هميشه اضطرابم را در زندگي تعليق و عدم ثبات رقم مي زد و ميل رسيدن به ثبات ساختاري بود كه انديشه هايم را شكل مي داد. زماني كه پروژه موزه مدرن نيويورك SANAA را نگاه مي كنم برخورد من بعنوان يك مخاطب با اين اثر معماري برايم تداعي كننده تعليقي است كه فضاي معاصر را احاطه نموده و كنش ميان ضمير ناخودآگاهم با موقعيت جهان معاصر كه كششي ذاتي را سبب مي گردد.
هميشه در زندگي به اين مسئله به عنوان يك تروما نگاه مي كنم و شايد اين بيان نقطه اي ناشناخته در ذهنم باشد كه در خود لذت، كشش و ترس را يك زمان حمل ميكند، ترسي كه عصر معاصر با نداشتن ساختاري منسجم در ذات خود حمل ميكند ترسي كه به تعليق جسميت مي بخشد و آينه اي تمام قد را از آينده اي نامعلوم در برابر ديدگاه ما قرار مي دهد.