراه با فریب را، ما نمی توانیم تحت عنوان کلاهبرداری تحت پیگرد قرار دهیم.
تذکر: در مفهوم کلاهبرداری باید انتقال یا ربایش مالی به کمک مانور یا وسیله ای متقلّبانه صورت گرفته باشد.
به این دو مثال برای کلاهبرداری از سوی مالک و سازنده دقت کنید...
کلاهبرداری از سوی مالک
فرض کنید طرف قرارداد مشارکت در ساخت که یک مالک است و یا تحت عنوان مالک وارد قرارداد مشارکت در ساخت شده است، مشخص می شود سندی که ایشان به عنوان سند مالکیت از آن استفاده کرده جعلی است و ایشان مالک نیست و در جریان قرارداد مشارکت در ساخت هم یک مبلغی تحت عنوان بلاعوض به این شخص منتقل شده است.
در این مثال هم ربایش مال اتفاق افتاده و هم اینکه این ربایش مال در جریان یک سند جعلی بوده است.
کلاهبرداری از سوی سازنده
معمولاً در قراردادهای مشارکت در ساخت این موضوع را عنوان می کنند که پس از اینکه سازنده موفق به اخذ جواز مطابق با شرایطی که در قرارداد مشارکت در ساخت ذکر شده، شد، یک مبلغی که مورد توافق است از عرصه به سازنده منتقل شود.
ممکن است پس از مدتی متوجه شوند که آن برگه ای که به عنوان جواز از طرف سازنده ارائه شده است، جعلی بوده و اصلاً سازنده موفق به اخذ جواز نشده بوده.
در این حالت؛ این فرد می تواند تحت عنوان کلاهبرداری تحت پیگرد قانونی قرار بگیرد، در صورتی که انتقال مال هم به وی صورت گرفته باشد.
تذکر: ازآنجاییکه کلاهبرداری یک عنوان کیفری است، لازم است که شخص سوءنیت هم داشته باشد و سوءنیت در وی احراز شود.
بنابراین ما شخصی را می توانیم تحت عنوان کلاهبردار مورد پیگرد قرار دهیم که این ارکان را در کنار هم داشته باشد. یعنی فرد صرف رفتارهای فریبکارانه نمی تواند تحت عنوان کلاهبرداری مورد پیگیری کیفری قرار بگیرد.
در ادامه تقسیم بندیهایی که در مورد رفتارهای غیر صادقانه در قراردادها؛ ازجمله قرارداد مشارکت در ساخت در موردش صحبت میکردیم، بهعنوان تدلیس می رسیم.
قانونگذار تدلیس را یک عملیات فریب کارانه ای تعریف کرده که منجر به ایجاد حق فسخ قرارداد برای شخصی که متضرر شده است، می شود.
همچنین صاحب نظران حقوقی تدلیس را اینگونه تعریف کرده اند:
مخفی کردن عیبی در قرارداد و یا به نحوی معین کردن و یا وانمود کردن صفتی در قرارداد که برخلاف واقع باشد.
تفاوت تدلیس و کلاهبرداری در قرارداد مشارکت در ساخت
- کلاهبرداری یک عنوان کیفری و مجرمانه می باشد؛ درحالیکه تدلیس یک عنوان حقوقی است؛ یعنی تنها ضمانت اجرایی حقوقی دارد و آن هم فسخ است.
- لازمه تحقق کلاهبرداری انجام یک فعلی است نه ترک فعل. امّا در خصوص تدلیس ترک فعل هم میتواند ایجاد تدلیس کند و آن هم بحث سکوت است.
وقتی که صحبت از سکوت میکنیم؛ زمانی میتوانیم این سکوت را سکوتی بدانیم که منتهی به تدلیس می شود که اصطلاحاً فریبکارانه باشد؛ یعنی سکوت ما باعث شود که چنین امری در ذهن طرف مقابل ایجاد شود یا از طریق این سکوت با توجه به شرایطی که مبنای قرارداد قرارگرفته است، وانمود کنیم که به طور مثال عیبی در قرارداد وجود ندارد.
- برخلاف کلاهبرداری که حتماً نیاز به ربایش و یا انتقال مال دارد؛ در خصوص تدلیس همینکه این عملیات فریبکارانه منجر شود که شخص انگیزه لازم برای ورود به قرارداد را پیدا کند و همچنین این عملیات فریبکارانه منجر به امضا و تنظیم قرارداد شود، کفایت می کند. فارغ از اینکه آیا مالی مورد ربایش قرارگرفته باشد یا خیر.
اجازه بدید برای درک بهتر تدلیس تعدادی مثال بزنم...
مثال اول
ملکی را تصور کنید که در یکی از طرح های شهرداری قرارگرفته و بر اساس این طرح (حالا ممکن است فرضاً نیمی از ملک یا حتی بیشتر) امکان ساخت و ساز در موردش
وجود نداشته باشد؛ به گونهای که اگر سازنده نسبت به این موضوع اطلاع داشت، هرگز حاضر به انجام قرارداد نمیشد.
امّا مالک یا مالکین در زمان تنظیم قرارداد این ملک، این مسئله را به شکلی وانمود کردند که سازنده تصور می کرده چنین عیبی وجود ندارد.
مثال دوم
سازنده خودش را شخص بسیار متمولی (ثروتمند) معرفی کرده در حالی که ممکن است اینطور نبوده و یا حتی فردی ورشکسته بوده باشد.
فوری بودن خیار تدلیس و نقش آن در قرارداد مشارکت در ساخت
در خصوص تدلیس نکته ای که وجود دارد بحث فوری بودن خیار تدلیس است.
یعنی درصورتی که شخص متضرر تمایل به فسخ قرارداد داشته باشد؛ باید فوری البته این فوریت هم عرفی است، یعنی در حد 4 یا 5 ماه اقدام به فسخ قرارداد بکند.
تذکر: نظر به اينكه تدلیس ارتباط تنگاتنگی با نظم عمومی دارد، توافق نسبت به سلب یا اسقاطش معتبر نیست.
یعنی در صورتی که در قراردادی نوشته شده باشد به طور مثال؛ اسقاط کافی خیارات از جمله خیار تدلیس و طرفین قرارداد هم باز آن را امضا کرده باشند، از نظر قانونگذار چنین چیزی پذیرفته نیست و شخص متضرر می تواند به استناد خیار تدلیس اقدام به فسخ قرا داد بکند.
برای مطالعه نسخه کامل این مقاله به سایت آسا وکیل مراجعه و یا روی لینک زیر کلیک کنید.
با دیدن این 2 ویدئو، قربانی کلاهبرداری مشارکت در ساخت نخواهید شد