به نظر می رسد هر آنچه که مدرسه ی معماری بارتلت UCL انجام می دهد, کشیدن دانش آموزان به سوی محدودیت های خارق العاده است. سارا شفیعی با پروزه ی " تئاتر جادوگران" با طرحی غنی و بسیار وهمی پروژه اش مفاهیم توهم که توسط جادوگران تولید شده, را به بازی گرفته, و توهمات واقعی را با نکات برتری به تصویر کشیده است. این پروژه در پی نمایش چگونگی تبدیل سحر و توهم به بخش ذاتی طراحی و چشمگیر کردن تعامل کاربران با ساختمان است.
طرح پیشنهادی با بررسی چگونگی شعبده بازی " فیل مرده ی " هری هودینی در مخروطی از نور و چشم انداز آلبرشت دورر فن نمایش, نورشناسی و توهم را ادغام می کند. بنای حاصل شده تئاتری برای جادوگران است که در باغ ملی گیاه شناسی رم واقع شد. این ساختمان در بخش بالای سایت با چشم اندازهای خوش منظر و مشرف بر سایت قرار گرفته است. سازه ی ساختمان در تزئینات مازاد باروک ریشه دارد. برش لیزر شکل دهی دقیق بر نمای بدنه را تولید کرده, و فیلتر شدن نور از طریق پوسته را ممکن ساخته است. و نهایتاً یک تئاتر درخشان در تپه را برای اغوای بازدیدکنندگان با فضای داخلی پدید آورده است.
فراریختی می تواند به وضوح در استفاده ی ساختار چشم انداز در خلق یک ترفند دیده شود. بینندگان با چیزهایی بی مفهومی زمانی که به شکل معمولی دیده می شوند, مواجه خواهند شد. بنابراین آنها باید نقاط دید غیر متعارف را به منظور حل حقه دنبال کنند. از این رو فرا ریختی به یک راز بدل می شود, که در آن تصاویری که به یک کنش جادویی بدل شده اند, را جستجو و کشف می کند. به منظور حل یک تصویر آنامورفیک, رابطه ی سوژه با ابژه ی بصری بسیار متغییر است. همانطور که دن کولین در "آنامورفسیس و نظاره گر مرکزگریز" برای مخاطبین در مشاهده ی تصاویر آنامورفیک پیشنهاد می کند: آنها باید به یک نظاره گر خارج از مرکز بدل شوند. نظاره گری که به قربانی کردن یک دیدگاه محوری برای امکان درک وهم تمایل دارد.
از یک نقطه نظر سنتی, تندیس و معماری به طور ضمنی میل نظاره گر را در پیوند با نمایه های معمولی یک ابژه در توالی بی عیب و همخوان تأیید می کند. در اینجا تعدادی اثر موجود است که از این الگو دور شده اند. کلوناد برومینی در پلازو اسپادا رم و تئاتر المپیک پالادیو در ویچنزا معکوس آنچه که قاعده است را ارائه می دهد, و در قامت معماری در سازماندهی سلسله مراتب نمایش در خدمت یک دیدگاه خاص پافشاری می کند. این فرم طراحی اجازه می دهد بینندگان به بخشی از فرایند خلق یک تصویر بدل شوند. از این رو به بخش اصلی محصول نهایی تبدیل می شوند.
در جهت ممکن ساختن این پی آیند آنامورفسیس در قامت ابزار توهم در این طرح معمارانه به کار گرفته شده است. در این میان آنامورفسیس بر نمای تئاتر به کار رفته, و نما تصویر تحریف شده ی آنامورفیک را نگاه داشته است. و مخروط (که نما را قطع کرده ) به صفحه ای بدل شده که تصویر حقیقی را آشکار می کند. چنانچه هیچ نشانه ی سنتی در هدایت کردن مخاطبان در پیرامون سایت موجود نیست. بینندگان باید سایت و معماری را پیش از حل کردن راز کاوش کنند. مخروط آنامورفیک در نما واژه ی باکس آفیس را زمانی که مخروط از نقاط صحیح دیده شود, بازتاب می دهد. این " پرسپکتیو رازآلود" بر فراز پلکان بزرگ سنگی قرار گرفته است.