این مسجد مخصوص انسان و فرهنگ است که ریشه در تاریخ دارد و با گذشت زمان نیاز آنها می تواند تغییر کند و اکنون آنها به برخی از فضاها نیازهای آنها نیاز دارند.
آیا یک معماری معاصر می تواند به فرهنگ و تاریخ و چشم انداز منطقه توجه کند؟
آیا می توانیم تاریخ و فرهنگ آن منطقه را نادیده بگیریم تا به مدرنیته برسیم؟
1) توجه به روند ظهور مسجد ها و به خصوص مسجد های ایرانی.
2) استفاده از خصوصیات فرهنگی و قاره ای و جغرافیایی منطقه.
3) استفاده از حیاط مرکزی که در معماری ایرانی و باغ ایرانی استفاده می شود.
4) تلاش برای طراحی ساختمانی که بر ویژگی معماری و شهرسازی متمرکز باشد.
5) توجه به جهت نمای منظره به عنوان چیزی که تغییرناپذیر است.
6) توجه به پنج حس و ساخت معماری معاصر با توجه به فرهنگ و تاریخ و چشم انداز آن منطقه (پدیدارشناسی / منطقه گرایی).
7) توجه به توسعه پایدار و پایداری جامعه و افزایش تعاملات بین افراد جامعه.
8) احیای تعریف مسجد به عنوان مکانی برای دعا و شناخت عملکرد آن (معماری معاصر).
9) درونگرای و برون گرا بودن همزمان و استفاده از سقف به عنوان یک فضای عمومی که با محیط آن تعامل دارد.
10) طراحی با توجه به دیدگاه انسان و بیان دیدگاه های متفاوت و افزایش کیفیت روابط انسانی.
11) افزایش فضاهای عمومی آزاد با تمرکز بر تراکم و تداوم آن ، تمرکز بر روی عابر پیاده و کاهش وسیله نقلیه در آن منطقه.
12) حداقل گرایی و پرهیز از بی نظمی و تزئین.
13) استفاده از کهن الگوها و نظریه “وحدت در تنوع” و نظریه “نظم در هرج و مرج”.
14) توجه به ویژگی فضا در معماری ایران و احساس تعلق.
15) طراحی فضا مانند فیلم کوتاه و حس تعلق.
16) جامعه پذیری و تعاملات مردم در فضای توسعه پایدار.
17) توجه به جهت گیری افقی در شهرهای تاریخی.
18) توجه به محورها و فضاهای عمومی در میدان تاریخی.
19) دسترسی ، رازداری ، زندگی با طبیعت در باغ ایرانی.
20) طراحی یک فضای عمومی (میدان) که زنده باشد و مردم در آن تعامل داشته باشند.
21) ایجاد موقعیتی برای تعامل مردم در شهر.
22) کمترین استفاده از انرژی و نمادگرایی.
23) استفاده از هندسه شبستان و سازماندهی ساختمان با محوریت مهراب.
24) استفاده از مواد ارزان و دسترسی به آنها با توجه به توسعه پایدار