خانه دانیال یک نگاه انتقادی به
مفهوم طبیعت و رابطه انسان با آن دارد.گسترش شهر تهران به دامنه البرز طی مدت زمانی کوتاه،باغات و
جنگل ها را تبدیل به خیابان ها و میدان ها و سایر اجزای شهری کرده است، در واقع
انسان امروزی با تخریب باغات،ساختمان ها را جایگزین میکند به طوریکه در شهری
همچون تهران به ندرت فضای خالی می توان پیدا کرد.ایده پروژه در نخستین بازدید از موقعیت پروژه شکل
گرفت.زمانی که وارد خانه میشدی،اولین چیزی که جلب توجه میکرد،درخت کاج رعنایی
بود که در گوشه ای از حیاط قرار داشت.این کاج کهنسال بازمانده انبوه درختانِ
باغاتی بود که در گذشته در تمام این منطقه گسترده بودند که الهام بخش طراحی خانه
دانیال شد.به گفته کنگو کوما:وقتی باد میوزد،شاخ و برگ درختان به
ترنم در میآیند و زمانیکه نور در طی روز تغییر میکند،فضا دگرگون می شود.با این
همه،همگان بر این باورند که این دو پدیده هایی ثابت اند.خانه دانیال در نمای رو به شهر پویا و در جریان است.همچون
نسیمی که با به بازی گرفتن سایه ها در حرکت است.حرکت در خانه دانیال یک موقعیت
تازه پیدا می کند.اینجا نمای پروژه به خواست و اراده ساکنین خانه تغییر می
کند،تعاملی که با شهر می آفریند حاصل تلاش و بودن اش در فضای خانه است.در این
اثر،موقعیت ناظر از انسان بی عمل و تنها نظاره گر به انسان کنش گر و سرنوشت ساز
تبدیل می شود،چرا که عاقبت اثر در اختیار اوست.چنانکه به میل و اراده خود،هر لحظه
آن را باز می آفریند و اثر را جان تازه ای می بخشد،همچون شبنمی صبحگاهی که بر برگ
درختی نشسته است و طراوت و زندگی را به ارمغان میآورد.در امتداد فضاهای درون خانه در مرز و بی مرزی میان شهر و
خانه،تجربه ای تازه از حضور در فضا را تجربه می کند.از سوی دیگر موقعیت ناظر چه از
بیرون به اثر بنگرد و چه زمانیکه در درون قرار دارد،ماهیت یکسانی را از فرم اثر
دریافت میکند.بدین ترتیب رابطه اثر و مخاطب یکسان باقی می ماند و با
تجربه حضور در درون خانه نه تنها مخدوش نمیگردد بلکه تکمیل می شود.