اگر شما با معماری یاهووا وانگ آشنا هستید, پس باید بی درنگ پل پنجم آمستردام را تشخیص دهید. سازه ی پیچیده این پل, اثر را به یکی از مهم ترین کارهای وانگ تبدیل کرده است. ایده ی پل با در نظر گرفتن کارکردیت و تندیس وارگی آن جسمیت یافته است. در نتیجه هر وجهی از پل نقش مهمی در زیباشناسی منحصر به فرد سازه های فلزی مارپیچ بازی می کند.
بر روی این پل دو مسیر مستقل به منظور استفاده ی دوچرخه سوارها وعابران پیاده در نظر گرفته شده است. این دو مسیر به صورت موازی امتداد یافته و در مرکز پل به هم برخورد کردند. و به عنوان قطب کارکردی پل عمل می کنند. بخش مرکزی این پل با یک فضای مسقف طراحی شده است, عابران می توانند در این قسمت توقف کنند و از چشم اندازی که این پل پدید آورده, لذت ببرند.
این پل از جت جنگنده ی F117 که ویژگی شاخص آن ایجاد رابطه بین اجرا و زیبا شناسی می باشد, الهام گرفته است. که در این جت به صورت چشمگیری برای جلوگیری از مسیر یابی به واسطه ی رادار ظهور یافته است. این رویکرد الهام بخش پل شده و در پی بسط رابطه ای مشابه بین عملکرد ساختاری و زیبا شناسی از طریق ساختار مارپیچی بی بدیل آن نمود یافته است. معماری دهانه ی این پل در طول رودخانه با ساخت چندین لایه از سطوح مارپیچ به هم بافته شده اند.