در این پروژه ما یک گونه شناسی شهری مشخص از یک وضعیت دو بعدی تا سه بعدی را بازخوانی می کنیم. جاه طلبی ما در تفکری مجدد در طبقه بندی گونه های سابق برای یک طرح شهری, با تکیه بر محورهای دکارتی x-y-z مصمم و مشخص شدند. از آنجایی که ما شهر آینده را در قامت یک انبوه فضایی که بر جهت و تعهدات دلالت ندارد, بلکه بر اتصالات کل و احتمالات وابسته است, را می بینیم. سایت سه بعدی خود را بررسی می کنیم.
یک حجم صلب ارشمیدسی که "حجم هشت وجهی ناقص " را تولید کرده, به روش زیر پیاده شده است: چرخه ی همیلتونی, تئوری گراف ریاضی به یک ابزار ابتدایی در درک شی تولید شده و یک نیروی مشتق شده از استراتژی نوری و فیزیکی در حل شکل اصلی استفاده می شود. این توصیف شی ارشمیدسی در قامت یک نمودار بسته را برای ما ممکن می سازد. دیدن هر رأس و لبه یک مرتبه به کار رفته, و به حداقل کاهش یافته است. ما هندسه را از مسیر همیلتونی بازساخت کردیم. معرفی یک offset داخلی که به حجم تبدیل می شود. و همچنین تولید یک فضای تهی. ایده ی ما از نیروی خارج از مرکز, حرکت آزاد و اتصالات اتخاذ شده است.
از همان ابتدا, تصور ما شامل "شهر آینده گر" در قامت ماتریکسی تشکیل شده از سلول های چندگانه بود. برای توسعه ی بیشتر عملکرد یک هسته ی واحد, یک پروتوتایپ با 100 متر بلندا, و پیاده سازی یک پلان فرمی از یک مدول چند ضلعی خارجی و فرم های داخلی آزاد از جریان سیرکولاسیون را انتخاب کردیم. یک حلقه ی همیلتونی بدین وسیله به عنوان مرزی مشخص مابین فضای داخلی ساده و فضای بیرونی صلب خدمت می کند.
علاوه بر این تشخیص منطقه های مختلف برنامه را برای ما ممکن می سازد: مناطق ساده یک فضای مشترک چند عملکردی را نمایش می دهند, در حالی که فضاهای چند ضلعی عملکردهای ویژه ی مشخص شده را ارائه می کنند. در طرح شهری متراکم, وضعیت سایت ما اساساً سلسله مراتب برنامه ریزی شده و گردشی را تغییر می دهد. تمایز "مرکز در مقابل حاشیه" یک بخش حاضر از هر شهر موجود و کلاسیک ناپدید شده است. و به عنوان سیرکولاسیون شهری هم اکنون بر چندین سطح, "بالا در مقابل" پایین اتفاق می افتد. مسئله ی لایه بندی عمودی اهمیت خود را از دست می دهد. فضای تهی به عنوان یک فضای مشترک سیال و در جایگاه یک گونه ی جدید از همسایگی شهری رشد می کند. و به عنوان فضاهای عمومی متمایز و از ارتفاعاتی متعدد مشتق می شود.
روابط نمایشی, مسیرهای جدیدی از سیرکولاسیون و تغییر تدریجی اتمسفری که تجربه های کاربران را شاخص کرده, تشدید شده است. بر برنامه ای خاص, برای مثال پروتوتایپ متمرکز شده, پتانسیل تعبیه مجدد یک کارخانه ی محصولات رباتیک که به شهر بازگشته است, را نگاه می دارد. خطوط تولید مشترک که در مناطق صنعتی بر سطحی صاف کار کرده, و جداسازی فرایندهای نوآورانه از فضاهای عمومی را شناسایی می کند.
مجاورتی بدیع از کسانی که قبلاً که از ایجاد روابط جدید فضایی جدا شده اند. در سناریو ما ربات ها, میان چیزهای دیگر درون سلول های صلب کار می کنند.و به یک مارپیچ سه بعدی سیال متصل می شوند. توسعه دهندگان تخصصی از این منطقه ی تعامل برای کار گروهی و همکاری های بالقوه مشروط بر تعامل با ماشین ها استفاده می کنند. نهایتاً پروتوتایپ, اصول ما از یک شهرسازی سه بعدی رادیکال را نشان می دهد, شهری آینده گرا.