اگر بنا باشد از خاطرات سالهای دور چند کلمهای بگویم، بهجای گفتن از خاطره ملاقات با یک شخصیت، ترجیحم این است که از خاطره ملاقات با یک فضا بگویم و با مرور خاطرهام به این نکته پی ببریم که چه تصورهایی ممکن است توسط معاصران به اشتباه وجود داشته باشد. یکی از مواردی که تصور اشتباهی از آن موجود است، مساله خالکوبی است.
برخی میگویند این اتفاق طی سالهای اخیر باب شده درحالیکه خالکوبی قدمتی هزار ساله در شرق دارد. سالها پیش در حمامهای عمومی میدیدم که مردان، نقش پهلوانها را بر اندامهایشان خالکوبی کرده بودند یا مثلا تصویر شمشیر حضرتعلی(ع)؛ «ذوالفقار» و شعارهای پهلوانی و شعرهای فرخییزدی و مرغ بسمالله و خیلی نقشهای دیگر را که در مینیاتورهایمان میبینیم بهطور ناشیانه بر بدنهایشان خالکوبی میکردند. خالکوبی نهتنها در فرهنگ ما مرسوم بوده، بلکه بسیار هم قدمت دارد. نمیدانم چطور برخی فکر میکنند چنین چیزی در فرهنگ ما نیست. در حالی که از قدیم اتفاق رایجی بوده.
متاسفانه بسیاری از افراد، تاریخ را به یاد نمیسپارند و فراموششان میشود که از دوران صفویه خالکوبیهایی در ستایش حضرت علی (ع) رایج بوده. شاید منسوخشدن حمام عمومی یکی از دلایل این فراموشی باشد. تا چندسال پیش که حمامهای عمومی زنده بودند و ما هم برای استحمام به آنجا میرفتیم، میدیدیم که اندامها مُنقش به تصویر پهلوانهای ملی و مذهبی ایران مثل سیاوش، رستم و... هستند. و البته هنوز هم در روستاهای دورافتاده ایران و سایر کشورهای اسلامی اگر بگردیم، خانمهای سالخوردهای را میبینیم که میان ابروانشان و روی لب پایینشان بهعنوان آرایش دایرهای سبز خالکوبی کردهاند.