برخی از مسائل فلسفه قرن هاست ذهن فیلسوفان و علاقه مندان فلسفه را به خود مشغول داشته اند و گرچه درباره ی آن ها بحث های بسیار درگرفته و حتی کتاب های فراوان نوشته شده، هنوز مسائلی حل شده و فیصله یافته محسوب نمی شوند.
در این کتاب 101 مسئله فلسفی از این گونه مسائل، با زبانی ساده و در قالبی داستان گونه مطرح شده اند. «صد و یک؟!»خواننده ممکن است با تعجب بگوید « فکر نمی کردم این قدر مسئله فلسفی وجود داشته باشد!» آخر، برتراند راسل در اثر برجسته اش "مسائل فلسفه (1912 و 1980 )" ظاهراً فقط از ده دوازده مسئله آگاه بود که اغلب این مسائل هم در مورد گونه های معرفت بوده اند.
در خلال صفحات ،تمام مسائل مطرح فلسفه ، حتی بعضی که مطرح نیستند، آورده شده است. بحث ها خلاصه، اما در جای خود روشنگراند و در آنها از شیوه ی (با محبوبیت رو به تزاید) «داستان روایی» استفاده شده است ـ که تنها برای شاداب کردن بحث نیست. اصطلاحات تخصصی که بسیار محبوب دانشگاهیان است کنار گذاشته شده اما هیچ کدام از مسائل و ایده ها چنین نشده اند.
اما پیش از اینکه ما خود برای حل این مسائل بکوشیم ، از راسل (کتاب مسائل فلسفه ص 194 ) قطعه ای درباره مسائل فلسفی بطور عام نقل کنیم: فلسفه با اینکه قادر نیست با یقین و قطعیت به شکوک و تردیداتی که خود مطرح ساخته است پاسخ بدهد لیکن طرق ممکنه ی متعدده ای را القاء می نماید که فکر ما را توسعه داده و آن را از قید و سلطه ی عادت جباره رهایی می بخشد. پس هر چند حس یقین و قطعیت ما را درباره ی حقایق امور کاهش می دهد اما بر علم به شقوق ممکنه ی ماهیات آنها می افزاید و آن جزمیت قرین به کبر و نخوت را که مخصوص کسانی است که هرگز به قلمرو شک آزادگر قدم ننهاده اند زایل می سازد و حس اعجاز و دهشت ما را به وسیله ی ارائه ی جنبه ی نا مأنوس اشیاء و امور مأنوس زنده و باقی نگه می دارد.
چگونه از این کتاب استفاده کنیم : اگرچه کتاب صد و یک مسئله فلسفی زمین گذاشتنی نیست اما در مقابل وسوسه ی خواندن سرتاسری ان به گونه ی یک جنون غریب فلسفی مقاومت می کند.به ویژه از خطر خواندن چندین مسئله با هم اگاه باشید. مسائل را با فراغ خاطر، یک به یک یا حداکثر دسته دسته بخوانید. پس نباید در جستجوی «پاسخ ها » سریعاً به خواندن ان ها پرداخت .
در هر مورد، درنگ برای تفکر، بحث پایانی مربوط به هر مسئله را جذاب تر خواهد کرد و خود مسائل نیز چنین خواهند شد. همانطور که در بیان راسل دیدیم، پاسخ ها کمتر از پرسش ها اهمیت دارند. هرگز سعی نکنید مسائل را به شکل منطقی و «نمادین » در آورید. سر انجام از مسائل برای گیج کردن دانش آموزان، بچه ها و سگ تان استفاده ی نابجا نکنید.
بهترین طریق استفاده خواندن آن همچون گشت و گذاری فلسفی است، که در آن با بسیاری چیزها برای دیدن، توجه، اما هنوز نه تحقیق کامل مواجه می شویم ، که هرچه کمتر باید بر آن ها متوقف شد. با این رویکرد، مانند بهترین سفرها، به محض اتمام آن در می یابید که چندان زیادتر از هنگامی که اغاز کرده اید، نمی دانید. در واقع ممکن است به نسبت کمتر بدانید اما در پایان، چیز های جدید ی خواهید دانست که نمی دانید.