تخریب قریب الوقوع آخرین پارک عمومی در استانبول آخرین مجموعه از نارضایتی یا ناامیدی بود, که صبر و اعتماد را از بین برد. زمانی که یک تظاهرات مسالمت آمیز در حفظ پارک گزی در میدان تقسیم به دخالت خشونت آمیز پلیس منجر شد, این وضعیت به سرعت در قامت اعتراضی سراسری در مخالفت با افزایش اقتدار حکومت ترکیه شدت یافت. در این لحظه در سرتا سر کشور هزاران نفر نه تنها برای پارگ گزی تقسیم بلکه برای حق به شکل مکانی که آنها خانه می نامیدند, قیام کردند.
در مجاورت یکی از مهم ترین میادین استانبول- میدان تقسیم, پارک گزی قرار گرفته و ساکنان آن با شهروندان پارک مرکزی نیویورک و هاید پارک لندن مقایسه شده بودند. برای یک شهر با فضای عمومی بسیار کم جای شگفتی نیست؛ که برنامه های دولت ترکیه در تبدیل پارک به یک مرکز خرید با خشم مواجه شدند. آنچه به عنوان یک تلاش کوچک توسط گروههای فعال آغاز شد, و در قامت همبستگی میدان تقسیم در حفظ درختان پارک در یک اعتراض در سطح شهرستان و سپس در سراسر کشور به جوش آمد, پلیس ترکیه از گاز اشک آور و آب برای جلوگیری از معترضان استفاده کرد. پارک گزی و میدان تقسیم همراه با دیگر بخش های استانبول, آنکارا و ازمیر و دیگر جاها به یک میدان جنگ بین شهروندان و پلیس با بیش از 1700 نفر بازداشتی و صدها نفر زخمی تبدیل شد.
این موضوع اهمیت دارد, که توجه داشته باشید تغییر پارک گزی تنها پروژه ی عمومی دولت ترکیه نیست, تصمیم به توسعه بدون در نظر گرفتن نیازهای ساکنین و یا به حساب آوردن خواسته ی آنها بی شمار است؛ یک پل جدید در طول بسفر یکی دیگر از این پروژه ها می باشد. فرایندهای نوسازی که جانشین سکونت گاههای بی شمار استانبول شد, و ساخت دیگر مراکز خرید که در شهر و کل ترکیه و یا حاشیه قرار می گیرد.
ساکنین ادعا می کند که علاوه بر به خطر انداختن حکومت در متحد سازی و لذت بردن ازفضای عمومی و جلوگیری از تجاوز به آزادی بیان و توانایی برای سرهم بندی قانون در بخشی از شهر محق هستند. در مصاحبه ی تلویزیونی یکشنبه شب نخست وزیر رجب طیب اردوغان اعلام کرد: که کسانی که در تظاهرات شرکت کردند را اخراج می کند, و آنها را چند غارتگر نامید, او سایت های رسانه های اجتماعی مانند توییتر را که آشکارکننده ی صدای صدها شهروند ترکی که توسط دولت نادیده گرفته شدند می باشد را نسخه ی افراطی دروغ گویی اعلام کرد.
تاریخ به ما نشان داده که فضای عمومی به ذات به آزادی بیان مرتبط می باشد, و این مشخصاً اولین بار در حافظه ی جمعی نیست, که یک ملت از فضا به عنوان سلاح مخالفت و عرصه ی منازعه با قدرت استفاده کرده است. و این غریزی ترین واکنش در انقلاب هایی است, که ما احساس می کنیم در آن نادیده انگاشته شدیم. زمانی که ما در قامت یک انسان واقعی خواستار این هستیم که ایده هایمان به گوش دیگران برسد, به نوبه ی خود فضایی مشترکی مانند خیابان ها, میدانها را می گشاییم. زمانی که کسانی که در قدرت هستند به آنچه که ما می گوییم علاقه ای ندارند, فضای عمومی دیگر اولیت آنها نیست(نمونه آن پارک گوزی) و این حتی ممکن است, به یک میدان جنگ بین حامیان این وضعیت و کسانی که فکر می کنند حقوقشان نقض شده است تغییر کند. زوکوتی پارک در نیویورک سایتی که جنبش اشغال وال استریت در آن شکل یافت, نمونه ی چشمگیری از یک فضای عمومی است, که توسط شهروندان در جلب توجه کسانی که در قدرت هستند, و بیان نگرانی های آنها درباره ی آینده ی آمریکا در یک مسیر پرشور استفاده شد. اشغال میدان تحریر در انقلاب 2011 مصر همچنین یک بخش جدایی ناپذیر فوق العاده برای گرفتن کشور از رئیس جمهور سابق مبارک و نمایش آنچه که یک گروه مشخص از مردم می توانند انجام دهند. هرجایی در دنیا فضای عمومی می تواند در تجسم باورهای کسانی که با حضور خود آن را اشغال کردند, آغاز شود.
گرچه مالکیت و رفتار فضای عمومی می تواند به همان اندازه پیچیده باشد, و به لحاظ سیاسی برای کسانی که آنجا ساکن بودند, به یک پیغام تبدیل شود. براساس نظر جین جیکوب موفقیت یک شهر سلامت فضای عمومی آن است, چه چیزی را می توان به مثابه یک فضای سالم تعریف کرد؟ وچه کسانی باید برای سرنوشت فضاهایی مانند کوزی پارک استانبول تصمیم بگیرند؟ آیا حکومت ترکیه برای اجرای آنچه که معتقد می باشد, بهترین انتخاب برای آینده ی شهراست محق می باشند؛ و یا مردم و شرکت کنندگان فعال در کنترل شهر و توسعه ی یک چشم انداز شهری که مناسب نیازهای توده است?