پروژه طرح نهایی با ذهن تصویر سازی شاعرانه 22 سالگی و راهنمایی استاد راهنما:) :)
تصویر سازی خوبیاز فضای داخلی ارایه داده اید ولی ارتباط این فضا و اشعار شاملو را درست درک نکردم
ارائه عاليست و لي چرا رنگ غالب سیاه هست؟
آینه ای برابر آینه ... فضای «آیدا» یی ... ابدیت طرح کجاست ؟
در جایگاه یک بیننده البته ، تصاویر کمکی به درک من از اثر نکردند
شاملو در پي جاودانه ساختن روح، هيچ گاه مرگ شاعر را باور نكردو از هر گونه آيين مرگ ومرده پرستي بيزار بود: پس به رسم خلق آينه ، چنانكه شاملو مي گويد ( آينه اي برابر آينه ات مي گذارم، تا از تو، ابديتي بسازم) به خلق بنايي در برابر منزل شاملو دست زديم تا گامي در اين ابديت زده باشيم،كه غيابت، حضور قاطع اعجاز است
و تو نمي داني مردن
وقتي كه انسان مرگ را شكست داده باشد
چه زندگيست!
ابديت،جاودانگي؛ جز در مكرر ساختن آن حضور پويا محقق نمي شود، و شناخت-نخستين گام در جاودانگي- در" لحظه " ستيزه، آنچنان كه شاملو مي بيند. خلق آينه اي، با انعكاس- هاي پي در پي دروني آن: تكاپويي در شناخت خود وكشف لحظه.
و آينه، هر آنچه نقش بناميد و آيينگي، تكرار كلام است و نقش:
شاملو از کاراکترهای جاودانه برای ذهن « من » های زیادیست و آیدا هم برای «زن » شاملو دوست. امیدوارم قبول داشته باشید که موضوع پروژه تان - و البته نامی که بر آن نهادید - هر ذهن بیمار شاملو دوستی را قلقلک می دهد برای مطرح کردن علامت سوال های بی شمار
از مرگ گفتید و" چه زندگیست " ، از ابدیت و یا از همان آیینه ای در برابر آینه ات می گذارم ...
شما برای خانه ای اتود زده اید که قرار است - این طور که به نظر می آید - آیینه ای شود برابر معشوقی که خود آیینه است... خانه در غیابتی که حضور قاطع اعجاز است می تواند تجلی یابد؟
آیا این فاکتورها کانسپت ذهن طراح را شکل داده اند ؟ پس مرز معماری و کاتسپت کجاست ؟ یا شاید جنس معماری چنان متفاوت است که اذهان قاب گرفته ای چون ذهن من را درگیر می کند ؟
و اینکه اگر آیینه است و اگر مرگ ستیز و آنقدر شاعرانه ، چرا سیاه ؟ شاملو را در سیاه یافته اید یا آیینه را ؟ فضا را یا ابدیت را؟