زفیروتارچ Xefirotarch به عنوان برنده 2005 MoMA/PS1 برنامه معماران جوان انتخاب شده است و پاویونی برای وارم آپ WarmUp2005 خواهد ساخت. سردبیران آرچینکت Archinect فرانسیسکو دیوید بویرا Francisco David Boira و زو کومبس Zoë Coombes با مدیر اصلی، هرنان دیاز آلونسو Hernan Diaz Alonso برای صبحانه در یک روز شنبه ی بارانی ملاقات کردند. فرانسیسکو دیوید و زو هردو گرانول سفارش دادند. هرنان استیک و تخم مرغ سفارش داد.
- به خاطر برنده شدن در رقابت معماران جوان MoMA/PS1 تبریک می گوییم! آیا شما شگفت زده شدید؟ با خنده- آهان! آره! همیشه وقتی که برنده می شوید، شگفت زده می شوید. این یک نوع حسی عجیب است که بدست می آید. بنابراین، هنگامی که ما به پنج برترین ها رسیدیم ، یک جور شگفت زده شدم بخاطر اینکه نمونه کارهای ما پر بود از این نوع ، درواقع.... بیشتر پروژه ها.
- اما شما برنده شدید..... ؟. اینگونه نبود که زنگ بزنند وفقط بگویند که" شما برنده شدید". بیشتر اینگونه بود که بگویند " ما شما را انتخاب کردیم، اما می خواهیم که شما یک نمونه ی اولیه را تولید کنید، آن وقت با هم ادامه خواهیم داد". آنها سوالات زیادی راجع به قابلیت پذیری پروژه داشتند.
- این کار شما در گذشته زیاد ساخته نشده است........... .؟ خوب، آن همواره در یک روش یا روش دیگری بوده است، این هدف برنامه ی PS1 است. آنها همیشه حمایت می کنند از افرادی که مسیر ساختمانی گسترده ندارند، اجازه می دهد که بیان کنند. با این وجود، من این را در گذشته هم ساخته ام. نه زیاد، اما من در آرژانتین ساخته ام.
- چی ساختید؟ مجموعه ای از فروشگاه ها و مدرسه ی دولتی. اما این قبل از عصر کامپیوتر بود. من فکر می کنم که آنها واقعا شبیه نمونه کار است. شاید بخشی از حرفه ی ما در ایالت بود، تنها چیزی که ما ساختیم نصب آن در لس آنجلس بود.
- آیا شما " Emotional Rescue " را دارید ذکر می کنید ؟ بلی، البته ما یک پروژه هم در حال حاضر در لوس آنجلس داریم که ساخته خواهد شد. مشتریان ناظر سه بعدی هستند، این شرکت به طور معمول نمونه سازی ما را انجام داده است. آنها یک مشتری ویژه هستند زیرا آنها بخشی از کار را می سازند.
- برگردیم به PS1، طرح شما راجع به چه بود؟ این پروژه مانند تمام پروژه های دفتر، به یک خانواده تعلق دارد. این پروژه متعلق است به یک خانواده که با ورود به یک رقابت برای سالن کنسرت پوسان Pusan Concert Hall آغاز شد. طراحی که ما برای پوسان ارائه دادیم، جایزه چهارم را کسب کرده است. هنگامی که آرچیلب Archilab و ونیز بینل Venice Biennale از ما ورود به پوسان را در ارائه خواستند ، ما برای ایجاد و پیش برد آن فرصتی به دست آوردیم. در پایان، ما همه ی ایده های جدید خانواده را در رابطه با مکان شناسی وتراکم سلولی ایجاد کردیم و بیشتر و بیشتر با خطوط و ذرات شروع به کار کردیم. ایجاد پروژه و طرح و بعضی ارائه ها و پلان ها و تمام چیزهایی که شما باید برای بعضی چیزها مانند ونیز بینل Venice Biennale انجام دهید ، به عنوان یک لابراتوار ، برای رفتن به گام بعدی به کار برده شد.
- پس این بود چیزی که طراحی PS1 براساس آن بنیان شده است؟ بله ، کاری که ما برای PS1 انجام دادیم متعلق به یک خانواده بود که با سالن کنسرت آغاز شد. بسیار مختصرتر شد و مقیاس آن کوچکتر شد.اما، مشابه پوسان ، آن با یک منطق عمل می کند که با یک سلول منفرد که براساس یک برنامه تکثیر می کند، شروع می شود. برنامه نویسی سلولها شروع می کند به حرکتی بسیار شبیه موجودات زنده که در ارتباط با یکدیگر هستند، بنابراین شما یک کلیت را ایجاد می کنید که بخشهایی از آن مدولار نیست. بلکه، آن تغییرات افزایشی از یک واحد منفرد است. بخش دیگر پروژه زمینه بود، پروژه در مکانی مانند نیویورک در تابستان شروع می شود ، و تمام چیزهای دیگر.
- کدام چیزهای دیگر؟ خوب ، این پروژه وضعیتی متقاطع بین کارتون ها و تصاویر متحرک غیر حرفه ای داشته است. این پروژه برای بازگرداندن تصور نمایشی تلاش می کند ، و راههای ایجاد مقیاس های مختلف را پیدا می کند و در راههای مختلف مشغول می شود. رشد آگاهانه از موضوع تصاویر متحرک وجود دارد که بوسیله ی تولید فنی پی در پی شده است که بصورت عجیب و مهیب ، با یک نوع نگرش کودکانه، و میل به بازیگوشی کشف شده است.
- آیا ما می توانیم بپنداریم که احساس طراحی زیباست؟ من نمیدانم. من فکر می کنم که کار ما جستجویی برای تعریف جدیدی از زیبایی بود. فکر نمی کنم که بیشتر از این باشد.من فکر می کنم که این یک اکتشاف کلی مسئله ی " احساسات" است و من فکر می کنم که احساسات مطمئنا با حالت زیبایی عمل می کند. بعضی می توانند دلیل بیاورند که تناقضات در بعضی احساس ها ، یک حالت زیباست، اما برای من ، در این زمان پروژه چیزهای بیشتری برای انجام دارد که در آن چیزهای عجیب و مهیب، که کمی ناشناخته اند ، باید مدون و شناخته شده ، شوند. در طول زمان، هر بیان هنری در ابتدا نمی تواند در تصادم سنتی زیبایی شناسی رده بندی شود. نه من فکر نمی کنم این پروژه در مفهومی سنتی از زیبایی ،زیبا است. من فکر می کنم که این بیشتر مربوط به مسائل بلند پایه است. این یک موضوع متفاوت است، و من فکر می کنم آنچه که کیپینز Kipnis Jeff سعی می کرد که در این تغییر شکل میان عملکرد باکن Bacon و کونز Koons معرفی کند، این است.
- صحبت از کیپینز شد، او همیشه می گوید کار شما مقداری تانگو Tango دارد . در حالیکه شما اولین معمار لاتین برنده ی ps1 هستی... .؟ خوب، شاید اگر که ما سهم نژادی را درباره ی بقیه برندگان دنبال کنیم اینجا بیشترین نژاد لاتین است.... اما ، نه ، به طور جدی، من گفتگویی با جف داشتم در مورد تانگو و "سینکوپا" syncopa که یک نوع از استدلال نظری هست که به ماریسو فابیان Fabian Marcaccio نقاش که با تانگو کار کرده و رابطه ی آن با نقاشی هایش توجه دارد. کیپینز استدلال کرد که کار من یک نوع از جنبشی پویا را داراست - که توپولوژی ترکیب شده با تانگو هست. من فکر می کنم که در این مورد، خوب است بگوییم که کار یک نوع از وضعیت خیالی غمگینی دارد . این چیزی است که من فکر می کنم کار من همیشه دارد.
- آیا با تکیه بر سنت ساخته شده است؟ در پایان، آنچه که همیشه انجام می دهید، مطمئنا به سنت تعلق دارد. اما چیزی که من در مورد این پروژه می خواستم این است که من فکر می کنم یک ترکیب خوب است، از بسیاری اسباب بصری که مورد علاقه ی من است، و مردم را که در زندگی حرفه ای من مهم بوده اند، تحت نفوذ قرار می دهد. بسیار کودکانه، رفتار بازیگوشانه از انریک میلارس Enric Miralles آمده است و سپس شما بسیاری قواعدی برای فرمان دارید و سازماندهی که بیشتر با ایزنمن Eisenman قابل انجام است. مطمئنا ، من این همه تکنیک و کار رویاپردازانه دیجیتالی را که دارم ، بیشترین تاثیر را از گرگ لین Greg Lynn گرفته ، نه تنها برای من بلکه برای همه ی نسل من. و در اینجا مسئله ی کلی از "احساسات" هست که موضوع اصلی کاوش های من شده است که از جف کیپینز آمده ، کسی که تاثیر بزرگی در زندگی من داشته است. و من فکر می کنم این موحش و بی تناسبیکه از گفتگو با اریک اوون ماوس Eric Owen Moss می آید. اما چیزی که من گفته بودم ، من فکر می کنم که شما چه کسی هستید، و کار شما در ارتباط با سیر تکاملی شما شروع می شود. حتی اگر من از تکنیک ها و روشها ی بسیار دقیق و بسیار ریاضیاتی و الگوریتمی استفاده کنم، من هرگز برهان علمی مهمی را نساختم. من فکر می کنم که کار من در مفهوم کلی این روند تباه است.
- ترسیمات شما تعدادی ترسیمات میلارس را به یاد من می آورد ، هرچند که او هرگز به کامپیوترها تکیه نکرد. ؟بله.
- اما آیا شما بر ترسیمات خودتان به عنوان راهی برای نشان دادن اینکه چگونه پروژه باید ساخته شود ،تکیه کردید ؟ تکنیکهای ترسیمی او چگونه بر کار شما تاثیر گذاشت؟ مطمئنا مقداری تاثیرات از انریک وجود دارد؛ زیرا او توانایی فکر کردن درباره ی پروژه بدون رجحان از ارائه ی نقشه های ساختمانی را داشت. علاوه بر این، افرادی مانند پیتر Peter هیچوقت تمایزی بین ترسیمات طراحی و ساختمان قائل نشدند ،زیرا آنها بخشی از همان فرایند هستند.
- تکنیکهای جدید چطور هستند؟ یکی از چیزهایی که من بیشتر درمورد تکنیکهای جدید مجذوب آن شدم ،فرصتی برای فشرده سازی و زمان اضمحلال هست، که اجازه می دهد چیزها از طریق برنامه نویس رخ دهد. این یک پتانسیل داشته که با همه ی اشکال اطلاعاتی جاسازی شده است. در حال حاضر، تغییر نیز در آن وجود داشته است. وقتی که من به کارم از 10 سال پیش تا حالا نگاه می کنم ، قبل از رایانه ها ، ما همه چیز را در پلان ، مدلها و غیره انجام می دهیم ، که هندسه ای سه بعدی از پلان تولید می کند. مقاطع هیچوقت در گذشته مورد علاقه من نبوده است. در حقیقت هنوز هم مورد علاقه ی من نیست. در این جهت، 180 درجه تغییر در طول نقشه وجود دارد ، زیرا طرح ها به یک محصول جانبی از دستکاری فرم تبدیل شده اند.
- و تصور ترسیمات؟ من در حال حاضر فکر می کنم که استدلال مکان شناسی وشکل آن اول می آید و ترسیمات هم محصولات جانبی هستند. این به نوبه ی خود شروع می کند به راه اندازی قوانین اما آنها بعد می آید. یک سری کامل از تحولات وجود دارد درباره ی اینکه پلان ها و برشها امروزه چه معنایی دارند ، که تنها بخشی از یک عملیات بسیار بزرگتر هستند.
- دفتر کار شما در حال حاضر تلاش می کند برای درک اینکه چطور سایه بان ها ساخته خواهد شد و از مدل سه بعدی به ترسیم کار دو بعدی تبدیل خواهد شد .آیا تکنیکی خاص برای رسم کردن این داده های ساختمان وجود دارد ؟ در واقع آنچه را که ما انجام می دهیم یک سوال بسیار ساده را در خواست می کنیم، که هست: "چطور هندسه ی سه بعدی ما را به چیزهایی که می تواند به عنوان یک عنصر دو بعدی درک شود و می تواند خمیده شود و غیره ، تبدیل می کنید " . بنابراین آنچه که ما انجام می دهیم طرح ریزی و برنامه نویسی بسیار تکنیکی مرسوم از طرح ریزی های دیجیتال است. این چیزی است که ما هربار بیان می کنیم، که چاپ شده و به ما اجازه می دهد تا بتوانیم ساختار را خمیده کنیم. آنچه که من برای آن انتظار دارم، این است که تمام این ساختارها مشخصات سه بعدی را خواهند داشت که از سه بعدی ها پدیدار می شود. حرکت انتقالی هیچ ربطی با امکان ساخت سه بعدی ندارد ، اما بیشتر با درک کردن هندسه ی سه بعدی که تولید می شود، ربط دارد. در این مورد، ساختار سایه بان ها.
- بیان کنید؟ ضمنا، من نمی خواهم این بطور پیچیده و بسیار مصنوعی به گوش برسد زیرا این فقط یک پاویون است! این گوگنهایم بیلبائو نیست. منظورم این است که من نمی خواهم با این پروژه مانند یک سرمایه ای زیاد و یا هر چیزی برخورد کنم. ما تنها تلاش می کنیم برای تفریح کردن و لذت بردن از گردش و کاملا غیر مسئولانه و کودکانه و اینکه ببینیم که چه می خواهیم بدست بیاوریم. و من فکر میکنم که ما در جنبه های خاص موفق خواهیم شد و به طور متفاوت به طرز ناراحت کننده ای شکست خواهیم خورد.
- واقعا؟ نه ، با این حال، پروژه ها از نا امیدی ناشی از عدم توانایی برای تبدیل شدن به کارگردانی فیلم می آیند. در عوض، من سعی می کنم که با معماری ام ، سینمایی رفتار کنم. تمام پروژه ها کاوش کننده ی حرکت و انیمیشن هستند ، به منظورایجاد یک پروژه تقریبا مانند یک فیلم کوچک که می تواند جدا و دوباره ترکیب شود. فقط به عنوان یک فیلم ساخته شده است ، بنابراین آن هرگز فرایند خطی نیست. و همیشه در پایان برای ترتیبات متعدد ویرایش شده است.
- آیا شما یک تصمیم آگاهانه برای قرار دادن ارائه ی تان و ایده هایتان به روی یک زمینه ی سیاه اتخاذ کردید ؟ بله. این یک نوع داستان علمی تخیلی است که وجود دارد، یک حس غیر واقعی. این یک تصمیم بسیار آگاهانه است، حتی اگر همه در داخل این حوزه کار کنند، به نظر می رسد که حرکت به سوی زمینه های سفید وجود دارد، اما ما برای حفظ پایداری و حفظ ارائه ها با زمینه ی سیاه پیش می رویم.
-آیا در پس زمینه ی سیاه و تاکید های قرمز ، چیزی برای انجام در مدتی که در کلمبیا بودید ، دارد؟ در ابتدا کمی بصورت پیش فرض بود، و سپس شما تحولات را حفظ می کنید تا زمانی که شما به گونه ای به ایجاد شیوه ی مخصوص خودتان شروع کنید ، بنابراین برای من انجام به جنبه ی واقعیت همزمان هست که من در ایجاد کارم ،به آن علاقه مند هستم.
- شما رنگ آبی را دوست ندارید؟ با این حال شما یک لپ تاپ آلینوار دارید که به رنگ آبی پدیدار می شود؟ اوه مرد، من نمی خواهم در مورد آن صحبت کنم. آنها مشکی اش را نداشتن، بنابراین وقتی من میخواستم که آبی اش رو بر گردانم ، -وقتی من درخواست دادم- آنها گفتند که بیشتر از یک ماه طول خواهد کشید که برای من مشکی اش را بفرستن، بنابراین من انتخاب کردم که آبی اش را بگیرم به خاطر اینکه ما نیاز به سیستم داشتیم. پس این شد که شد.
- اما از نو، موضوع رنگ آبی چیست؟ این همچون موضوعی بیطرفانه است. این هیچ حکم و تعصبی نیست. هنگامیکه نمی دانید که چه باید بکنید، آبی را انتخاب می کنید.
- من شنیده ام یک کلیپ های صوتی خوب را از ضبط شده های معمارانه از مصاحبه ای که با شما در دو سال پیش انجام شده.؟ اوه، بسیار قدیمی است. - و در آن ،مصاحبه کننده از شما ،از جایی که شما فکر می کنید که در 5 سال آینده باشید، سوال کرد. یکی از چیزهایی که شما گفتید این بود که شما امیدوار بودید که نخواهید که درباره ی اعتقادات فلسفی عمیقتان درباره ی آنچه معماری باید باشد، مذاکره کنید ؟ همینطوره؟ نه. نه! من فکر میکنم در این مقوله ، ما به خوبی کار کردیم..... بله، در این مقوله ما بخوبی کار کردیم. من فکر می کنم تاکنون ،بسیار خوب بوده است. آمریکا از این لحاظ خوب است که به شما اجازه ی تدریس می دهد.
- آمریکا؟ آمریکا در مقایسه با کجا؟ در مقایسه با اروپا یا آمریکای لاتین، دانشگاه های اینجا از تحقیقاتتان ،پژوهش هایتان، و کار کردنتان با دانشجویان حمایت می کنند. اما همچنین، به شما آزادی بیشتری می دهد زیرا به شما می پردازد و بنابراین شما لازم نیست کار خود را متضمن شوید. در پایان شما مجبور به توافق هستید، اما من فکر می کنم موضوعی است که شما تصمیم به توافق می گیرید. توافقی که من انجام می دهم در حال حرکت از دنیای دیجیتال به دنیای واقعی هست. در آن، یک تبدیل وجود دارد که به رخ دادن نیاز دارد ، اما این توافق باید بر اساس مقررات خود رخ دهد. در این بخش، باید اذعان کنم من هنوز هم خیلی خوشحال و مفتخرم از عملی که انجام دادم. در هر صورت، ما مشتریان زیادی نداریم که تلاش کردند که ما را خراب کنند، بنابراین من نمی دانم که چطور اصول اخلاقی ام را سخت کنم. هیچکس به من پیشنهاد پروژه ی 60 میلیون دلاری نداده است،بنابر این واقعیت این است: من هرگز عمیقا امتحان نکردم که ارزشهای اخلاقی من چقدر محکم است.
- شما همچنین در آن مصاحبه گفتید که شما امیدوار هستید که با تکنولوژی های جدید ساخت در گیر شوید در حالیکه امکانات جدید تولید کار منحصر بفردی را پیدا می کند. آیا پروژه ی ps1 مانند چالش حقیقی برای این مرحله از زندگی حرفه ای شما به نظر می رسد؟ همینطور است. اما با توجه به چارچوب زمانی ، آن شما را مجبور به بداهه ساختن می کند. اجازه دهید که اینگونه بیان کنم. من همیشه متنفر بودم وقتی معماران از اصول کار خود در محدود یت بودجه دفاع می کنند. همه قوانین ps1 را می دانند: این قوانین یک برنامه و یک بودجه ی محدود را محکم کرده و من نمی خواهم بیش از این در این مورد بحث کنم. همواره ، ما برای بکار بردن بیشترین خلاقیتی که می توانیم، تلاش می کنیم. با این وجود، ما می خواهیم بسیاری روش های مرسوم را استفاده کنیم. من همیشه دوست دارم بخشی از مشکلات را که در آن مذاکره بین تکنولوژی قرن 19 و تکنولوژی قرن 21 هست. من فکر می کنم که ما هنوز هم در دام آن هستیم، زیرا من اعتقاد ندارم که نظم و انضباط ساخته شده یک نقل و انتقال کلی است. این پروژه 100 % تکنیک های جدید نخواهد داشت، مرسومشان هم 100 درصد نیست بنابراین نوعی از پل وجود دارد.
- این یک پروژه ی دیجیتالی است؟ بله، قطعا و مطمئنا
-این یک تولید دیجیتالی است؟ این برخی تولیدات دیجیتالی خواهد داشت ، اما همچنین بسیاری تولیدات متشابه را دربر خواهد داشت . این یک پروژه ی دیجیتالی در این روش است که تصور شده است، در این روش که فکر درباره ی نقطه نظر مفهومی بود ، و در این راه ما درباره ی مسئله ی هندسه و فرم فکر می کنیم. این همچنین دیجیتال از لحاظ فرم در رابطه با توپولوژی هست. در اینجا من فکر می کنم که فناوری های دیجیتال به شما دقت بیشتری می دهد. آن اجازه دقیق تر شدن در رابطه با آن مفهوم را می دهد. ما شاهد یک تغییر نسل در آن معنا هستیم. من فکر می کنم مردم نسل گذشته تر فناوری های دیجیتال را به عنوان آنچه که می تواند برای من انجام دهد، می بینند . مردم نسل من درباره ی فناوری دیجیتال، شبیه این فکر می کنند که " خوب، من چکار می توانم برای تو بکنم"؟ انتقال قدرت کمی متفاوت است.
شما واقعا در دو شهر مختلف کار می کنید، تدریس در لوس آنجلس در- SCI-Arc در تمام طول سال، و در نیویورک در دانشگاه کلمبیا در بهار . شاید شما کمی غیر معمول هستید چون شما واقعا برای تمام برنامه ی زمانی روز در استودیو هستید. بله، من هنوز در رده دیوا Diva نیستم .در موقعیتی که من یک ستاره ی مطلق هستم و برای استودیو سر موقع حاضر نمی شوم.
آیا این خسته کننده است یا پر انرژی؟ نه. این از هر جنبه ای پر انرژی است. اما شگفت زده می شوید وقتی که شما به سفرهایتان به عنوان لحظه ای استراحت می نگرید و شما می فهمید چیزهایی غیر منصفانه با زندگی شما وجود دارد. از طرف دیگر ، من نمی خواهم کلیشه شوم مانند همه، که درباره ی سفرهای زیاد شکایت می کنند. من این را دوست دارم. اجازه بدهید که من اینگونه بیان کنم: SCI-Arc و لوس آنجلس همسر من هستند و نیویورک و دانشگاه کلمبیا معشوقه ی من هستند. SCI-Arc خانه ی من شده است و مکانی است که به من فرصتها را ارائه می کند و مردم درک می کنند و به همین ترتیب ادامه پیدا می کند. کلمبیا جایی است که من از بازدید کردن و استاد میهمان بودن ، لذت می برم. نقش من در نیویورک دوره ای است. لابراتواری که در آن من تمام این مواد را در لوس آنجلس، در SCI-Arc ایجاد کردم. در واقع همسر من بسیار خوشحال به نظر می رسد که من خارج از خانه هستم و نیازی نیست که هر روز هفته من را تحمل نماید. مانند کار کردن برای همه به نظر می رسد.
-ما شنیدیم که دانشجویان بسیار قدردان استودیوی شما هستند بخاطر اینکه همچنین شما می دانید چطور ابزار یکنواخت را که همیشه در استودیو استفاده می شود را استفاده کنید و بکار برید. آیا شما از دانشجویانتان هم یاد می گیرید؟ اوه بله. منظورم این است که این اصل کلی آموزش است. استودیو و سمینارهای من همیشه پیرامون کاوش چیزهایی که من نمی دانم، متمرکز شده است . من هیچوقت استودیو ام را بر روی چیزهایی که من در گذشته انجام دادم، مبنا قرار نمی دهم. برای من تدریس اولین راه درلابراتوار شده است جایی که ما ایده هایمان را از جایی که شروع می شود، کشف می کنیم. Ps1 فوق العاده با کاری که ما با دانشجویان در طول سالها انجام داده ایم، تاثیر گذاشته است. مفهوم کلی برنامه نویسی، قانون نویسی ،اجزای محصول فرعی تمام اکتشافاتی است که ما در استودیو انجام می دهیم. باز هم، به نظر می آید که همچون کلیشه باشد، اما من فکر می کنم آنچه که آمریکا را منحصر بفردترین ساخته،امکانات دانشگاهی اش است. این نوعی از وضعیت است که شما در SCI-Arc می یابید که به یک لابراتوار واقعی تبدیل می شود که شما می توانید در آن تحقیق کنید. و همچنین، من برای ایجاد تصور سرگرمی تلاش می کنم. معماری باید سرگرم کننده باشد. من دوست دارم به همراه دانشجویانم لذت ببرم و دانشجویانم هم همراه با من لذت برند. بازی کردن همانند بچه ها که بسیار جدی بازی می کنند، این کانسپتی است که من همیشه به دنبالش هستم. استودیوی من از لحاظ ریتم بسیار بی رحمانه است ، اما در همان زمان، ما باید سعی کنیم که مهیج و پریشان نباشیم. معماری مهم است اما ما که نمیخواهیم سرطان را درمان نماییم. این فقط یک نوع بازی است.
-آیا شما تا به حال به بررسی آرچینکت پرداخته اید؟ نه ، من آنرا دوست دارم وقتی که آن بدون اجازه منتشر می کند، مخفی می شود، شکایت می کند. راستش را بخواهید، من دوستش دارم زیرا بی نام است و همه یکدیگر را بصورت مهمل در می آورند. من چندین بار در معماری مهمل شدم. من حمایت کننده های زیادی هم دارم.
- آیا شما یک نام نمایشی دارید؟ نه ، من نام نمایشی ندارم. من هیچوقت واردش نشدم. من هنوز خبرها را چک می کنم اما به بحث ها نمی پردازم. من فکر میکنم این چیزی هست که شما در یک لحظه ی خاص در زندگیتان انجام می دهید و پس از آن اجازه می دهید که راهی شود. هنگامی که شما شروع به شناخته تر شدن می کنید، و شما شروع می کنید برای بحث کردن، من این را بدون خودخواهی می گویم! بهترین کار برای انجام، توجه نکردن به این است که مردم درباره ی شما چه فکر می کنند، و تمرکز بر آنچه که می خواهید انجام دهید. بنابراین من سعی می کنم که بیشتر آنچه که مردم درباره ی کار من می گویند را به نظر نیاورم. برخی ،مردم دوست دارند، تعدادی هم متنفرند، و این خوب است. در واقع، من از آرچینکت بیشتر وقتی لذت می برم که بیشتر شایعات است و امروزه جدی تر شده است. من گمان می کنم همه در حال رشد هستند.
-هرنان، بسیار از شما سپاسگزارم و بار دیگر بهت تبریک می گم .؟ ممنونم.