تام مين یکی از معماران استثنائی امروز به شمار می آید. در نظر او، معمارى تفسير دنيا با استفاده از ايده هايى چون انسجام، سازماندهى، و زبان است كه همواره در جستجوى راهى براى تحققِ نشدنى ها بوده؛ اما آنچه او را از معماران نسل خود متمايز ساخته اينست كه سبك و روش راديكال او از مبانی و اصول معمارى منشأ گرفته و مولود تقليد از طبيعت سيالات، دانش محاسبات، آمار و داده هاى شهرى، يا دیگر رسانه هايى كه اين روزها روند و گرايش معمارى معاصر اند نمی باشد.
به عنوان يك دانشجوى جوان در دهه ٦٠ ميلادى، تام مين به شدت تحت تأثير كارهاى آركيگرام Archigram قرار داشت، گروهى از معماران بريتانيايى كه پروژه هاى نظرى و مفهومى خود را در قالب كتابهاى كميك وداستانهاى مصور منتشر كردند. براى آركيگرام شهر آينده ماشينى پويا بود كه به طور مداوم خود را با شرايط محيط تنظيم خواهد كرد. و مثل اتومبيل يا ساير وسايل صنعتى از قطعات قابل تعويض ساخته می شد كه در صورت لازم قابل به تعويض و ترميم نیز بود. نگاه نوين آركيگرام نوعى "دیدگاه ضد معمارى" به آينده اى بود كه تغيير و تطابق اصل اجتناب ناپذير آن بشمار می آمد. تأكيد معمارى در ايجاد بناهاى به ماندگار و دايمى كه تا آن زمان نقش اصلى آن ميبود به نفع رويكردى زودگذر كه هماهنگ و همسو با فرهنگ يك بار مصرف عصر جديد و تكنولوژى رو به رشد بود به كنار رفت. آركيگرام دنيايى پويا و غير قابل پيش بينى را پذيرفت، و براى سبك خود به آينده نگريست. در اين نگاه به آينده بود كه آركيگرام ژنر داستانهاى علمى تخيلى را يافت.
اين تأثير پذيرى آنجا متوقف نشد. حتى زمانى كه تام مين تصميم به تأسيس شركت خود كرد، از مفهوم شركت جمعى آركيگرام استفاده كرد و به همين لحاظ هم نام شركت خود را "مورفوسس" گذاشت كه به نوعى به معنى اشكال مختلف يك عضو يا بدن است. سالها بعد زمانى كه در مصاحبه اى از تأثير آركيگرام در كارش از او سوال شد پاسخ داد: "فكر ميكنم شما هم با من هم نظر باشيد كه نسل من فاقد يك ايدئولوژى واحد و جامع است. زیرا خستگى از اصول جزمی و داگماتيك معمارى مدرن و در عين حال شرايط در حال تغيير زمان مواضع متعددى در معمارى بوجود آوردند. آركيگرم براى من اهميت ويژه اى در ابراز بيان تفكر كلى دهه ٦٠ و فرهنگ زود گذر و بى دوام آن دوره داشت." تام مين نه تنها مفهوم دنياى متغير آركيگرام را با خود پيش برد، بلكه سبك و شيوه برگرفته از فرهنگ علمى تخيلى آنها، كه بعنوان راه فرارى از ركود معمارى آن دوران اتخاذ شده بود، را هم پذيرفت.
از دیگرویژگیهاى تام مين در كارهايش می توان از روش او نسبت به مقياس شهرى یاد کرد. در واقع او پس از تحصيل در معمارى و برنامه ريزى شهرى چند سالى به عنوان برنامه ريز شهرى مشغول به كار بود تا زمانى كه دریافت که به نتايج ملموس تری از سياست گزارى و برنامه ريزى نياز دارد. آنگاه بود که به دانشگاه هاروارد رفت و پس از أخذ مدرك معمارى و بازگشت به كاليفرنيا به عنوان مدير مسئول مورفسس به كار پرداخت. اما تأثير تجربه و بينش شهرى تام مين حتى در كارهاى اوليه او مثل "خانه كوهن" يا " خانه ونيز ٣" مشهود بود. اين پروژه ها، اگر چه كوچك، ولى "شبه شهرى"، نه اجزاى مستقل، بلكه درارتباط و اتصال اجزا بودند. و درك آنها وابسته به اين انرژى كلى و گشتالت است كه از ارتباط اجزا و قطعات با يكديگر سرچشمه می گیرد.
با توسعه شركت مورفوسس و پیشرفتهای حاصل از تفکرات و خلاقیت های تام مین، طی سى سال، رويكرد او از قالب تركيبات و ايده هاى عمدى، هدفمند و منطقى به سوى نگرشى تصادفى، اتفاقى، و بيشتر ارتباطى پيش رفت. او عناصر شبه خودساز را به كار گرفت كه ماديت و ديناميسم را بهمراه دارند. مواد بكار گرفته در پروژه هاى او متخلخل تر و شفاف تر شدند. استفاده تام مين از اين اشكال يا اجزای تركيبى combinatory forms تشابه زيادى به مفهوم "اشكال يا اجزاء جمعى" كه فوهيميكو ماكى در مقاله سال ١٩٦٤ خود (به نام "investigations in collective form") توصيف كرده دارند. اگر چه تام مين مكانيسم تا حدودی متفاوت نسبت به اين موضوع دارد و آنرا خيلى بيشتر به معناى واقعى كلمه به كار مي برد. به اعتقاد او، دنياى امروز از مدل مكانيكى تا حدى فاصله گرفته و به يك مدل بيولوژيكى نزديكتر شده است. اين فرصت جديدى براى كار كرد در فضايى آزاد تر و با تحرك تر بوجود آورده كه اين آزمايش ها و تجربه هاى معمارى را به سطحى كاملاً متفاوت ارتقاء ميدهد. عامل كليدى كه مكانيسم اجرايى تام مين را از فوهيميكو ماكى متمايز ميكند به اعتقاد من زيرساخت infrastructure است كه قابليت ارتباطى سيال و بيولوژيكى بين اجزاى جمعى ايجاد كرده، و آنرا به مفهوم اشكال و اجزاى تركيبى نزديكتر ساخته است.
مفهوم زمين ground يا معمارى مورفولوژيكى - كه افرادى مثل رايموند ابراهام از مبلغين و مروّجین آن بودند- از ابتداى كارهاى تام مين با گونه شناسى ساختمان همراه بود. ولى پروژه هايپو آلپ بانك در ايتاليا اين تركيب را به مرحله برتری مي برد. در اين پروژه منظر، زيرساخت ها و راه هاى ارتباطى با هم آميخته شده اند و حتى ساختمان در واكنش به آنها برش باز خورده است. زيرساخت، منظر، و ساختمان در اين پروژه همه اجزائى از يك ايده واحد و تركيب شده اند.
مفهوم زمين سازى augmentation of land كه افرادى چون هايزر و هريسون در مورد آن نوشته اند از ديگر عواملى است كه تام مين در اين برهه از كار خود از آن استفاده ميكند. در اين پروژه ميتوان فضاى بين يك زمين و زمين ديگر را اشغال كرد، و در نتيجه به ساختگى و مجازى بودن آنها پى برد. هدف تام مين از اين تجربه آن بود که نشان هد كه چيزى كه ما به عنوان "طبيعت" اينجا ميشناسيم در حقيقت مصنوعى و ساخته دست انسان است. استفاده تام مين از اين مناظر مصنوعى تا حد زيادى بر گرفته از كارهاى ابتدايى جيمز استرلينگ و تعيين مسير ارجح حركت افراد است كه در اين پروژه هم نقش مهمى در تعيين مسير و درك فضا ايفا ميكنند.
مفهوم "زمين" تام مين نهايتاً در ساختمان فدرال سانفرانسيسكو به شكل ايده "سطح" surface در نماى ساختمان ظهور ميكند، به سوى زمين فرود مى آيد، پس از برخورد با زمين ميشكند، فضاهاى جمعى را شكل ميدهد و فعاليت و حيات اين ساختمان ادارى را فراتر از ساعات ادارى به سطح شهر گسترش ميدهد. اما مهمتر از سبك نوين و استفاده تام مين از عناصر هندسى و اصولى معمارى، مهارت او در ايجاد فضاهاى عمومى است. هيچ معمار ديگرى از نوع خودش قادر به تحقق فضاهاى عمومى با چنين صراحت سياسى نيست. اين ساختمان يك زير ساخت، سيستم مشبك، و در نهايت يك ديوار ضخيم است كه به معناى واقعى كلمه از سنگينى وزن خود كمرش شكسته و از آن رو دروازه اى عظيم بوجود آورده است. ساختمان به دور از جذابيت هاى روز (بى وزنى، اشكال منحنى يا خطوط ممتد وافقى) در واكنش به وزن ونيروهاى عمودى، هندسه، و مفهوم "ديوار" به عنوان يكى از اصولى ترين و ابتدايى ترين عناصر معمارى شكل گرفته است. به ندرت معمارى مدنى با چنين اعتماد به نفس، كنترل، و سازگارى ساخته شده. اکنون با ساختمان فدرال سانفرانسيسكو، تام مين امكان يك زبان و سبك جديد براى معمارى اجتماعى و مدنى را فراهم ساخته است.
ساختمان "دانشگاه كوپر يونيون" در نيويورك، يكى از جديدترين پروژه هاى ساخته شده تام مين، و نشانگر نقطه عطفى در زندگى حرفه اى اوست. اين پروژه، مثل بسيارى از پروژه هاى تام مين مملو از محدوديت ها ست. بخش عمده اين پروژه كلاسها، آزمايشگاهها، و دفاترهيئت های علمى و ديگر برنامه هاى از قبل تعيين شده اند كه فضاى زيادى براى ابتكار نمى گذارند. به همين منظور روش تام مين استفاده از آرماتور فضاى عمومى براى مقابله با جعبه فضاهاى متعارف و از قبل تعيين شده بود. ولى شايد نماى اين ساختمان از جاهاى ديگر آن سوال بر انگيز تر باشد. برش عجيب و عميقى در نماى ساختمان وجود دارد كه در حقيقت فضاى عمومى داخل ساختمان را به نمايش ميكشد. اينجا تام مين بگونه ای فوق العاده صريح و شفاف هدفش را در نمايش فضاهاى عمومى و در عين حال پنهان كردن ساير فضاهاى ساختمان پشت پرده فلزى عرضه نموده است. معناى اين علامت روى نما، نمايش فضاهاى عمومى و پنهان بقيه ساختمان چيست؟ اين بناى تحريك آميز چه پيامى در خود دارد؟
این همان پرسشی بود که در خلال درگفتگويى كه چندى پيش بين تام مين و پرستن سكات كوهن در دانشگاه هاروارد انجام شد همراه با سوألات مشابه در مورد اين ساختمان و پیام آن مطرح شد. تام مين تنها در جواب گفت: "چه كسى اکنون به معنی اهميت ميدهد ؟ من به معنى فكر نميكنم. اين ساختمان همان است كه هست."
لبيوس وودز در تأیید جايزه پريتزکر به تام مين در مقاله ای مينويسد: "روش استثنائی مين در طراحى و رویارویی مفاهیم عادى و مرسوم با مفاهیم عجيب و غريب است. به عبارت ديگر، مواجه برنامه هاى از پيش تعيين شده با خود معمارى. به دور از اعمال خودسرانه و بى دليل، اين برخورد بين عوامل صورى و عوامل متغيرنشأت گرفته از ضرورت تغيير شيوه و روش فكرى و عملى خود ماست. كار تام مين به چالش كشيدن روش هاى مرسوم و اصول گرايانه و كليشه هاى متعارف است كه در عين حال به جاى دور انداختن يا ترك آنها، فعالانه به آنها فرصت تكامل و تغيير ميدهد. نكته اساسى اينجاست كه اين تغيير و تكامل فقط با تصحيح جزئى آنها فراهم نميشود بلكه تنها با مواجهه و مقابله آنها با پدیده های جديد، نا آشنا، و آنچه از بيرون ميايد ممكن است."
تام مين علاقه مند به گسترش عمر خلاقيت های خویش است، به عقیده وی، با ايجاد كارى كه غير قابل تصور او فرا تر از ظرفيت فكرى و خلاقيتى خود گام برداشته. به همين منظور، معنی واستعاره هاى مفهومى اهميت خود را در كارهاى او گم ميكنند.
درك تام مين از معمارى متفاوت، و تا حدى منحصر به فرد است. او باور دارد كه بر خلاف هنر، معمارى يك پديده فردى و نشأت گرفته از نبوغ و خلاقيت هنرى نيست. او به آن جنبه ازفرهنگ معمارى اعتقاد دارد كه در سيستم هاى ايديولوژيكى، مفهومى، فانكشنال و چند گانه كار ميكند. با این رویکرد معمارى تعاملى فوق العاده پيچيده و دشوار است. اين تفسیرمتفاوت، در ديدگاه او نسبت به كارهاى هنرى، به خصوص طراحى ها و نقاشى هاى ابتدايى او آشكار است. كارهاى هنرى او هميشه عمداً و به وضوح از قلمروى ساختمان، ساخت و ساز، مواد ساختمانى، و حتى فضاى فيزيكى جدا بوده است. به نظر تام مين، نقاشى ها، طراحى ها، و حتى اسكيس هاى او چيزى جز محصول تفكرات و تخيلات ذهن او نبوده و به همين دليل كاملاً شخصى و خصوصى اند. او به نوعى معمارى ايمان دارد كه فراتر از عرصه ی تفكرات منطقى يا هنرى است - معمارى كه غير قابل تصور است حتى براى خود معمار. كارى كه محصول تفكرات شخصى نيست، و حتى خالق آن با آن بيگانه است.
امروزه استفاده از دانش و ابزار محاسباتى computation در معمارى درواقع اجراى خيلى از كارهاى ناممكن را براى امثال تام مين امكان پذير ساخته. اين تغييرو تحولات روز درعلوم وفن آورى است كه به معمارى معنی و مفهومى جديد بخشیده. او می گوید: "اگر با تحولات جاری دنياى امروز همگام نشويد راهى جز عقب ماندن ازآن برايتان باقى نمی ماند."