با الهام از بلید رانر 1982 ریدلی اسکات، پاتریک سوارس و ایندرا الم دانش آموزان دانشگاه بین المللی فلوریدا در میامی با معضل آینده که ماحصل تأثیرات بعد از جنگ و فساد می باشد، به عنوان موضوع پایان نامه ی خود مواجه شدند. این بافت با تغییر اقلیم، آلودگی هوا و جمعیت زدایی به منظور مقرر کردن یک استراتژی معمارانه برای این سناریو درگیر است. آنها ایده ی دلوز از کوچ نشینی، شهر رونده ی آرشیگرام همراه با مت اربنیسم را دنبال می کنند.
این پایان نامه استراتژی شهری پسا آخرالزمانی را از طریق ارتباط مورد آزمایش قرار داده است. خط اتصال انسان و ماشین و معماری و ماشین، در اختلاف نظر بین اجزای مکانیکی و چشم اندازه ارگانیک هدفمند شده است. این چشم انداز مکانیکی یک رابطه ی همزیستگون که از طریق آن به یک سیستم رشد متکی می باشد،پدید آورده که به واسطه ی آن کاربر به شکل فیزیکی به سازه متصل می شود. در حالیکه سازه خود به زیرساخت موجود متصل شده است.
این سایت در لس آنجلس قرار دارد. با تجزیه و تحلیل سایت از پژوهش برروی مدار و مادربرد کامپیوتر و اجزای داخل آن معماری بر روی سایت مورد بررسی قرار گرفت. خازن بر روی مادربرد در جایگاه سازه ی موجود بر روی سایت مورد تفسیر قرار می گیرد. اچ یو بی اس به شکل جز به جز جدا شده، و به ایستگاه بعدی در ارائه ی یک هدف متفاوت از سایتی به سایت دیگر متصل می شود.
در اصل خود به شی نُمادیک یا کوچ نشین بدل می شوند. طراحان مهم ترین وجه این پروژه را آگاه سازی مردم از آینده ی تیره و دیستوپیایی می دانند. این گونه معماری به توسعه ی کیفیت های کوچ نشینی پاسخ می دهد. بدین معنا که خود را از اچ یو بی جدا کرده، و توسط راه آهن و توسعه ی شبکه حرکت می کند.