با الهام از پیر بوردیو، تلاش برای هر شناختی را میتوان به مثابه میدان champ/fieldیا قلمرو مشاهده کرد. از نگاه بوردیو، میدان شبکه یا پیکره بندی روابطی ابژکتیو میان موقعیتها positions ست. این موقعیتها با وضع situation/situs بالقوه یا بالفعلشان در ساختار توزیع گونههای species قدرت یا سرمایه به صورت ابژکتیو تعریف شدهاند.
تملک این گونههای قدرت نیازمند امکان دستیابی به سودهای خاصی است که در این میدان قابل حصول است. میدان را همچنین روابط ابژکتیو موقعیتها با موقعیتهای دیگر تعیین میکند، روابطی از جنس سلطه، سرسپردگی و انقیاد، همسانی و جزآن.
میدان جایی است که تولید و توزیع و تملک کالاها و خدمات و دانش یا مرتبت اجتماعی prestige و رقابت بر سر موقعیتها صورت میگیرد و کنشگران در آن میکوشند با یکدیگر بر سر دستیابی به انواع سرمایهها یا به انحصاردر آوردن آنها با یکدگر درپیچند.
بوردیو تعبیر میدان را به کار میبرد تا از به کار بردن تعبیر جاافتاده در ادبیات جامعهشناختی؛ نهاد، بپرهیزد. تحلیل میدان به جامعهشناس مجال میدهد به خصلت رقابتی زندگی اجتماعی توجه کند در حالی که نهاد بیشتر القا میکند که اجماعی در میان کنشگران یک زمینه شکل گرفته است.
بوردیو اصل رقابت در زندگی اجتماعی را بسیار مهم و سرنوشتساز میدانست. همچنین، بوردیو میخواست با اصطلاح میدان گوشههایی از جهان اجتماعی را نشان بدهد که هنوز ضعیفتر از آن هستند که به صورت نهاد درآمده باشند و مرزهای آن همچنان سیال و ناشفاف است.