پرداختن به مفهوم حس تعلق به مکان، به
عنوان یکی از اساسی ترین وجوه مکان می تواند گره ای از مشکلات فضا های امروزی باز
کند و به نوعی کیفیتی لازم را به فضا اضافه کند و در نهایت این هدف دنبال می گردد
که علاوه بر شناخت جایگاه مهم مکان در معماری و البته زندگی انسان، بتوان به نوعی
به باز تعریف مفاهیم گذشته پرداخت و این مفاهیم را به الگو هایی متناسب با نیاز
مردمان امروز تبدیل کرد و حس تعلق را برای انسان امروزی ایجاد کرد. حس تعلق مکان
عامل مهمی در هماهنگی فرد با محیط بوده و در معنابخشی به مکان های پیرامون زندگی
انسان نقش بسزایی ایفا می کند، بطوریکه فهم و احساس فرد با زمینه معنایی محیط
پیوند خورده و یکپارچه می گردد. این حس یکی از معانی مهم در افزایش کیفیت محیط های انسانی بوده که در
نهایت منجر به ایجاد محیط های با کیفیت می گردد.واژه و مفهوم خانه علاوه بر تعریف اولیه (به عنوان سر
پناه) دارای بار معنایی متفاوتی است. خانه می تواند در کوچک ترین مقیاس افراد
خانواده را گرد هم آورد و در مقیاسی بزرگ تر، می تواند افراد یک شهر را با هدفی
خاص گرد هم آورد. خانه ای که در آن زندگی برای مردم یک شهر در جریان است؛ به بیانی
دیگر خانه ای که در حیاطش، حیات را بتوان لمس کرد. مفهوم خانه را در کنار واژه
فرهنگ به کار می بریم تا بتوانیم خانه ای را خلق کنیم که قلب تپنده آن فعالیت های
فرهنگی باشد و در واقع خانه ای باشد برای مردمان یزد. این خانه در ابعادی بزرگ تر
حس مکان را دنبال می کند و در بالاترین هدف خود به دنبال افزایش و ارتقاء حس تعلق
می باشد. در این پروژه سعی شد خانه فرهنگی طراحی شود که واجد ارزش ها و عوامل حس تعلق به مکان باشد.
در این راستا پس از مطالعه و تحقیق درباره عوامل اصلی حس تعلق به مکان، این عوامل
جهت طراحی خانه فرهنگ یزد، باز تعریف شد و به شکلی استفاده گردید که بتواند موجب
ارتقاء حس تعلق به مکان در این پروژه گردد.
در ادامه روند طراحی با توجه به کاربری
های مجاور سایت از جمله عمارت قصر آیینه که یک سایت گردشگری می باشد و بوستان هفت
تیر در رو به روی سایت، ترجیح داده شد گزینه دوم طراحی به گونه ای باشد که طرح
بتواند هر چه بیشتر با محیط اطراف خود در ارتباط باشد، بنابراین چرخشی 45 درجه به سمت
کاربری های مجاور صورت پذیرفت تا این امر بتواند از هر ضلع برای طرح حاصل شود؛ از
طرفی این چرخش پیامد های بسیار مناسبی در پی دارد
که همگی به رویکرد پروژه کمک بسیاری می کرد همان گونه که بیان شد علاوه بر
این که پروژه در این حالت با محیط اطراف خود ارتباط بهتری بر قرار می کند، هندسه و
ساختار فضایی مناسب تری را به وجود می آورد که می تواند در جهت حس تعلق نقش به
سزایی ایفا کند و فضاهای متنوع تری را به وجود آورد و این مورد موارد به خوبی در
مقایسه اجمالی گزینه اول و دوم قابل مشاهده می باشد.
در آغاز طراحی از سایت و بام پروژه آغاز
گردید و اسکیس هایی اولیه در قالب توجه به
معماری بام ترسیم گردید و با توجه به قرار گرقفن طرح در زمین، این اسکیس در بخش
برش های مختلف ترسیم گردید تا بتواند بیان گر کانسپت اولیه پروژه باشند. ورودی ها
در ضلع اصلی که با خیابان مجاورت دارد جانمایی شد و جداره های مرتبط با خیابان و
پیاده راه ها را رمپ و پلکان ها تشکیل داد تا بتوان از تراز همکف و اول(بام) وارد
پروژه شد؛ همین روند در ضلع مرتبط با کاربری مجاور لحاظ گردید. در ادامه روند
طراحی گزینه های مختلفی ارائه گردید و نهایتا در گزینه ایده آل جزئیات بیشتری
همچون نقاط مثبت، منفی،احجام، محور ها و... مشخص گردید. نحوه شکل گیری و جانمایی
به گونه ای است که محور ها، نظام ارتفاعی، نحوه ورود، نوع عملکرد ها و فعالیت ها و
نهایتا کل پروژه با محیط اطراف به گفته گو می نشیند. طرح علاوه بر خوانایی دارای
اتفاقات فرمی و متنوع بسیاری است که هر یک به نوبه خود نقش ایفا می کنند.
بعد از شکل گیری کلیات پروژه فضای مورد
نیاز با توجه به کانسپت، جانمایی شد. در بحث طراحی پلان بخشی از کاربری های عمومی
و فرهنگی در بام و بخشی در حیاط اصلی پروژه جانمایی شد تا امکان بالا رفتن فعالیت
ها و حضور مردم هر چه بیشتر شود ( تعریف عملکرد ها به گونه ای است که تعدادی از
عملکرد های عمومی در سنین مختلف در پروژه تزریق شده است که در ترکیب با کاربری های
فرهنگی پروژه موجب تقویت یک دیگر می شوند و مردم به صورت ناخودآگاه درگیر فضاهای
فرهنگی پروژه می شوند) و سپس در سایر بخش ها بر اساس نیاز پروژه کاربری های اصلی و
فرعی جانمایی شد. بنابراین دسترسی پیاده از نقاط مختلف صورت می پذیرد؛ علاوه بر
این دسترسی پارکینگ از خیابان فرعی(مجاور) صورت می گیرد که با رمپ مورد نیاز به
تراز منفی 2 می رسد. همچنین در ضلع اصلی سایت عقب نشینی لازم برای ایست خودرو های
عمومی تعبیه شده است. نکته ای که در طرح سکشن رعایت گردید، ورود نور طبیعی در
طبقات زیر زمین و ارتباط بصری میان سطوح مختلف بود که به نوبه خود موجب حس تعلق می
شود. جانمایی و سیرکلاسیون طرح به گونه ای صورت گرفت که فضا ها با یک تداخل منطقی
با یک دیگر قرار بگیرند و مخاطب با تمامی فضا ها در گیر شود. برای مثال جانمایی
سالن سینما به گونه ایست که فرد پس از طی کردن فضا هایی همچون گالری،کتاب فروشی،
کافه، فروشگاه عرضه محصولات فرهنگی به فضای مورد نظر می رسد.
یکی از کانسپت های اصلی این پروژه تلفیق
فضای شهری و معماری در جهت ایجاد حس تعلق یه مکان می باشد. فضای شهری متعلق به عموم مردم و افراد می توانند به صورت آزادانه
در آن حضور پیدا کنند و هر نوع فعالیت در آن صورت گیرد، در این پروژه بام به عنوان
فضایی شهری مطرح شده است و معماری در لایه های زیر تر قرار گرفته است و به نوعی با
فضای شهری روی یک دیگر قرار گرفته اند. بام یکی از ارزش های معماری یزد می باشد که
می تواند عامل مهمی در ایجاد حس تعلق باشد و در این پروژه به نوعی از فضای بام تعریف و استفاده معاصرتری شده
است و بام در قالب یک فضای آزاد و مردمی معرفی شده است که با معماری در ارتباط
مستقیم است. در پرداخت طراحی از عناصر و مبلمان های فضا های شهری استفاده شده است
که هر چه بیشتر این حس تداعی شود.