مسکو، روسیه، محل
تولد ولادیمیر تاتلین به سال 1885 بود. پدرش مهندس راه آهن و مادرش شاعر بود. بیشتر
اوقات زندگی او در اوکراین، که در سال 1890 با خانواده اش به آنجا نقل مکان کرد، سپری
شد. او به عنوان دانشجوی نیروی دریایی و در بخش بازرگانی، وقت زیادی را در خارج از
کشور در جوامعی مانند یونان، ایتالیا و مصر گذراند. پس از بازگشتش از ارتش، نقاشی
را آغاز کرد و شروع به کار وی بیشتر نقاشی از تصاویر بود.
او در موسسه ای
معروف در مسکو، به طور تخصصی در رشته معماری، مجسمه سازی و نقاشی تحصیل کرد. او در واقع یک معمار و هنرمند بود. معروف ترین تلاش معماری او برای ساختن یک برج برای رقابت با
ایفل بود؛ که متاسفانه، محدودیت های مالی ساخت و ساز، مانع از انجام
این امر شد. او همچنین طبیعت خلاق خود را به عنوان یک موسیقیدان را نیز بروز داد و در سن 20 سالگی هنر خود را، به عنوان موزیسین، مقابل مخاطبین در نمایشگاه
جهانی پاریس به نمایش گذاشت.
تاتلین در آکادمی هنرهای زیبای مسکو، در سال 1910 فارغ التحصیل شد. در سال 1913 به
پاریس سفر کرد و با پابلو پیکاسو که با به کابردن ورق آهن، چوب و مقوا نقوش برجسته
می ساخت، دیدن کرد، دیداری که تاثیر زیادی بر او گذاشت. در بازگشت به مسکو، ساختارهایی را
به نام "نقاشی های با الگو" به نمایش گذاشت، اثاری که در نمایشگاه آینده گرایی که در فوریه 1915 در پتروگراد (در حال حاضر سن
پترزبورگ) برگزار شد، نمایش داده شدند. وی آرام آرام رهبر یک گروه از هنرمندان مسکو شد، که برای
اعمال مهندسی تکنیک های ساخت مجسمه سازی تلاش داشتند. این امر به یک
جنبش شناخته شده در غالب ساخت و ساز تبدیل شد.
این نوع هنر
آوانگارد به مدت کوتاهی پس از انقلاب روسیه در سال 1917 ادامه یافت و در طی آن،
تاتلین مشهورترین کار خود یعنی "بنای یادبود بین الملل سوم" را ساخت که از
اولین ساختمان هایی بود که کاملا به صورت انتزاعی شکل می گرفت. این مجموعه در سال 1919 توسط بخش هنرهای زیبا به نمایش گذاشته شد و در نمایشگاه
کنگره هشتم شوراها در دسامبر 1920 نیز رونمایی شد. اثر به ارتفاع 22 فوت
(6.7 متر) در نمایشگاه کنگره هشتم شوراها در سال 1920 به نمایش گذاشته شد.
ساختار آهنی، یک سیلندر شیشه ای، یک مخروط شیشه ای و یک مکعب شیشه ای را نگه می
داشت که هر کدام می توانستند با سرعت های مختلف چرخانده شوند. در داخل بنای یادبود، سالن هایی برای سخنرانی ها، کنفرانس ها و فعالیت های
دیگر وجود داشت. این بنای تاریخی بلندترین ساختمان جهان بود ـ بیش از 1300
فوت (396 متر) ارتفاع ـ اما به دلیل عدم حمایت حکومت شوروی از هنر غیرتجاری، این
بنا هرگز در مقیاس واقعی، ساخته نشد.
در سال 1927، تاتلین شروع به آزمایش بر روی یک هواپیمای بدون سرنشین کرد که شبیه حشره ای غول پیکر
بود. هواپیمای بدون سرنشین، که آن را به نام لتلین نامید، هرگز
پرواز نکرد، اما بعد از آن، علاقه اش را در طول زندگی به خود جلب کرد، البته او پس از 1933 او عمدتا به عنوان یک طراح صحنه کار می کرد.
بسیاری از کارهای
پخته تاتلین نشان می دهد که به لغو عملکرد سنتی نمایندگی از هنر و استفاده
از کاربردهای جدید، تمایل دارد. این رویکرد با تمایل وی برای قرار دادن هنر در خدمت انقلاب
روسیه، مطابقت دارد، اما همچنان تجربه پویای زندگی در قرن بیستم را بیان می کند که
این کار به طور مؤثرتری توسط نسل بعدی هنرمندان رونق می گیرد؛ تا جایی که برخی از
آن ها استقلال هنری خود را کنار گذاشتند تا به عنوان هنرمند تبلیغاتی برای دولت ها اثار هنری بسازند. در این راستا، کار تاتلین یک مرحله مهم در تحول هنر روسیه و از تجربیات مدرنیستی تا
طراحی عملی است.
در حالی که
جزئیات زندگی و کار تاتلین نسبتا مبهم است، او همچنان یکی از هنرمندان برجسته
آوانگارد روسیه و خلاقترین و تاثیرگذارترین طراح معمار ان بازه زمانی روسیه به حساب می آید، که این
امر حاصل علقه عمیق او به کانستراکتیویسم است. اگر
چه پروژه اش برای برج، هیچگاه به طور کامل فهمیده نشد، اما این پروژه آیکونی است برای
مدرنیته و از آن زمان الهام بخش هنرمندان و معماران بسیاری بوده است.
ساختارهای فکری تاتلین، و همچنین رویکرد کانستراکتیویستی اش، به طور مداوم در نیمه ی دوم قرن
بیستم هنرمندان را تحت تأثیر قرار داد و از ان به عنوان تلاشی برای ایجاد انقلابی در جامعه یاد شد. این
هنرمندان برخورد انتقادی با روش های ساخت و ساز، اشیاء و مواد روزانه را در دستور کار خود قرار دادند تا
مرزهایی را ارتقا دهند که می توان همچنان مرزهای هنر در نظرشان اورد.