سالانه همایش ها، نشست ها و کنفرانس های متعددی در حوزه معماری و شهرسازی برگزار می شود، اگر این حوادث را به مثابه یک سناریوی قابل اجرا ببینیم مراحل پیش تولید ان ها، ان هم در بعد تبلیغاتی به شدت قوی برگزار می شود، اما انچه در اکثر مواقع مسکوت می ماند محتوای این همایش هاست و از همه مهم تر انباشت و ارشیو ان ها برای مخاطبانی که به لحاظ مکانی و زمانی به فضای اتفاق دسترسی مستقیم نداشته اند.
تمام این همْ نشستی های متخصصان و مخاطبان اندکشان را می توان همچون پیروزی هایی ناقص و حتی از دست رفته ارزیابی کرد، مخصوصا انکه تبدیل به بخشی از حافظه تاریخی گفتمان معماری و شهرسازی ایران در مقیاس وسیع نمی شوند، درس گفتارهای اتووود با این نیت صورت بندی شده است که بتواند در وضعیتی پسینی قرار گیرد و خلا پس از برگزاری همایش را پر نماید و ارشیوی از هر نشست را انباشت.
با این هدف از همه دوستانی که خواهان مشارکت در فرایند جمع اوری این تکه های پراکنده و نامنسجم هستند استدعا داریم با ارسال تصاویر نشست ها و خلاصه هایی قابل ارائه از محتوای مباحث گامی بردارند برای مستندسازی تلاش هایی که اگر بر فضا منقوش نگردند و دچار خوانش های چندسطحی نشوند فتوحاتی اند از دست رفته.
نکته قابل ذکر انکه مهم نیست مقیاس برگزاری نشست چه باشد، بین المللی، ملی، منطقه ای و حتی خردتر از ان، مهم ان است که محتوای نشست ها انباشت شود، به اشتراک گذاشته شود و در یک کنش انتقادی خوانده شود، مهم این است که ارتباط عمودی را افقی سازیم و در افق تقسیم شویم، مهم این است که در بعدی فضایی هم دیگر را بیابیم.
ایده “فضاهای زنانه” به تعبیر مثبت و نه منفی آن، که در ادبیات مطالعات جنسیتی متداول است، بیش از 10 الی 15 سال پیش به فکرم رسید؛ زمانی که کنفرانسی برای زنان معمار ایرانی در موزه هنرهای معاصر گذاشتند و مرا هم گفتند در باب معماری و زن صحبتی بکنم. با خود گفتم: به قول فرانسویها “اگر هم نباشد، باید اختراعش کرد!” این لزوم اختراع یک مفهوم یا یک “اسم، برای ایدهها” را که دربرگیرنده و حامی آن فکر و تفسیر باشد، یک بار دیگر هم به اتفاق دوستان معمار خوشذوق، در قزوین حس کردیم و “سبک معماری قزوین” اختراع شد! برگردیم به زنان معمار... . فریار جواهریان در آن کنفرانس از فنگشویی گفت و گیتی اعتماد از نیمه پنهان سخن گفت؛ از زنانی که بیسر و صدا کار میکنند و به حساب هم نمیآیند! گیتی یادش بود که لطیفه هیات، معمار خوب و شایسته هم آن سال با ما بود.... بعد هم یک مجله عرصه عمومی محبوبِ آن زمان- فکر کنم “آدینه” یا چیزی شبیه به آن؟!- آمد متن مرا گرفت و برد چاپ کرد؛ و همان باعث شد دکتر بَرَکپور که آن روزها خیلی جوان بود، چندی بعد به دفتر ما بیاید و با من در مورد “فضاهای زنانه” مصاحبهای برای مجله خوب “شهرداریها” داشته باشد. بعد از آن هم سمینار دیگری برای معماران زن در موزه ایران باستان گذاشتند. سوالِ آمده در مقدمات سمینار این بود: آیا بین جنسیت، معماری و شهر ارتباطی هست؟
در پاسخ باید گفت بله هست. چون بین رویکردهای زنانه و مردانه به جهان و فضا در جوامع مختلف همواره تفاوتهایی وجود داشته است.
و من میخواهم در اینجا برای زنان معمار و طراح و مدیر تبلیغ کنم و بگویم که آنها بهتر میتوانند خیلی از این کارها را انجام بدهند! و نیز میخواهم تعریف جدیدی از فضاهای مثبت زنانه ارائه دهم؛ تعریفی که اساس آن فطرت زنانه زنان در ایجاد امنیت است. با این حال ترجیح میدهم اول از بدیهیات شروع کنم.
حضور زنان در اجتماع و عرصه عمومی در قرن 21
بیهوده است از حرمسراها حرف بزنیم! امروز زنان و مردان در جوامع مردسالارِ توسعهیافته یا روبه توسعه، قانونا کمابیش برابرند و زنان به عنوان کاربران فضای شهری و عمومی خیلی بیشتر از سابق حضور و وجود دارند. گاهی زیاده از حد!! تعامل و ارتباطشان با مردان غیرخودی در محیط کار بسیار زیاد است. فضاهای همگانی در شهرها انعطافپذیرتر و در دسترستر شدهاند، البته از جهاتی امنیت در کوچه و خیابان کمتر شده البته نه به خاطر زن بودن، بلکه به خاطر افزایش فقر و تبهکاری. (تازه ما که در ایران بیشتر از هر کجا احساس امنیت میکنیم! زیرا همانطور که روزی پرویز پیران؛ جامعهشناس مورد علاقه و احترام من، نتیجه 25 سال کار با دانشجویانش را برای شنوندگان مشتاقش جمعبندی کرد؛ “ما ایرانیها در تمام طول تاریخمان، آزادیمان را به امنیتمان فروخته ایم!” پس لااقل در ایران وجود امنیتِ محرز است).
در دیگر فضاهای عمومی و نیمه عمومی شهری مثل پارکها، سینماها، میادین، پیادهروها، کتابخانهها، ورزشگاهها، اجتماعات، نمازجمعه ها، فرهنگسراها و بعد کافه ها و رستوران ها، اماکن کار دولتی و غیردولتی، دفترهای مشاورین و شرکتها و غیره هم که حضور خانمها بسیار پررنگ است! و اگر از آقایان ماشاءالله بیشتر نباشد، کمتر نیست! ولی این محیطهای اجتماعی یا کاری خود ایرادهایی دارند که البته بخشی از این اشکالات به فرهنگ جداییگزینی اجتماعی و جنسیتی در اسلام و ایران برمیگردد و بخشی به فرهنگ کهن استبداد و دنبالهروی که اینها خود باعث کمبود تعلق خاطر افراد- چه زن و چه مرد- به کار و حرفهشان میشود. همین چندی پیش، آقای زهادی یک شماره مجله معماری و ساختمان را به معماران زن اختصاص داد و در مراسم رونمایی مجله دیدیم که معماران زن ایرانی کم هم نبودند؛ فقط از 70 نفر آنان مطلب چاپ شد و تقدیر شد. سالن هم پر بود از آقایانِ طرفدار معماران زن!
پس مشکل کجاست؟
آنجا که به لحاظ فرهنگ اجتماعی، زنان برای کار جدی در سطوح بالا اعتماد به نفس ندارند. همزمان، مردان هم ترجیح میدهند جامعه مردسالار را پابرجا نگه دارند و از زنان کار بکشند (از سطوح کار گِل گرفته تا تصمیمسازی) ولی سطوح تصمیمگیری و مدیریتی را برای خود نگه دارند.
آنجا که زنان بعد از درس خواندن در دانشگاه، کار را جدی نمیگیرند. کار جدی، تماموقت است! و اتفاقا زنان در خانه هم نمینشینند بلکه در شهر پرسهزنی میکنند. به خودشان و بچهها و خانواده گستردهشان میرسند. اکثر زنان تحصیلکرده، در سطوح کار تدریس و کار اداری و منشیگری میمانند و کار نیمهوقت را ترجیح میدهند. خود من پشیمانم از اینکه در دوران کودکی پسرم زیاد کار کردم و او را به پدرش و دیگران سپردم. بزرگتر که شد سعی کردم جبران کنم، اما... بگذریم.
آنجا که زنان در محیطهای کاری، حق خود را طلب نمیکنند؛ اولِ انقلاب، در مصاحبه در شرکت خانهسازی (که بیمارستان میساخت!) برای استخدام، به من گفتند: تو از آقایان جوان داوطلب بهتری اما به ما گفتهاند اول مردان را بپذیریم؛ و من قبول کردم و رفتم شهرساز شدم...
آنجا که زنان کمتر زیر بار توافقات زیر میزی میروند یا میترسند بروند و لذا در محیطهای مدیریتی و اداری، مردان از زنان میترسند و حضورشان را دست و پاگیر تصور میکنند. وزنه سنت هنوز سنگینتر است و زنان در آنجا مطیعترند. من مطمئن نیستم که طبق قانون کار در ایران، حقوق و دستمزدهای زنان از مردانی که کار مساوی انجام میدهند کمتر است یا نه؟ ولی اگر توافقی در کار باشد، زنان مسلما زیر بار زور میروند!
به هر حال، زنان از مردان درست ترند، دقیق ترند، بیشتر به جمع و خانواده و جامعه فکر میکنند، مدیرترند، محافظه کارترند، امنیت را در اولویت قرار میدهند؛ و اینهاست صفاتی که من “زنانه” می نامم و در حیطه معماری، “زنانه” می خواهم! به خاطر این صفات غالب است که فکر میکنم زنان میتوانند طراحان بهتری برای فضاهای امن و پرنشاط در عرصه های عمومی شهری باشند! البته، این به هیچ وجه به معنی نفی آقایان و استعدادهاشان نیست. زنان باید به شادی و تفاهم و دوستی (و گاه هم به کلک!) جای خود را در میان جامعه معماران تثبیت کنند.
در طراحی فضاهای داخلی خانه:
به نظر من، زنان معمار بهتر میتوانند بین آشپزخانه و نشیمنی که بچه ها هر روز در آن درس مینویسند، ارتباط مستقیم و سازنده فضایی بیافرینند، بی آنکه به ارتباط فضایی آشپزخانه با میز ناهارخوری همگانی، وقتی مهمان میآید، لطمه ای بخورد. زنان معمار بهتر به جزئیات توجه میکنند. به صرفه جویی در فضا و استفاده بهینه از آن فکر می کنند. به هر حال، اگر هم فکر نمی کنند، بهتر است به آن بیاندیشند! معماران امروز، به تقلید از اروپائیان به اتاق خواب زیاد اهمیت میدهند، در حالیکه به وجود آوردن فضاهای جمعیِ امن و پرگفت وگو در خانه مهم تر است و از استعدادهای “زنانه” باید باشد، و اگر مردی به این کار بپردازد باید گفت: آفرین! او هم کاری “زنانه” کرده و باید افتخار کند. مثل مردانی که در افریقا به هنگام وضع حمل همسرشان، درد زایمان می کشند؛ یک مشارکت واقعا انسانی! البته این حرف به این معنی نیست که زنان تحصیلکرده نباید یک میز کار شخصی در یک گوشه خانه داشته باشند و گاه در خلوت خود پشت آن فکر و کار نکنند... این را حتما امتحان کنید!
مساله اتاق خوابها در آپارتمانهای کوچک را چندی پیش خانمی در اینترنت مطرح کرده بود. او به مساله لزوم دوباره فکر کردن به فضاهای چندعملکردی خانه های ایرانی اشاره کرده و نوشته بود: در خانه های ایرانی قدیم، هیچوقت خسته و آزرده نمی شدی. خانه، جای آسایش بود و نه جای خواب. جایی به نام اتاق خواب نداشت. هر وقت و هرجایی که هوس میکردی می خوابیدی! هر گوشه خانه به “زیبایی” ساخته شده بود، اما امروز، افراد خانواده بیشتر با تلویزیون، کامپیوتر، تبلت و موبایلشان تعامل و مصاحبت دارند تا با یکدیگر!
این ماجرا جدی است. ما همه، تکروتر و خودخواهتر شده ایم. رابطه واقعی و عاطفی بین نسل ها کم شده و این خطرناک است. زنان معمار باید برای این مشکلات چاره جویی کنند. فضای شهر و خانه، قطعا در رابطه بین آدمها تاثیر میگذارد.
در شهر هم به همین ترتیب است. زنان معمار و شهرساز امنیت و دلپذیربودن فضاهای عمومی باز و بسته را بهتر میتوانند تضمین کنند! چون ذاتا محتاط ترند و به محیط های پرگفت وگو بیشتر متمایل اند. زنان باید در طراحی تمام آن محیط های شهری در عرصه عمومی مشارکت داشته باشند تا این فضاها فضاهایی درجه یک از کار درآیند! درست است که در مدارس و مساجد جدایی گزینی جنسیتی وجود دارد اما اینگونه مسائل در روندی از مبارزه برای احقاق حقوق طبقات و گروه های اقلیتی مانند زنان، قومیتها، ادیان، زبانها و غیره به تدریج حل خواهد شد، و این البته به سادگی نیز به دست نمیآید.
برای مشاهده و دانلود مقاله های این همایش به این لینک مراجعه فرمایید.