هرکسی که از
لندن دیدن می کند، نمی تواند از توجه به هنرمندان " از روسیه آمده " به
راحتی بگذرد و این همان تبلیغی است که مردم را در آکادمی سلطنتی فریب می دهد؛ جایی
که کارهای استادان روسی و فرانسوی مانند رِنویر، کازانه، ون گوگ، کاوکوین و ماتیس با
هم در کنار کسانی همچون کاندینسکی، تاتلین و مالِویچ به نمایش درآمده است.
روسیه
بسیار مخالف این رویکرد است که برای اجازه ی کار مجبور است قانون مخصوص دولت
بریتانیا را قبول کند، برخی از کارهایی که ادعا می شود دولت روسیه آن ها را به
سرقت برده است، نمایش بی خطری را در لندن داشته باشند ، بدون آن که صاحبان
"حقیقی" ، آن را ضبط و نگهداری کنند.
بعد از مباحثه
و قرارگیری در میان تمام اعجوبه های امپرسیونیست، این بازدید به گوهری معمارانه
تبدیل می شود که با قیمت خوبی، به بیننده عرضه می شود و در این میان، یک اتاق به
هنرمند و معمار روسی، ولادمیر تاتلین اختصاص یافته است که در آن عین مدل بزرگی از طراحی
اصلی او، برای مراسم تجلیل پست زاریست روسی قرار دارد؛ برای مردم عادی، این جابه
جایی در مکانِ اولین رویکرد معاصر، عجیب به نظر می آید ( تاریخ ساخت این اثر به بیش از 100 سال می رسد) .
در این میان، تاتلین شهرت بسیاری را به دست آورد، چون معماری بود که بزرگترین اِلمان بین
المللی سوم را طراحی کرده بود ؛ همچنین این اثر را به نام برج تاتلین هم می شناسند.
این کار در سال 1920 طراحی شد، قرار بود این اِلمان به
شکل برجی بلند از جنس، آهن، شیشه و فولاد باشد تا آن جا که برج ایفل در پاریس
کوتاه تر جلوه کند (این کار سومین ساختمان بلند با 1,300 فوت ارتفاع بود) . در
داخل سازه ی فولادی و آهنیِ این مارپیچ های دوگانه، تاتلین توانست این طرح را، در
غالب سه بلوک ساختمانی پردازش کند ؛ این بلوک ها پوشیده از پنجره هایِ شیشه ای بودند
و می توانستند با سرعت های متفاوت چرخش کنند (اولین شان مکعبی بود که سالی یکبار
می چرخید، دومین شان هرمی بود که ماهی یکبار می چرخید و سومین شان استوانه ای بود
که روزی یکبار چرخش می کرد) . قیمت بالای این کار، تاتلین را از اجرای طرحش منصرف
کرد و همچنین هیچ ساختمانی مانند این اثر، در زمان تاتلین، دیگر برپا نشد
.
تاتلین همچنین
هنر کانتراکتیویستِ روسی را با نقش برجسته ی شمارگر خود تاسیس کرد، این اثر، سازه ای از چوب و آهن بود
که در گوشه های دیوار آویزان بودند. او این مجسمه ها را پاسخی به ایده های سنتی و
رایج نقاشی می دانستکه بعدا این جنبش، با کانتراکتیویسم های برجسته ای همچون
مَنوِل رِندون سِمیناریو، جاکویین تورِس گارسیا، لازلو موهولی – ناگی، آنتوین
پِوسنر و نائوم گابو همراه شد.
اگر چه دوستانی
صمیمی در آغاز این جنبش همچون، تاتلین و مالویچ، از
هم جدا شدند و تنها دلیل جدایی شان این بود که مالویچ با کارایی برنامه ی
کانتراکتیویسم مخالف بود. این موضوع باعث شد که مالویچ برنامه ی سوپرِماتیست خود
را در شهر ویتِبسک مدیریت کند، جایی که توانست مدرسه ای را با نام یونوویس تاسیس
کند(که پشتیبان هنر نو هم بود). سوپرماتیسم در سال
1915 در نمایشگاه 0.10، به جامعه ی معماران معرفی شد که یکی از اصلی ترین نمایش
های متعلق به سبک آوانت - گارد روسی است و همچنین به نام " آخرین نمایشگاه
فوتوریست" نیز شناخته می شود.
تاتلین همچنین
وقت خود را به مطالعاتی در حیطه ی لباس ها، مناظر و موضوعات دیگر اختصاص می داد.
او در واپسین سال های عمرش، تحقیق درباره ی پرواز پرندگان را آغاز کرد و تصمیم
داشت، موجودیت انسان ها را با امکاناتی فراهم کند که می توانست به آن ها اجازه دهد
تا یکی از بزرگترین رویاهای انسانی خود را دنبال کنند: پرواز .