این پروژه تلاشیست در مسیر این پرسش که:
معماری چگونه میتواند به واسطهی شناخت کالبدی بستر خودش به گونهای انتقادی تولید شود؟
بستر این پروژه مملو از سازههاییست بی هویت که شهر را انباشته کرده و ساختار و زیبایی را در هم کوبیده است.
فرم پروژه کولاژیست انتقادی که در فضاهای مثبت خویش، تودههایی برگرفته از ساختمانهای بیهویت شهر و در فضاهای منفیاش (سطوح شیشهای) آینهای تمام قد از این بیقوارهگی است.
"ایندو" سعی در نگرشی دیگر بر ساختاری منسجم از این شکاف معنایی دارد.
اثری که نه فقط کاشانه، که تفکری بر ریختشناسی معماری باشد.
حال پرسش دیگری که میتوان مطرح کرد این است:
آیا فرمی که در راستای نقد نازیبایی و بی هویتی زمینه تولید شده، نمیتواند خود، مناسبات زیبایی شناسی فرم را دارا باشد؟