مبانی
نظری
طراحی
سینما:
از اصلیترین
دلایل ساخت سینما میتوان به ایجاد فضای سرگرم کننده در عین حال عمیق و آموزنده
اشاره کرد. فضایی که علاوه بر این که میتوان در آن لذت برد و فیلم را در کنار
اجتماع مردم تماشا کرد و گاهی در احساسات دیگران شریک شد، امکان تفکر و تامل بعد
از مشاهده فیلم (که خود بیانگر نگاه و اندیشه فیلمساز به موضوع یا موضوعاتی خاص
است) را فراهم میسازد. که در مواردی میتواند تحولات اساسی در نگرش مخاطب یا سبک
زندگی آن ایجاد کند.
در این
حال به عقیده من سینما میتواند مکانی باشد که بتوان در آن بخشی از جامعه را کنار
هم جمع کرد تا هر کس بتواند تاثیری که از فیلم گرفته را با سایرین به اشتراک
بگذارد. (اتفاقی که معمولاً بعد از اتمام فیلم برای همه میافتد و همه دوست دارند
بعد از تماشای فیلم حداقل در چند جمله بستگی به تاثیری که فیلم روی آنها گذاشته
نظر خود را راجع به آن بگویند. با توجه به این استنباطها میتوان نتیجه گرفت که
سینما یک عرصه شهری است نه یک فضای شهری. مکانی است که با رفتار اجتماعی انسانها
در شهر به وجود میآید. در عرصه شهری بدهبستان اجتماعی اتفاق میافتد. علاوه بر
آن سینما multiplex فضایی است که در آن مختاریم که تصمیم
بگیریم که چه فیلمی را تماشا کنیم، در لابی آن قرار بگذاریم و حتی بعد از اتمام
فیلم در کدام کافه آن با آشنایان بنشینیم و راجع به فیلم و تاثیر آن روی خودمان گپ
بزنیم. علاوه بر این به عقیده من سینما باید چنان طراحی شود که حتی شده برای
ساعاتی مخاطب را از دنیای بیرون بکند و مخاطب را سرگرم اتفاقات درون خود کند.
اتفاقی که در سینماهای گذشته که سوراختی در گیشه بلیطفروشی از دریچهای که از آن
بلیط میگرفتیم و در لابی محقر آن گاهی شده سرپا منتظر میشدیم تا در سالن نمایش
را باز کنند هرگز نمیافتاد. با توجه به تمامی مسائل که در بالا به آنها اشاره شد
عقیده من این است که فضاهای کالبدی مجموعه سینما باید هم عرض سالن نمایش بتواند
برای مخاطب جذابیت داشته باشد و اوقات فراغت را برای او پر کند. و امکان تعامل و
گفت و گو را برای افراد جامعه فراهم آورد.
در نتیجه
در طراحی آن باید به مفاهیم زیر توجه کرد:
1- 1-خوانایی: بنا باید به گونهای طراحی شود که از
تمام دسترسیهای اطراف و شریانهای عبوری سایت قابل رویت و تشخیص باشد به ویژه در
شب
2- 2-مبهم بودن: بنا باید به گونهای طراحی شود که
به مخاطب انگیزه سفر و تجربه قرار گرفتن به فضا را بدهد و به مرور زمان برای افراد
تولید خاطره کرده تا بتواند به یک پاتوق جهت گردهم آیی تبدیل شود.
3- 3-دارای فضاهای مکث متعدد روباز و سرپوشیده باشد
تا مخاطب در آن به اشتراک گذاشتن احساسات
خود با دیگران بپردازد و امکان قرار گذاشتن و معاشرت با دیگران را فراهم آورد.
4- 4-فضای آن به صورت مرکزی و گرم و صمیمی باشد.
فضاها به گونهای طراحی شوند که اعضا به صورت هستهای دورهم جمع شوند نه به صورت
کریدوری و خطی، این امر باعث ایجاد حس تعلق ظاهر بیشتر در مخاطب میشود.
5- 5-این نکته بسیار حائز اهمیت است که نباید مجموعه
سینما با تمام شدن فیلم تمام شود. بلکه به نظر من اتمام فیلم باید برای هر فرد
شروع آشنا شدن با یک اندیشه جدید و بحث گفتگو کردن درباره آن با سایر افراد است.
در میسر شدن این اتفاق 50٪ طراح بنا و 50٪ کارگردان فیلم نقش دارند چرا که کیفیت
فیلم ساخته شده به برانگیخته شدن و تحت تاثیر قرار گرفتن مخاطب رابطه مستقیم دارد.
(در این جا میشود به یکی از وجه شبههای سینما و معماری که هر دو باید به دنبال
زیبایی باشند اشاره کرد.)
6- 6-ذات سینما و فیلم پویایی و تحرک است. مفاهیمی
که باید در طراحی سینما به آن توجه کرد و بنای سینما باید در فرم، عملکردها و
پاسخگویی به نیاز افراد جامعه، پویایی و تحرک را دارا باشد.