از رویدادهای معماری در سال 92 اتفاقات مهم زیادی در خاطرم نیست. شاید به این دلیل که رویدادهای معماری - اگر از مسابقات و جوایز ریز و درشت صرفنظر کنیم- چندان ظهور و بروزی ناگهانی ندارند؛ این است که ترجیح میدهم بهجای فهرستکردن مجموعهای از رویدادهای ریز و درشت، در مورد جریانهایی کلیتر بنویسم.
یک- رویاهای هالیوودی
سالها معماران متهم بودند که طرحها و ایدهها و بلندپروازیهایشان را در محافل خصوصی و حرفهای طرح میکنند و بسط میدهند و در مواجهه با جامعه کارفرمایی و کاربران معماری، یعنی اجتماع، زبان الکنی در برقراری ارتباط دارند. در نتیجه در مواجهشدن معمار و سفارشدهنده، اصطکاکها حد و مرزی نداشت و در بسیاری موارد تلاشی صورت نمیگرفت تا گفتوگویی به قصد ایجاد نوعی فرهنگ تفاهمآمیز شکل بگیرد. این مشکل هنوز هم پابرجاست.
در سالهای اخیر به نظر میرسید تلاشهایی در راستای ارتقای فرهنگ و دانش عمومی نسبت به معماری در سطح جامعه صورت میگیرد. اما در این میان روندی معیوب و کاسبکارانه بر فضاهای بالقوه گفتوگوی فرهنگی حوزه معماری غلبه کرد؛ سمینارها و سخنرانیهایی با رویکرد شدیدا بیزینسمحور و در جهت ترویج ذهنیت ستار"محوری و به قول فرنگیها "استار سیستم" در معماری.
این روند، برای دانشجویان و نوآموزان تازهکار، در غیاب فهم دقیق زمینهها، در غیاب آموزشهای بالینی مستمر و مکفی و در غیاب گفتمانهای جدی و استخواندار در حوزه معماری، رمانتیسمی کاذب را شکل میدهد؛ اینجا مبالغ زیادی خرج میشود تا رویاهای تازهای خریدوفروش شود، گویی سوغاتهای تازهای از هالیوود از راه رسیده است.
این روندها، بیش از اینکه موجب تعمق و فهم دقیقتر گفتمانهای معماری باشد، بیشتر به شکاف در گفتوگو میان معماری و اجتماع دامن زده است.
دو- هویتاندیشی و آوانگاردها
به گمان من جریان رسانهای درخورتوجهی که در سال 92 وجود داشت، مجموعه گفتوگوهایی بود که حول محور مسجد مجاور تئاترشهر، اثر مهندس رضا دانشمیر- و عمدتا در فضای مجازی- اتفاق افتاد. قاعده بر این است که در کشورهای توسعهیافته، آوانگاردها مرزهای تجربههای زیباییشناختی و مرزهای نظریه را اندکی جلوتر میبرند. حتی اگر تمایلات هویتاندیشانه، آنقدر قوی باشد که نمایندگانی جدی در بین نظریهپردازان و مدیران داشته باشد، با تیغ تیز اتهام بیهویتی نباید آوانگاردها را از دور خارج کرد.
به گمان من، مساله هویتی ما بیش از آنکه مساله در تقابل با آوانگاردیسم باشد، مساله عملکردهای غیرعقلایی است. داشتن شهر باهویت و معماری باهویت، حداقل دودسته پیشنیاز ضروری دارد. ضرورتهای دسته اول، مسایلی حولوحوش حرفه معماری است؛ در غیاب مهندسی درست، در غیاب فرآیندهای فنی و مدیریتی اصلاحشده و در غیاب آموزشهای مکفی به معماران، گفتوگو درباره هویت چیزی جز بیان آرزوهای بزرگ دستنیافتنی نخواهد بود.
ضرورتهای دسته دوم، به مسایلی فرهنگی برمیگردد؛ نبود گفتوگوی فرهنگی میان معماری و اجتماع، نقصانی انکارنشدنی است. "طلب" معماری خوب از سوی کاربر، شرط ضروری تحقق معماری خوب است و برای ایجاد این طلب، چارهای جز دعوت اجتماع به تعمق و دوری از سطحینگری نسبت به معماری نخواهیم داشت. در این بین اتفاقا آثار چالشبرانگیزی مانند مسجد مجاور تئاترشهر، قدرتمندتر از هر پیام رسانهای، دعوت به این نوع تعمقهاست؛ در شرایطی که اکثر ساختوسازهای شهری ما در تب تند بیکفایتی و نادانی و البته سوداگری میسوزد. به همین مناسبت گمان میکنم جامعه ما در کنار ایجاد پیشنیازهای معماری خوب و پس از آن، معماری باهویت، باید به آوانگاردها فرصت و امکان بروز و ظهور بدهد.
آنها میتوانند خوانشهای متفاوت از سنت و هویت را به ارمغان بیاورند، چشماندازهای تازه بیافرینند و گنجینه غنی گذشته ما را، دارای خریدارانی در بازار روز کنند. تجربههایی مانند طراحی و ساخت سفارتخانهها در حدود یک دهه پیش، تجربه مسابقاتی مانند طراحی ساختمان فرهنگستانهای جمهوری اسلامی و طراحی کتابخانه ملی، واجد چنین ارزشهایی بود که مرزهای تجربه زیباییشناختی ما را از تصوری منفعلانه نسبت به سنت و هویت، تا طلب یک نگاه خلاق و فعال به این مقوله گسترش میداد؛ چنانکه مسابقه طراحی پاویون ایران در اکسپوی 2015 میلان میتوانست با حسن تدبیر، یکی دیگر از این فرصتها باشد و نشد.
متاسفانه همچنان این تصور غالب است که پیام معمارانه ما برای جهانیان، باید اثری دربرگیرنده شکلها و فرمهای آثار گذشتگان باشد و تمایلات نوستالژیک ما را راضی نگاه دارد، بیهیچ ذهنیتی از مفاهیمی از قبیل سنت و هویت فعال و خلاق؛ که این مفاهیم، نسبتی با تصورات نوستالژیک ندارند.
سه - معماری و فضای مجازی
سال 92 سال شکوفایی بیشتر گفتوگوهای معمارانه در فضای مجازی بود. اگر اشتباه نکنم، سالهای 80 و 81، اولین وبلاگهای جدی با موضوع معماری ایجاد شدند و با شدت و ضعفی که طبیعت این نوع فعالیتهاست، نوشتند و بازخورد گرفتند.
در سال 92 در شبکههای اجتماعی مجازی گفتوگوهای جدیتری شکل گرفت؛ چنانکه در شبکههای رادیویی مانند رادیو فرهنگ. سایتهای خبری جدیتری فعال و فعالتر شدند و نسبت به مسایل شهر و معماری واکنش نشان دادند. اینها رویدادهای مبارکی است.
مثل 93؛ که آرزو میکنم بر همه ما مبارک باشد.