سالانه همایش ها، نشست ها و کنفرانس های متعددی در حوزه معماری و شهرسازی برگزار می شود، اگر این حوادث را به مثابه یک سناریوی قابل اجرا ببینیم مراحل پیش تولید ان ها، ان هم در بعد تبلیغاتی به شدت قوی برگزار می شود، اما انچه در اکثر مواقع مسکوت می ماند محتوای این همایش هاست و از همه مهم تر انباشت و ارشیو ان ها برای مخاطبانی که به لحاظ مکانی و زمانی به فضای اتفاق دسترسی مستقیم نداشته اند.
تمام این همْ نشستی های متخصصان و مخاطبان اندکشان را می توان همچون پیروزی هایی ناقص و حتی از دست رفته ارزیابی کرد، مخصوصا انکه تبدیل به بخشی از حافظه تاریخی گفتمان معماری و شهرسازی ایران در مقیاس وسیع نمی شوند، درس گفتارهای اتووود با این نیت صورت بندی شده است که بتواند در وضعیتی پسینی قرار گیرد و خلا پس از برگزاری همایش را پر نماید و ارشیوی از هر نشست را انباشت.
با این هدف از همه دوستانی که خواهان مشارکت در فرایند جمع اوری این تکه های پراکنده و نامنسجم هستند استدعا داریم با ارسال تصاویر نشست ها و خلاصه هایی قابل ارائه از محتوای مباحث گامی بردارند برای مستندسازی تلاش هایی که اگر بر فضا منقوش نگردند و دچار خوانش های چندسطحی نشوند فتوحاتی اند از دست رفته.
نکته قابل ذکر انکه مهم نیست مقیاس برگزاری نشست چه باشد، بین المللی، ملی، منطقه ای و حتی خردتر از ان، مهم ان است که محتوای نشست ها انباشت شود، به اشتراک گذاشته شود و در یک کنش انتقادی خوانده شود، مهم این است که ارتباط عمودی را افقی سازیم و در افق تقسیم شویم، مهم این است که در بعدی فضایی هم دیگر را بیابیم.
آنچه در پی میآید چکیده بسیار کوتاهی از نتایج پژوهشی است کیفی در چارچوب یک پایاننامه دکترا. این پِژوهش رابطه میان “فضا” و “جنسیت” را در پیوندی بررسی میکند که “هویت فضایی” را به “هویت جنسیتی” مرتبط میسازد و این واقعیت را مطرح میکند که ارزشها و باورهای جنسیتی انسان (هویت جنسیتی) در نگرش او نسبت به فضا و شیوه تعامل او با فضای ساختهشده (هویت فضایی) تجسم مییابد. به عبارت دیگر، نوع حضور انسان در فضا و شیوه استفاده او از فضا، هویت جنسیتی او را به عنوان بخشی از هویت انسانیاش بازتاب میدهد. این تحقیق در بررسی پیوند میان “فضا” و “جنسیت” در شهر تهران، به چگونگی توزیع هویتهای “فضایی- جنسیتی” در شرایط کنونی تهران (سال 86 - 1385) توجه دارد.
مقوله “جنسیت”، مرد یا زن بودن، به عنوان یک پدیده اجتماعی متغیر، متفاوت از مقوله “جنس”، مذکر یا مونث بودن، است. ماهیت اجتماعی جنسیت، تغییرپذیری و رد پیوند الزامی آن با “جنس” بارها و بارها از زوایای گوناگون مورد مطالعه قرار گرفته و بر آن تاکید شده است. “ساختار و ارزشهای جنسیتی” مانند هر امر اجتماعی به شرایط “زمان” و “مکان” وابسته است و با تغییر بسترهای اجتماعی تحول مییابد.
مفهوم جنسيت هنگامی به خوبی دريافت میشود که به موازات آن مفهوم “جنس” و تفاوت آن با “جنسيت” در نظر گرفته شود. جنس بر خلاف جنسیت، مذکر يا مونث بودن را بيان میکند و برداشتی زيستشناسانه و طبيعی را بازتاب میدهد. در طول چند هزار سال تسلط نظام فکری مردسالاری، چنين فرض شده است که جنس طبيعی به عنوان يک “علت”، پديدآورنده جنسيت طبيعی به عنوان يک “اثر” است، در حالی که در مطالعات مربوط به جنسيت، این رابطه الزامی بين جنس و جنسيت مردود شمرده میشود. رد اين نوع ارتباط ميان جنس و جنسيت يکی از اساسیترين چالشهای مطالعات مربوط به جنسيت برای تغيير موقعيتهای ساختاری مردان و بهویژه زنان در جامعه بوده است.
“فضا” چنانکه در معماری، شهرسازی، جامعهشناسی و... تعریف میشود، مقولهای است از یک سو “کالبدی” – فضای سه بعدی فیزیکی – و از سوی دیگر “اجتماعی”. دو جنبهای بودن فضا در واقع تاکیدی است بر اینکه فضای فیزیکی، تجلی نظام اجتماعی است و نظام اجتماعی در “فضای کالبدی” تجسم مییابد. فضای کالبدی ارزشها و روابط جنسیتی را به عنوان پارهای مهم از ارزشها و روابط اجتماعی به تصویر میکشد. این موضوع ارتباط همبسته میان جنسیت و فضا را بیان میکند. رابطه میان فضا و جنسیت دوسویه است، به این معنی که همانگونه که فضا بازتابهای جنسیتی دارد، در مقابل، روابط جنسیتی نیز از فضا تاثیر میپذیرند.
این پژوهش فعالیتهای درون فضای کالبدی را بررسی میکند. این از آن روست که با ورود مدرنیته به ایران و در پی آن، دگرگونی بستر اجتماعی، اقتصادی و بهویژه فرهنگی، فضای کالبدی دیگر بازتاب صریح و ساده “ساختار جنسیتی” نیست، درحالیکه فعالیتهای درون فضای کالبدی یا شیوه استفاده از فضا تاثیرات جنسیتی را به روشنی نشان میدهد. امروزه تبلور فضايی ساختار جنسيتی گذشته یعنی دوگانه: “زن - فضای خصوصی” و “مرد - فضای عمومی”، با در هم شکستن ساختار جنسیتی کهن دگرگون شده، میان آنها پیوندهای جدیدی شکل گرفته است که شناخت آنها هدف این پژوهش بوده است.
در پژوهشی که در آغاز این نوشتار به آن اشاره شد مطالعه میدانی در سه حوزه فضایی: “فضای خصوصی”، “فضای نیمهخصوصی- نیمهعمومی” و “فضای عمومی” انجام گرفت. برای شناخت الگوهای “جنسیتی” و بازتاب “فضایی” آنها، “نگرش جنسیتی” یا “هویت جنسیتی” ساکنان شهر، که دربردارنده ارزشها و باورهای جنسیتی آنان است، از یک سو و “نگرش فضایی” یا “هویت فضایی” آنان که نگرش آنان را نسبت به نحوه استفاده و چگونگی فعالیت در فضا بیان میکند، از سوی دیگر، بررسی شدند. پیوند میان “هویت جنسیتی” و “هویت فضایی” با دگرگونی چهار شاخص: “جنس” (مونث یا مذکر، در اینجا مادران یا پدران)، “طبقه اجتماعی” (فرودست، میانی و بالادست)، “موقعیت نانآوری در خانواده” (تنها نانآور، نانآور شریک، و خانهدار)، و “میزان تحصیلات” سنجیده شد.
نمونه های پژوهش، “هدفمند” و با توجه به هدف مطالعه، یعنی شناخت کنش و واکنشهای میان فضا و جنسیت در شرایط کنونی شهر تهران تعریف شدند. نمونه های تحقیق را پدران و مادران تهرانی تشکیل دادند که دارای دستکم یک فرزند دختر و یک فرزند پسر بالای 15 سال باشند که با آنان زندگی میکنند. دادههای تحقیق از طریق مصاحبههای نیمه سازمانیافته با نمونههای تحقیق گردآوری شد.
پرسشهای مربوط به “هویت جنسیتی”، نگرش پدران و مادران را نسبت به نقش زنان و مردان در خانواده و در اجتماع، اشتغال زنان، تحصیل زنان و انجام کار خانه توسط مردان بررسی کرده است. پرسشهای مربوط به “هویت فضایی” یا “نگرش فضایی” که به دنبال شناخت بازتاب فضایی ارزشهای جنسیتی است، نگرش والدین را نسبت به تقسیم سنتی فضا میان دو جنس (در اینجا به معنی نگاه آنان درباره شیوه استفاده فرزندان دختر و پسر ایشان از فضاهای مختلف) میسنجد.
در فضای خصوصی، ترجیحات فضایی والدین نسبت به پدیدههایی مانند اختصاص اتاق شخصی به فرزندان دختر یا پسر، محل قرارگیری اتاق آنها نسبت به اتاق پدر و مادر، باز کردن در ورودی آپارتمان یا خانه به روی شخص ناشناس و ... مورد پرسش قرار گرفته است.
در حوزه فضایی “نیمه خصوصی- نیمه عمومی”، نگرش والدین در مورد چگونگی استفاده فرزندان دختر و پسر از فضاهای مشترک با همسایگان یا در معرض دید آنها مانند حیاط، بالکن، پارکینگ، کوچه و محله، همچنین نحوه انجام فعالیتهایی در این فضاها مانند پهن کردن لباسهای شسته شده، آب دادن باغچه، بردن شبهنگام زباله به بیرون خانه و خرید روزانه (محلی)، مورد سنجش قرار گرفته است.
در فضاهای عمومی شهر، از الویتهای والدین نسبت به شیوه رفت و آمد فرزندان دختر و پسر به فضای آموزشی، شیوه خرید وسایل شخصی، چگونگی گذران اوقات فراغت در قلمرو عمومی، زمان برگشتن به خانه و ... پرسش شده است.
یافته های این پژوهش کیفی در تهران نشان میدهد که فضاهای زندگی مردم این شهر، از فضای خصوصی خانه تا قلمرو عمومی شهر، “جنسیت دار” است؛ بدین معنا که فعالیتهای همبسته فضا و گاه جنبههای کالبدی آن، ارزشها و روابط جنسیتی گروههای اجتماعی را بازتاب میدهد و با تغییر آن ارزشها، دگرگون میشود. نتایج تحقیق تغییرات هماهنگ “نگرش فضایی” یا “هویت فضایی” را به موازات “نگرش جنسیتی” یا “هویت جنسیتی” نشان داده، بر “هویت فضایی- جنسیتی” تاکید میکند؛ بهطور کلی، والدینی که نسبت به استفاده فرزندانشان از فضا، نگاهی نابرابر یا جانبدارانه (مبتنی بر استفاده راحتتر، آزادانهتر، و مستقلانهتر فرزندان پسر از فضا) داشتند، نسبت به موضوعات جنسیتی نیز نگرشی نابرابر نشان داده بودند. و در مقابل، مادران و پدرانی که دارای باورهای جنسیتی مساواتگرایانهتری بودند، نسبت به فعالیتهای فرزندان دختر و پسرشان در فضا نیز نگرش بیطرفانهتری داشتند، و البته گروه وسیع نگرشهای جنسیتی “بینابینی” نیز بر موقعیت دوگانه خود نسبت به موضوعات فضایی، گاه بیطرفانه و گاه جانبدارانه تاکید داشتند.
نگاه کمی به یافته های پژوهش، تغییرات همبسته “هویت فضایی، جنسیتی” را در رابطه با عوامل اجتماعی “جنس”، “طبقه اجتماعی”، “میزان تحصیلات” و “موقعیت نانآوری” نشان میدهد، و این بدان معناست که زنان در مقایسه با مردان (متغیر جنس) به لحاظ موقعیت تبعیضآمیز خود در نظام اجتماعی، از میزان خودآگاهی بالاتری نسبت به روابط نابرابر “فضایی – جنسیتی” موجود برخوردارند و در نتیجه بیشتر خواهان تغییر به سوی روابط جنسیتی متعادل در فضا یا حضور متعادل دو جنس در فضا هستند. یافتههای تحقیق همچنین نشان میدهد در میان افراد تحصیلکرده نیز که تعداد آنها در لایههای میانی و مرفه بیشتر است (متغیر طبقه و میزان تحصیلات)، خودآگاهی “فضایی- جنسیتی” بیشتر و تمایل به استفاده برابر دو جنس از فضا بالاتر است. تاثیرات “موقعیت نانآوری” را میتوان به صراحت در تغییر روابط خانواده سنتی مشاهده کرد. میزان مساواتگرایی فضایی - جنسیتی در نگرش زنان و مردان “نانآور شریک” بهطور نسبی در مقایسه با سایر موقعیتهای نانآوری بیشتر است.
یافته های تحقیق در حالی که بر همبستگی میان فضا و جنسیت در مکان و زمان مشخص، در شرایط کنونی شهر تهران، تاکید مینماید، ویژگیهای خاص این رابطه را نیز به تصویر میکشد.
تعامل ساکنان تهران با فضاهای شهر، از خصوصی گرفته تا عمومی، متنوع، پیچیده و متضاد است. در حالی که هویت فضایی- جنسیتی بخشی از گروههای اجتماعی، متعادل و مساواتگرایانه است، در مقابل هویت بخشی دیگر، محافظهکار و جانبدارانه است و دست آخر هویت فضایی- جنسیتی گروههای نسبتا وسیعی نیز بینابینی یا میانهروانه است. پیچیدگیهای نهفته در این رابطه به رغم همبستگی میان نظرات جنسیتی و فضایی، همسویی همه گروههای متفاوت جنسیتی را در واکنش به برخی فضاها نیز نشان میدهد. دستهای از این واکنشهای همسان، مساواتگرایانه و دستهای دیگر جانبدارانه است.
در مواردی چند و در میان هر سه حوزه فضایی، نگرشهای همسان از طرف گروههای متفاوت جنسیتی در حمایت از استفاده جانبدارانه از فضا، در تایید تقسیم سنتی فضا میان دو جنس ابراز شده است. والدین مختلف با نگرشهای متفاوت جنسیتی نسبت به ضرورت مراقبت، حمایت یا کنترل و تحدید فرزندان دختر در مقایسه با فرزندان پسر در استفاده از فضاهای ویژهای تاکید کردند. بررسی این پدیده نشان میدهد که ناامنی بهویژه در قلمرو عمومی، مهمترین عاملی است که والدین، خصوصا آنان که از نگرش برابر جنسیتی برخوردار بودند، در برداشت خود از این پدیده و برای جهتگیری نابرابر فضایی خود بدان اشاره کردهاند. ناامنی از چالشهای عمیقی است که جامعه شهری تهران در دوره گذار اجتماعی از نظام فضاهای تکجنسیتی به سمت نظام فضاهای متعادل دوجنسیتی، با آن روبهروست. البته تغییر روابط فضایی- جنسیتی با مقاومت سخت نظام کهن جنسیتی روبهرو است و مساله عدم امنیت فضا به ویژه فضای عمومی برای زنان، به عنوان مهمترین تبلور این مقاومت خود را به رخ میکشد. ناامنی فضا برای زنان، عاملی مهم در همسویی گرایشهای گروههای متفاوت جامعه به سمت نگرشهای جانبدارانه جنسیتی به فضا است.
از سوی دیگر در فضاهای عمومی، دسته دیگری از نگرشهای همسان که از طرف گروههای مختلف جنسیتی ارائه شده، جهتی بیطرفانه و متعادل دارد. پدران و مادران با نگرشهای متضاد جنسیتی نسبت به انجام سه فعالیت شغلی، تحصیلی و امور اداری و بانکی خانواده توسط فرزندان دختر و پسرشان نگاهی بیطرفانه داشتند. اکثر والدین بر اشتیاق عمیق خود نسبت به ضرورت تحصیلات دانشگاهی فرزندانشان، دختر و پسر، حتی در شهرهای دیگر تاکید کردند. بهرغم ضرورتهای اجتماعی، اقتصادی در شکلگیری این گرایش، دقت به نوع فعالیتهای فضایی فوق که همگی به فضای عمومی اختصاص دارند، روشن میسازد که این فعالیتها بهطور معمول در روز انجام میشوند و با فضاهای رسمیتر شهر در رابطهاند. نظارت عمومی که در فضاهای رسمی وجود دارد، امنیت آنها را بهطور نسبی بالا میبرد و زمینه را برای جذب زنان و دختران گروههای مختلف “جنسیتی” حتی گروههای جانبدار آماده میسازد.
در حالی که ناامنی در سطوح مختلف فضایی، واکنشهای محافظهکارانه فراگیری را نسبت به حضور زنان در فضاهای مختلف برمیانگیزد و مانع استفاده آزاد، راحت، و بیدغدغه زنان و دختران از فضاها میشود، در مقابل، امنیت در فضا باعث گسترش حضور آنان شده، فروپاشی ساختار جنسیتی کهن را سهولت میبخشد. آنجا که تغییرات اقتصادی، اجتماعی، اشتغال و تحصیل زنان را ممکن یا ضروری میسازد، امنیت نیز تسهیلکننده آن است. واکنشهای باز و مساواتگرایانه را که بهطور همسان از طرف گروههای مختلف جنسیتی نسبت به فضاهای رسمی کار و تحصیل در شهر ابراز شده، باید در این رابطه تحلیل کرد. این فضاها از امنیت نسبی بالاتری برخوردارند.
تصویر متضادی که این پژوهش از تعامل مردم ساکن تهران با فضا به ویژه فضای مشترک عمومی ارائه میدهد، نشان از دشواری مسیر و چالشهایی دارد که حرکت جامعه به سمت یک نظام متعادل فضایی- جنسیتی با آن روبهروست. برقراری روابط فضایی- جنسیتی متعادل و پایدار، یعنی نیل به فضاهای امن، سالم و بانشاط برای همه و برای زنان، در عین حال که تغییر هنجارهای اجتماعی فرهنگی مبتنی بر تقسیم جنسیتی فضاها را در متن جامعه میطلبد، اهمیت سازماندهی و برنامهریزی فضایی را در جهت ایجاد فضاهای متعادل جنسیتی نیز گوشزد میکند. نتایج این پژوهش نشان میدهد فضاهای عمومی امن و سالم در جهت متعادلسازی جنسیتی جامعه، نقشی اساسی دارند و میتوانند گروههای متفاوت جنسیتی و حتی آنان را که نگرشهای جانبدارانه جنسیتی دارند، به حضور و استفاده برابر فضایی، تشویق کنند؛ بیشک چنین فرآیندی در صورت تداوم و توفیق میتواند به روابط حاکم بر فضاهای خصوصی نیز نفوذ کند. ایجاد هنجارهای متعادل جنسیتی در استفاده از فضاها، مسیری است طولانی و دشوار که تعامل میان مردمانی را که متفاوت میاندیشند و ارزشهای متفاوت فضایی- جنسیتی دارند ضروری میکند. دست یافتن به بیان فضایی مشترک، در واقع به معنای استقرار نظام فضایی پایدار است که ضرورت مشارکت گروههای اجتماعی را مطرح میسازد. نقش برنامهریزی و طراحی فضا نیز در همین رابطه مطرح میشود. در فضای متضاد جامعه، برای نیل به فضاهای متعادل جنسیتی، وظیفه برنامهریزی در تمامی سطوح، از برنامهریزیها و سیاستگذاریهای کلان اجتماعی گرفته تا سطوح خردتر برنامهریزی و طراحی شهری و معماری فضایی، تلاشی است همهجانبه در جهت نزدیک کردن نگرشهای مختلف، نیل به نوعی توافق و تفاهم جمعی در باب شیوه دستیابی به هدف نظام فضایی- جنسیتی متعادل؛ نظامی مبتنی بر مشارکت جمعی و تفاهم بهجای تقابل، فرآیند رسیدن به این هدف را هموار میسازد.
برای مشاهده و دانلود مقاله های این همایش به این لینک مراجعه فرمایید.