اکنون زمان بهار است و هوا با توجه به برف سنگین و کولاکی که در طول آخر هفته انگلستان را پوشانده, قطعاً خوب نیست. اجازه بفرمایید این هفته نگاهی به اثری از جکسون پولاک با عنوان " فصل تابستان: شماره ی 9 اِی " که شاید مجالی باشد تا به هوایی تابستانی امیدوار باشیم, بیندازیم. "فصل تابستان: شماره 9 اِی" اثری چشم نواز از جکسون پولاک که در سال 1948 بعد از بازگشت او از نیویورک در سال 1945 زمانی که چند بهار برای زندگی به لانگ آیلند رفته بود, می باشد.
استودیو او سابقاً یک طویله ی بدون امکانات گرمایشی یا روشنایی بوده است؛ درست مانند استودید پیتر زمتر. می توانید هوای اِست همپتون را در این اثر احساس کنید. ترکیبی بی پروا از خنکی و نمک دمیده ازاقیانوس اطلس که می تواند مستقیماً بر چکیدن و ریختن رنگ روغن در نقاشی لعاب کاری شده و تجاری بر روی بوم تأثیر بگذارد. هدف پولاک در این اثر به واقع بروز ناخودآگاه خود می باشد, که نهایتاً به فرایندی رادیکال منجر می شود. در ریتم فصل تابستان این باور پولاک که هنرمند مدرن با کار خود دنیای درونش را بیان می کند, یا به عبارتی او به واسطه ی اثرش انرژی, حرکت و دیگر نیروهای درونی خود را بازتاب می دهد؛ نمود یافته است.
مفسران متعددی بر این باورند که یک حاشیه ی تزئینی از فیگورها زیر بافتی انتزاعی از رنگ در این اثر نهفته است. پولاک از رنگ ها به گونه ای دیگر استفاده کرده, چنانچه یک قلم مو یا یک چوب که تا دسته اش پر از رنگ شده را بر روی بوم پخش کرده یا درآن شیار ایجاد می کند. بوم به مثابه میدانگاه کنش لایه هایی از خطهای ساخته شده و نقشه ای از رنگ ها را با حرکت های رقص مانند ادغام کرده است. نواره هایی از رنگ های سیاه که در پس زمینه ای سفید همچون دوک نخ ریسی بر سراسر بوم پخش شده , با رگه های خاکستری – آبی آمیخته اند و با رنگ زرد روشن احاطه شده اند. و در آخر با رنگ قرمز زنگ زده تکه دوزی شده است.
منتقد هارولد روزنبرگ استدلال می کند که نسل هنرمندان معاصر پولاک از بوم تعریفی نو و متفاوت ارائه دادند: بوم در جایگاه عرصه ای برای عمل, آنچه را که می خواهند بر روی آن وانمود کنند یک تصویر نیست بلکه یک رویداد است.