از نگاه روزنامه ی آنلاین معماری و فیلم اینتریورز استنلی کوبریک با این شاخصه ها مورد خطاب قرار گرفته است: پرمدعا، فروتن، بیگانه، مبهم، بی پروا، تهی، آشفته، بیدادگر، شیطان صفت، بی عاطفه، شکیبا، ثابت قدم، بی شخصیت، گستاخ، محاسبه گر، پارانوئید، منزوی، رویایی، نابغه، جبار، زن ستیز، فیلم ساز، اصیل و به بیان کرک داگلاس جاودانه یک " گُه با استعداد".
بخش جالب توجه زمانی است، که از کوبریک درخواست شد، نظر خود را در رابطه با فیلم ادیسه ی فضایی بیان کند: " این پیامی نیست، که من قصد داشته باشم، آن را در واژه بیان کنم." خود فیلم یک "تجربه ی غیرشفاهی" است، در دو سوم فیلم هیچ واژه یا دیالوگی رد و بدل نمی شود. استنلی کوبریک یک راوی بصری است. در آثار او واژه ها فرعی می باشند.
صحنه ی بسته شده ی 2001: یک ادیسه ی فضایی که ما آن را تحلیل می کنیم و ارائه می دهیم یک دایره از فضای باز فیلم را به ما نشان می دهد، دکتر دیو باومن یک دانشمندی که این سفینه را کشف کرده، و آن را پیش از مغلوب شدن به اچ ای ال کامپیوتری که سیستم سفینه را کنترل می کند، به یک جهان/ بُعد دیگر فرستاده است.
در پایان سفر سفینه ی معجزه آسای دیو در یک اتاق خالی با دیوارهای سفید ظاهر می شود. در این اتاق یک احساس آنی از فاصله از جهان خارج همچنین به طور کلی از تکنولوژی پدید می آید. معماری کلاسیک اتاق با نقاشی های رنسانس ثابت شده در دیوار به جای قاب بندی ساده با پنجره ها و آینه های طراحی شده تکمیل می شود. این اتاق شامل یک تخت خواب، چندین صندلی و کابینت و کاشی های درخشان کف می باشد. یک بررسی دقیق از این فضا به کشف چندین واقعیت کمک می کند: کاشی های کف به عنوان یک راهنمای ترکیبی درسرتاسر فیلم ظاهر شده، و به ما در تعیین سایز واقعی اتاق که از هشت تا ده کاشی با ابعاد تقریبی 4 در 4 ترکیب شده، کمک می کند. این پیشرفت از زمان در این فضا با تغییر پرسپکتیوهایی از کرکتر دیو سرعت گرفته است.
این دیاگرام پرسپکتیوهای متفاوتی را می سازد، و در هر زمان پرسپکتیو دیو تغییر می کند. و ما این تغییر را با یک عدد نشان می دهیم. در دیاگرام ما سفینه ی دیو در خطوط نقطه گذاری شده است. دیو در ابتدا چیزی در درون سفینه اش نمی بیند. اما بعد از آن او خودش را در طول اتاق می بیند. این اولین مثال ما از منظرهای در حال تغییر دیو می باشد. در این مثال ما به وضوح می بینیم، که یک صندلی در کنار سفینه ی دیو قرار گرفته است. این صندلی در دیاگرام ما با خطوط نقطه گذاری شده ارائه شده است.
استنلیی کوبریک از شات باز به پرسپکتیو دیو تغییر جهت می دهد، و ما می بینیم که سفینه ناپدید می شود. این صندلی گرچه پیش تر در کنار سفینه دیده شده است. اما در دیاگرام ما با خطوط نقطه گذاری شده بازنمایی شده است. این خطای مداوم تعمداً توسط فیلم ساز تولید شده است. در تعیین موقعیت صندلی، استنلی کوبریک یک تعادل ترکیبی با سفینه در اتاق حفظ کرده است. در لحظه ی بعد زمانی که سفینه ناپدید می شود. این صندلی به عقب در موقعیت دائمی اش و در ترکیب با باقی اتاق حرکت می کند.
زمانی که دیو به اتاق خواب خارج از اتاق می رود. چشمان او متوجه شخص دیگری می شود. و این مثال دوم از پرسپکتیو در این فضا است. دیو یک مرد مسن در حال غذا خوردن در همان فضا جایی که سفینه نشسته است، می بیند. مرد مسن از خوردن دست می کشد، و بر می گردد. و در اینجا تشخیصی نیست که او دیو را دیده است. و همانطور که او از صندلی بلند شده، و نزدیکتر می شود. ما متوجه می شویم، که او خود دیو می باشد؛ که بشدت پیر شده است. استنلی کوبریک یک شات باز از اتاق می گیرد، و ما می بینیم، که دیو اولی ناپدید می شود. دیو فرتوت همانطور که به خوردن ادامه می دهد، به میز نزدیک شده، و به گیلاس شراب ضربه می زند.
سپس نگاه او به تخت معطوف می شود، و مکث می کند. و ما با سومین پرسپکتیو مواجه می شویم. دیو یک مرد مرده در تخت خود می بیند. و یک کلوز آپ نشان می دهد، این دیو در حال مرگ است. و یک واید شات ما را متوجه این موضوع می کند، که دیو میانسال دیگر در اتاق نیست. در اینجا یک سنگ در مقابل تخت او قرار گرفته است. و این چهارمین مثال ما از تغییر پرسپکتیو است. کوبریک از سنگ به تخت خواب جایی که دیو به با یک استار چایلد جابه جا شده، تغییر زاویه می دهد. یک شی جنین مانند در یک جسم کرو محصور می شود. استارچایلد پنجمین پرسپکتیو در این صحنه است. تغییرات در پرسپکتیو از پیشروی زمان در این سکانس مشتق می شود.
نقاشی های رنسانس تدایی گر موضوع باززایی است. استارچایلد محصول یک جهان آزاد از محدودیتهای تکنولوژیکی است. رویدادهای سکانس نهایی در یک سوختگی کند و ظریف آشکار می شود. اما زمان در یک میزان شدت یافته حرکت می کند. یک پیشرفت غیرخطی از زمان نشان می دهد، که دیو به صورت بالقوه برای دهه ها در این فضا ساکن بوده است. اما ما در جایگاه یک مخاطب همرا با دیو می بینیم، که زندگی سریعاً در گذر است. استنلی کوبریک به شکل ظریفی مثال های گذر زمان را بدون منحل شدن یا محو شدن بلکه در یک روش کنترل شده همپوشانی می کند. این فضای منفرد درون این اتاق دیگر به زمان خطی محدود نیست.